شعر پاک

🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

لیست اشعار ابیات پراکنده

عنوان شعر	خوانش	نظرات
شمارهٔ ۱ : گهی سماع زنی گاه بر بط و گه چنگ	86
شمارهٔ ۲ : راست گفتی عتاب او بر من	95
شمارهٔ ۳ : ماه منیر صورت ماه درفش تست	133
شمارهٔ ۴ : زو دوسترم هیچ کسی نیست و گرهست	186
شمارهٔ ۵ : میان خواجه و توو میان خواجه و من	97
شمارهٔ ۶ : صحرای سنگ روی و که سنگلاخ را	73
شمارهٔ ۷ : دل بردو مرانیز به مردم نشمرد	103
شمارهٔ ۸ : چون درو عصیان و خذلان تو ای شه راه یافت	93
شمارهٔ ۹ : در ایوانی که تو خواهی ترا باغ ارم سازد	90
شمارهٔ ۱۰ : بهره تو آفرین می شد زسعد مشتری	86
شمارهٔ ۱۱ : تا نبود چون همای فرخ کرگس	101
شمارهٔ ۱۲ : با هنر او همه هنرها یافه	123
شمارهٔ ۱۳ : از حسن رای تست که گیتی سرای تست	94
شمارهٔ ۱۴ : نیکو مثلی زده ست شاها دستور	108
شمارهٔ ۱۵ : آشکو خد برزمین هموار بر	67
شمارهٔ ۱۶ : بخت شماو عز شما هر دو بر فزون	83
شمارهٔ ۱۷ : اندر میزد حاتم طایی تویی به جود	85
شمارهٔ ۱۸ : بهانه جوید بر حال خویش و همت خویش	91
شمارهٔ ۱۹ : هوازی مرا گوید آن شکرین لب	96
شمارهٔ ۲۰ : من چون چنان بدیدم جستم زجای خواب	90
شمارهٔ ۲۱ : ای کرده مرا خنده خریش همه کس	97
شمارهٔ ۲۲ : میدانت حربگاهست خون عدوت آب	101
شمارهٔ ۲۳ : بدانسان که هستی چنان می نمای	98
شمارهٔ ۲۴ : مرا گریستن اندر غم تو آیین گشت	112
شمارهٔ ۲۵ : کاروانی بی سرا کم داد جمله بارکش	130
شمارهٔ ۲۶ : زسر ببرد شاخ و ز تن بدرد پوست	88
شمارهٔ ۲۷ : کوس تو کرده ست بر هر دامن کوهی غریو	200
شمارهٔ ۲۸ : خیز تا گل چنیم و لاله چنیم	123
شمارهٔ ۲۹ : بر شاد گونه تکیه زده شاد و شاد کام	105
شمارهٔ ۳۰ : به مهمان هوازی شاد گردم	79
شمارهٔ ۳۱ : روز رزم از بیم او در دست و در پای عدو	100
شمارهٔ ۳۲ : بفروز و بسوز پیش خویش امشب	91
شمارهٔ ۳۳ : من پیرم و فالج شده ام اینک بنگر	91
شمارهٔ ۳۴ : یکی شادمانی بد اندر جهان	184
شمارهٔ ۳۵ : پیاده سپه آرای او دویست هزار	86
شمارهٔ ۳۶ : از ره صورت باشد چون او	97
شمارهٔ ۳۷ : تا زر نباشد به قدر سرمه	108
شمارهٔ ۳۸ : تا مورد سبز باشد چون زمرد	87
شمارهٔ ۳۹ : تا خوید نباشد به رنگ لاله	102
شمارهٔ ۴۰ : لیک نزدیک او چنان باشد	122
شمارهٔ ۴۱ : د رتنور ویل بادا دشمنت	127
شمارهٔ ۴۲ : ایا خورشید سالاران گیتی	98
شمارهٔ ۴۳ : ای دیده ها چو دیده غوک آمده برون	97
شمارهٔ ۴۴ : تا سرخ بود چون رخ معشوقان نارنج	112
شمارهٔ ۴۵ : نامه مانی با نامه تو ژاژست	108
شمارهٔ ۴۶ : هر چون نگرم قصه من با کرم تو	96
شمارهٔ ۴۷ : پسر آن ملکی تو که به مردی بگشاد	106
شمارهٔ ۴۸ : ناب است هر آن چیز که آلوده نباشد	115

ناحیه کاربری

ثبت نام در شعرپاک

کتابخانه

صور خیال در شعر فارسی

بیان و معانی

هنر مقدس

مکتب های ادبی

مشاهده تمام کتاب‌ها

سخن دل

غزل ها بر نمی تابند غم را، قالبی دیگر
بیاور چون که دریایی ست لطفا، ساحلی دیگر

زمانی که دلت ماوای یک عشق است لازم نیست
بگردی تا ببینی آن حقیقت در دلی دیگر

«ز هشیاران عالم هر که را دیدم غمی دارد »
و من در هجر او هر لحظه دارم مشکلی دیگر

تو را وقتی به چشم عشق می بینم و می نوشم
گمان دارم سرشت توست از آب و گلی دیگر

فداییّ خط و خال و لب لعلت نه تنها، من
چه دل ها خون شده هر لحظه داری بسملی دیگر

تضادی هست بین عقل و عشق از دید انسان ها
که هستم من ؟ هم از اعجاز عشقت جاهلی دیگر

خوشا‌مجنون‌که‌با‌صدقش‌شده اسطوره‌ای‌جاوید
و لیلایی که چون مجنون ندیده عاقلی دیگر

« صدیقه پناهنده »

تازه ترین نقدها

علی معصومی در سر منشاء دیوانگی

سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی

معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…

سلام و سپاس مجدد

طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…

سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی

معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…

سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ

طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…

سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را

مشاهده تمام نظرات و نقدها

آرشیو

ویدئو

فایل صوتی

کانال تلگرام