🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۹۹۷ : خاکساری پشتبان ویرانه ما را بس است

(ثبت: 172288)

خاکساری پشتبان ویرانه ما را بس است

بی سرانجامی نگهبان خانه ما را بس است

لشکر بیگانه ای این ملک را در کار نیست

آمد و رفت نفس ویرانه ما را بس است

ابر اگر چون برق، خشک از مزرع ما بگذرد

آبروی خود چو گوهر دانه ما را بس است

نقش در سیماب نتواند گرفتن خویش را

بی قراری بت شکن بتخانه ما را بس است

گنج در ویرانه صائب جمع سازد خویش را

از دو عالم گوشه ای ویرانه ما را بس است

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا