🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
طارق خراسانی در ;کیجائون (دختران) شمه روز موارکا … (شعر مازندرانی با ترجمه فارسی)
سلام دوست شاعرم سحرگاه فرصتی شد تا به دفتر شما آمده و شعر زیبای
سلامودرود سپاس از مهر وجودتان در این صفحه در پناه خدا 🌹
اسماعیل علیخانی در مرا پاک بنوش
سلام و احسنت استادجان🌺
سلام مجدد تو که و به می تونن بلند حساب بشن اختیاراته و اشکالی هم ایجاد
سلام خوشا به سعادت شما بنده اخیرا توفیق نشده ۳۲ سال پیش ایشان رو از فاصله دیدم
اعضا تایید شده: 1773
تعداد اشعار: 26575
تعداد مطالب: 2880
تعداد کل نظرات و نقدها:146431
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
کی سفیدی می تواند شد به چشم ما نقاب؟
کف چه باشد تا شود بر چهره دریا نقاب
دیده خورشید نتوان بست با دستار صبح
چون تواند شد حجاب دیده بینا نقاب؟
برق را فانوس نتواند حصاری ساختن
بر دل روشن نپوشد جامه دیبا نقاب
روی خاک از دیده امید، نرگس زار شد
تا کجا بگشاید از رخ یار بی پروا نقاب
شرمگینان از رخ مستور می یابند جان
جلوه صبح قیامت می کند اینجا نقاب
حسن شرم آلود نتواند حریف ما شدن
می پرد چون نامه محشر ز آه ما نقاب
معنی رنگین به نازکدل رساند خویش را
باده گلگون ندارد بهتر از مینا نقاب
آتش هموار می خواهد کباب اهل دل
زینهار از روی عالمسوز خود مگشا نقاب
شد فلک درمانده از تسخیر نور آفتاب
حسن او را چون سپرداری کند تنها نقاب؟
صیقل آیینه حسن است چشم پاک ما
می کند پنهان رخ او را ز ما بیجا نقاب
در حریم کبریا، بی پردگان را بار نیست
بر رخ طاعت فکن از دامن شبها نقاب
معنی بی لفظ را ادراک کردن مشکل است
چهره نازک همان بهتر که باشد با نقاب
ما به یک دیدن ازان رخسار صائب قانعیم
سخت می ترسیم بی رویی کند با ما نقاب
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم