🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 ششمین کارگاه شعر

(ثبت: 229259) تیر 23, 1399 
ششمین کارگاه شعر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و درود،

به منظور پویایی بیش تر پایگاه ادبی شعر پاک
و در گرامیداشت فداکاران بزرگ جامعه در این دوره ی حساس و دشوار،
کارگاه دیگری را برگزار می کنیم و موضوع آن را
به مسأله ی
“کرونا و پیامدهای آن”
اختصاص می دهیم.
کرونا، امتحانی بزرگ برای بشریت بوده و نکات مثبت و منفی فراوانی داشته است.

لطفا اشعار خود درباره ی این موضوع را در مسابقه ی دوستانه ی کارگاه، شرکت دهید!

1. آثار در هر قالب شعری، پذیرفتنی است.

2. نگاه تازه و دیدن و نشان دادن جنبه های جدیدی از موضوع، شایان التفات بیش تر است.

3. فِرِسته ها می توانند از سرایش های پیشین ویا در حالت بهتر، سرایش های تازه ی شما خوبان باشند.

4. مهلت ارسال آثار، طبق روال معمول کارگاه ها، یک هفته است و در صورت تغییر، اطلاع رسانی، انجام خواهد شد.

5. پس از پایان مهلت ارسال، رأی گیری برای تعیین سه اثر برتر، انجام خواهد شد.

6. رأی گیری ترجیحا با مشخص بودن نام
رأی دهنده خواهد بود.

7. رأی دادن به اثر خود، به شرط رأی دادن به دو یا دست کم، یک شاعر دیگر، مُجاز است.

با سپاس فراوان،
محمدعلی رضاپور

 

 

 

نقدها 12 
  1. محمدعلی رضاپور

    تیر 27, 1399

    سلام و درود
    و خیرمقدم خدمت همه ی شما، بزرگواران
    سپاسگزار خواهیم شد اگر درباره ی هر شعر ارسالی، نقد یا توضیحی هرچند کوتاه بنویسید و در پربارتر شدن کارگاه،
    مددکار باشید.
    سپاس
    و اما برای راحت تر شدن کار نقد و توضیح و سپس رأی دهی به اشعار ارسالی،
    آنها را به ترتیب زمان ارسال شان،
    شماره گذاری می کنیم:

    1. ابر نمرود
    2. ویروس تاجدار
    3. محبوب
    4. ذهن مبتلا
    5. قلمم گفت بگویم
    6. کابوس
    7. کرونا
    8. هوازی عشق
    9. در بد زمانه ای عاشقت شدم
    10. صدای کرونا
    11. ای ناقله افتاده
    12. اولش نمی فهمی
    13. خالی از هرچه چشم امیدی
    14. نشان آه مریم
    15. بخاطر بی محبتی باد
    16. سروش تاریخ یک نفرین
    17. کرونا آمد تا ما بفهمیم
    18. سروش یک خبر آمد
    19. سروش نازنینم
    20. سروش ماسک
    21. سروش با کرونا
    22. سه گلشن آمد بلای موحشی
    23. شعر سبز(چندآهنگ) کرونایی
    (24. های و هویی در آسمانها
    خارج از موضوع کارگاه و درباره ی شهادت حضرت امام جواد)
    25. پس که آورده بدر
    26. کشیده است آنچنانکه خنجر
    27. دست از سر ما بردار
    28. الهی ای کرونا
    29. این عرصه
    30. آی ای کرونا
    31. رفت سفر یک نفر
    32. دیدار گشت غدقن
    33. الا یا ایها الساقی
    34. درد ما
    35. فولکلوریک درباره ی کرونا

    برای راحتی بیش تر در امر رأی گیری، ترجیحا به صفحه ی رأی گیری در کارگاه ششم رفته،
    رأی خود را در آن جا اعلام بفرمایید:
    http://sherepaak.com/229680/—-

    (رأی دهی در حالت اصلی اش با ذکر نام رأی دهنده قابل اجراست
    اما چنانچه اصرار دارید بطور ناشناس رأی دهید، لطفا برای قابل اعتبار بودن رأی تان در نظر کارگاه، بطور خصوصی
    به یکی از منابع زیر، اطلاع رسانی بفرمایید:
    تلگرام این جانب
    @
    rezapourmohammadali
    یا به یکی از راه های ارتباطی مدیریت محترم سرکار خانم
    پانته آ عسکری
    که در صفحه ی ایشان قابل مشاهده است.)
    سپاس فراوان

    • فریبا نوری

      تیر 31, 1399

      با درودی دیگر به مدیر محترم کارگاه و عرض خسته نباشید
      و ضمن تشکر ویژه از شعرهای بسیار زیبای استاد حاج محمدی،
      اگر زمان رای گیری آغاز شده؛
      رای بنده در بخش سپید به شعرهای شماره 1 و شماره 15
      و در بخش کلاسیک نیز به شعر های شماره 2 و شماره 6 و شماره 13 است.
      * در هر دو بخش شعرها به ترتیب زمان ارسال نوشته شده اند.
      * انتخاب من از بین شعرهایی است که پدیدۀ کرونا در آن هسته معنایی بوده و نه حاشیۀ معنایی.
      * طبیعتا در هر انتخابی سلیقه مداخله می کند و این امر اجتناب ناپذیر است. تنها وقتی همگان رای دهند؛ سلیقه عمومی می تواند معیار و محکی به دست دهد. لذا امیدوارم همه دوستان اعم از شرکت کننده و غیر آن، در رای گیری شرکت نمایند.

      برای همه عزیزان شرکت کننده در کارگاه ششم آرزوی موفقیت دارم.
      برای مدیریت کارگاه ششم و مدیریت مجموعه شعر پاک نیز بهترین ها را آرزومندم.
      🌷🌷🌷🌷🌷

      • محمدعلی رضاپور

        تیر 31, 1399

        سلام و درود
        و سپاس ویژه از زحمات صادقانه ی شما
        سرکار خانم نوری گرانقدر،
        بله، زمان ارسال آثار، تا آخر امروز سه شنبه آخر تیرماه است البته رای شما معتبر است و دوستان هم از هم اینک تا ساعت 20 جمعه ی آینده می توانند آرا. خود را ارسال کنند و چنانچه ارسال های احتمالی تا آخر وقت امروز، باعث تغییر رای شان شد، اعلام بفرمایند.
        همچنين می توانند جمعا به سه اثر یا همانند سرکار خانم نوری بطور جداگانه در هر دو بخش تفکیکی ایشان، حداکثر به سه اثر رأی بدهند.
        سپاس
        🌹🌹🌹🌹🌹🌷🌷

        • سلام جناب آقای رضاپور بزرگوار وسپاس بیکران بابت زحماتی که بجهت برگزاری کارگاهی با این شکوه و استقبال متحمل شده اید
          بنده یک پیشنهاد داشتم به نظر اگر اشعار با شماره از نظرات و نقدها تفکیک شوند کار برای عزیزانی که قصد شرکت در رای گیری دارند آسان و دقیقتر خواهد بود با این ترتیب فعلی پیدا کردن اشعار از بین این حجم پیام کار مشکلی است
          با تشکر فراوان از شما و سرکار خانم نوری و دیگر عزیزان که با نقد و تحلیل اشعار به روشن شدن زوایای اثار ارسالی کمک شایانی کرده اید

          • محمدعلی رضاپور

            تیر 31, 1399

            سلام و درود و سپاس فراوان جناب ظهوری
            بزرگوار،
            بله، سخن شما درست است.
            لطفا به صفحه ی
            ویژه ی رأی گیری تشریف بیاورید!
            سپاس فراوان
            🌹🌹🌹

          • سلام
            به نظر حقیر بهتر است یک صفحه جدید باز شود به نام صفحه رای گیری که فقط شامل اشعار ارسالی باشد

          • محمدعلی رضاپور

            مرداد 1, 1399

            سلام و درود
            بله،
            سپاس 🌹🌹🌹

  2. محمد یزدانی

    تیر 31, 1399

    درود . مدیر گرانقدر کارگاه و چشم پاکدلان روشن .
    سراسر شور و هیجان است و اینهمه زیباست .
    علاوه بر استقبال چشمگیر شاعران. پاورقی اشعار توسط جناب رضاپور . شرح و نقد ,فریبا نوری و حامی شریبی را بسیار آموزنده و ثمربخش یافتم .
    مطلب گلایه آمیز شادان شهروی عزیز هم (در عدم خوانش مطالب وبلاگ ) جای تامل بسیار دارد امید واریم از این پس شاهد حضور حماسی دوستان در سایر مطالب باشیم . به ویژه در بخش داستان نیازمند جنب و جوش هستیم . حرکتی والا با حضور اهورا درویش دولتی عزیز . علی سیاوشی گرانقدر . شادان شهروی بختیاری و … القصه فلک را سقف بشکافیم در نیمه ی دوم مرداد چنانکه مدیر محترم فریبا نوری وعده فرمودند .
    صفای وجودتان یاران

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 31, 1399

      سلام و درود و سپاس
      بسیار خوش آمدید!
      ناگفته نماند که مدیریت گرانقدر سایت، سرکار خانم
      پانته آ عسکری
      در رونق هرچه بیش تر این کارگاه، زحمات فراوانی کشیده اند، زحماتی که حقیر بعنوان برگزارکننده ی کارگاه، بخوبی از آنها خبر دارم.
      هماهنگی های مختلف و زحمت انتقال تک به تک اشعار
      به صفحه ی رأی گیری و…
      که به راستی شایان سپاس است.
      🌹🌹🌹

      • محمد یزدانی

        تیر 31, 1399

        درود مجدد خدمت جناب عالی و مدیریت گرانقدر سایت . بله .حضور همیشگی و خستگی ناپذیر ایشان از نقاط قوت و رونق افزای انجمن است .
        سپاس🌺🌺🌺

  3. باسلام
    بنده هرچه تلاش کردم صفحه رای رو پیدا نکردم
    حداقل آدرسی بفرمایید تا راهنمایی شویم
    حتی قسمت مطالب هم پیدا نشد
    ممنونم اگر آدرسی بفرمایید🌺🌺🌺

نظرها 197 
  1. محمدعلی رضاپور

    تیر 23, 1399

    سلام و درود،
    منتظر دریافت اشعار شما خوبان،
    از طریق بخش نظرات این صفحه هستیم. 🌹🌹🌹

    • سلام و عرض ادب خدمت شما استاد بزرگوار و سروران گران قدر، غزل تازه و بداهه ی خود را تقدیم کارگاه میکنم:
      نشان آه مریم
      شب آمده دل دوباره ماتم دارد
      از خون دل جهانیان غم دارد
      ایران بهاری امیدم چندیست
      رنگ سیهی به روی پرچم دارد
      امروزه در امتحان سخت دوران
      هر رهگذری مسیر پر خم دارد
      هرکس به فراخور توان و ظرفش
      از جام بلا شرب دمادم دارد
      غفلت زده ایم و بی خبر از فردا
      هر لحظه زمان بازی مبهم دارد
      دریای سیاه ظلم در اشک مسیح
      غرق است و نشان آه مریم دارد
      بیند به یقین ولی نجاتی آن که
      رو بر سخنان آل خاتم دارد
      پیوسته به انتظار یک مرد جهان
      از روز و شبش عدالتی کم دارد
      #مهسا_مولایی_پناه

      • محمدعلی رضاپور

        تیر 27, 1399

        سلام و درود و سپاس
        بسیار خوش آمدید
        🌹🌹🌹

        • سپاسگزارم از لطف شما استاد ارجمند🙏💐💐🌸

        • حامی شریبی

          تیر 29, 1399

          شاعر بامضمون میهن پرستانه و با استفاده از تلمیحات مورد نیاز دچارنوعی شعار گویی است که البته این حسن چنین شعری است نه عیبش چون قرار است عواطف و اعتقادات خودرا انتقال دهد که دراین رابطه باید گفت شعر تبدیل به شعار شده است

          بادرود به بانو مولایی گرامی

          • درود و عرض ادب جناب شریبی بزرگوار
            سپاس از نظر لطف و توجهتان
            ضمن عرض این نکته که بنده شاگردی هستم و در عرصه ی شعر و ادب همچنان در حال شاگردی، لازم میدانم عرض کنم بنده بشخصه و البته پیرو نظرات برخی اساتید و محققان ارجمند این گونه شعر را شعار نمیدانم چرا که چنان چه بنا باشد مضامین این چنین را شعار بدانیم، پس شعار تعریفی خواهد داشت که شامل دیوان اشعار بزرگان شهیر شعر و ادب پارسی نیز می شود، به عنوان مثال: این بیت از حکیم فردوسی: چو ایران نباشد تن من مباد، یا موارد دیگری در بوستان و گلستان و… که مثال فراوان دارد
            با تقدیم احترام

          • حامی شریبی

            تیر 30, 1399

            سلام محضر بانوی خوب شعر

            گاهی ترس های اجتماعی و سیاسی و … ما جز شعارهای است که یک شعریت به شکل یک شعار در شعر بصورت یک احساس باهم بودگی و همبستگی را بوجود می آورد من نمیدانم شما در این رابطه چه تصور میکنید

            درودتان باد گرامی

      • محمدعلی رضاپور

        تیر 28, 1399

        14. نشان آه مریم

        غزلی بر وزن مفعولُ مفاعلن مفاعیلن فع،
        در وزن، قافیه و ردیف، صحیح است و با نماد “شب” – که مناسبت با موضوع دارد- آغاز شده است. در بیت چهارم، اشاره ی زیبایی دارد به بیت معروف
        “هر که در این بزم، مقرب تر است
        جام بلا، بیش ترش
        می دهند”
        و در بیت ششم مراعات نظیر چند بُعدی زیبایی دارد:
        “دریای سیاه ظلم در اشک مسیح
        غرق است و نشان آه مریم دارد”
        که عبارت “دریای سیاه” ایهام جالبی هم هست.
        بیت آخر را با انتظار حضرت منجی به پایان می برد و البته در بیت پیش از آن، برای این پایانبخشی،
        مقدمه ای فراهم آورده است.
        سپاس از سراینده ی گرانقدر
        🌹🌹🌹

        • عرض سلام و درود مجدد
          سپاسگزارم استاد بزرگوار از نقد عالی شما بهره ها بردم، تشکر ویژه از نظر لطفتان و زمان ارزشمندی که بابت نقد اختصاص فرمودید و پیام دعوت حقیر برای شرکت در این کارگاه مغتنم
          بینهایت سپاس🙏🙏🙏🌸🌸🌸مانا باشید به مهر ایزد منان

        • حامی شریبی

          تیر 29, 1399

          شاعر با مضمون مهین پرستانه و با استفاده از تلمیحاتی دچارشعار زدگی میشود البته این حسن این گونه شعرها میباشد نه عیب شان چون این احساسات و اعتقادات شاعر است که در شعر تبدیل به شعار شده است
          درودتان باد بانو مولایی گرامی

      • فریبا نوری

        تیر 28, 1399

        14- نشان آه مریم
        با سلام شعر سلیس، عمیق و زیبایی است اما معنا ، گستره ای بسیار فراتر از موضوع این کارگاه دارد.
        با درود و آرزوی موفقیت برای شاعر
        ——————————–
        🌹🌹🌹

        • درود و عرض ادب
          سپاسگزارم از نظر لطف و توجهتان بانو نوری بزرگوار🌺🌷🙏

  2. با سلام
    شعر ارسالی بنده برای کارگاه با نام«« ابر نمرود»:
    وقتیکه ابر انسان
    مغرور به سپاه دانش
    ابر نمرود می شود
    هم قد ویروس می شود
    پشه مامور خدا

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 23, 1399

      سلام و درود و سپاس

      بسیار خوش آمدید
      🌹🌹🌹

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 27, 1399

      1. ابر نمرود

      سپیدی کوتاه که با چنین ایجازی،
      تلمیح (داستان نمرود) و ایهام (سپاه دانش) را نیز همراه اثر کرده، در پایان به نتیجه گیری حکیمانه ای می رسد.
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

      • حامی شریبی

        تیر 28, 1399

        توجه به خلاقیت و مضامین جدید از نکته هایی است که شاعران نو پردازدر تلاش هستند تا با ایجاز سروده هایشان مخاطبان خود را جلب نمایند که دراین رابطه شاعر با استفاده از داستان قرانی نمرود در تطبیق غیر متعارف با اوضاع ناخوشایند نگاه حکیمانه و عبرت انگیز خود را در خصوص ناتوانی انسان قرن حاضر که باداشتن آخرین متدهای علم پزشکی قادر به حل آن نخواهند بود و این بواقع زاویده دید شاعر است به ناشکری و ناسپاسی انسان نسبت به خالق خود است
        با درود به شاعر گرانقدر

        • موسی ظهوری آرام

          مرداد 2, 1399

          سلام جناب شذیبی
          از نظر ارزنده شما و شعر زیبایی که ارسال کردید و انتخاب بنده بود در رای گیری سپاسگزارم

      • موسی ظهوری آرام

        مرداد 2, 1399

        سلام
        یک دنیا سپاسگزار م

    • ف.ر

      تیر 27, 1399

      مختصر و مفید
      مقایسه و تلمیح بدیعی بود
      بسیار عالی

    • فریبا نوری

      تیر 27, 1399

      سلام
      شعر، جهان بینی مشخص و دقیقا تعریف شده ای در شعر دارد که در نهایت ایجاز بیان شده و نقدی است به آراء نیچه و با تلمیح داستان نمرود و پشه، غرور بیجا و عجز واقعی اراده “ابر انسان” و تمام پیشروی هایش در علوم را، در برابر اراده خدا بازنمایی می کند. در واقع شاعر نوعی ادعای خدایی دیگرگونه را از مفهوم ابر انسان نیچه به دست می دهد آن جا که می خواهد در غیبت (خدا) مسئولیت هستی را به عهده بگیرد و متکی بر اراده خویش باشد. به همین دلیل است که شاعر در این ابر انسان، ابر نمرود می بیند و در این بینش، غروری کاذب.
      سطر آخر یاد آور شعر پروین اعتصامی نیز هست:
      پشه ای را حکم فرمودم که خیز
      خاکش اندر دیده خودبین بریز
      تا نگیرد باد عجبش در دماغ
      تیرگی را نام نگذارد چراغ …

      و حالا شاعر نقش و ماموریتی برای ویروس قائل است که آن پشه به عهده داشت.

      در مجموع به لحاظ فنی و استفاده از آرایه های ادبی در اقتصاد کلام و بهره وری بالا شعری موفق است و زاویه دید نو ست و پشتوانه اندیشگانی شعر، قوی است.
      ——————-
      🌷🌷🌷🌷🌷

  3. فریبا نوری

    تیر 23, 1399

    سلام
    خوشحالم که کارگاه پربار دیگری در سایت برگزار می شود.
    اگر دلِ گریخته از ذوقم یاری کند در بخش شعر
    و گرنه در بخش رای دهی
    با کارگاه همراه خواهم بود.
    سپاس از اطلاع رسانی
    🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 23, 1399

      سلام و درود و سپاس،
      امیدواریم از حضور ارزشمندتان
      – که بی تردید، وزنه ای در امور کارگاهی است-
      هرچه بیش تر بهره مند باشیم
      🌹🌹🌹🌹🌹🌹🙏

  4. تیر 23, 1399

    درود بر شما شر منده ام از اینکه بار ها بنده را دعوت
    با فضا کرده اید اما موفق به حضور نشدم جناب رضا پور عزیز امید وارم برای استفاده کردن و بهره ور شدن
    وقت حضور پیدا کنم بزر گوار🌺🌺🌺🌺

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 23, 1399

      سلام و درود،
      به خواست خدا،
      این بار از حضورتان بهره مند
      شویم🌺🌺🌺🌺🙏

  5. علی معصومی

    تیر 23, 1399

    درود و عرض ادب
    دوست فرهیخته، کار جنابعالی بسیار بجا و شایسته است و سزاوار تقدیر.
    حسب الامر آن عزیز گرامی، حقیر به نوبه خود، اثری بنام “ویروس تاجدار”
    که در اوایل شروع این مریضی سروده و در همین سایت وزین موجود است را به هدف نقد تقدیم ساحت این کارگاه می نمایم:
    ◇◇◇◇
    ویروس تاجدار
    ¤¤¤¤¤
    به هر چه ثانیه هایم عذاب گشتی تو
    به روی حال و هوایم خراب گشتی تو
    گرفت دست تو زآغوش مادران کودک
    ببین که مانع درس و کتاب گشتی تو
    کدام دست بشر با ژِنت به پیوند است
    که بی نشانه ترین بی جواب گشتی تو
    برای کشتن آدم دلیل کافی نیست؟!
    چرا که رونق این آب و تاب گشتی تو
    درون آن همه ویروس تاجدار امروز
    نفس بریده و عالی جناب گشتی تو
    بروز جنگ تو را بوق و ساز و کُرنا نیست
    ببین که موجب هر اضطراب گشتی تو
    بجای موشک و بمب و هزار گونه تفنگ
    هدف چه بوده؟ چرا انتخاب گشتی تو؟
    دوباره نحس شدی میکروب بیو شیمی
    ز پشت پنجره هایی که قاب گشتی تو
    http://sherepaak.com/poetry/ویروس-تاجدار
    ○○○
    🌿🌹
    در پناه خدا

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 23, 1399

      سلام و درود و سپاس
      (دوست فرهیخته!)
      بسیار خوش آمدید🌹🌹🌹

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 27, 1399

      2. ویروس تاجدار

      غزلی بر وزن
      مفاعلن فَعَلاتن مفاعلن فعلن،
      کاربرد وزن و قافیه در این شعر،
      درست و روان است.
      نام مناسب و جذابی برای غزل، انتخاب شده و در تمام شعر حتی نامی از کرونا نیامده اما نشانه های آن بخوبی بیان شده و جنبه های قابل ملاحظه ای را دربرگرفته است.
      یک جا هم شاعر به زیبایی،
      از واژه ی “کُرنا” استفاده کرده و ایهام بسیار زیبا و کاملا مرتبط با موضوع به وجود آورده است.
      شاعر بخوبی توانسته مسائل روز را در قالب سنتی غزل با زبان امروزین بگنجاند.
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

      • حامی شریبی

        تیر 29, 1399

        غزلی محور پذیر باز زبان شاعری دور از قافیه سالاری به مخاطب امروزی نزدیک بابیان شاعرانه و قابل تامل در جهت همزاد پنداری مخاطب که از نشانه های قوت شعر که نکته ی مهم آن یکدست بودن شعر است که در جا دادن پیام کلی شعر در بخش پایانی آن

        درودتان باد جناب استاد معصومی گرامی

    • فریبا نوری

      تیر 27, 1399

      سلام

      شعر به لحاظ فنی در رعایت وزن و قوافی و انواع موسیقی و انواع آرایه ها بسیار قوی است. مبتنی بر یک نگاه دانش مدار مشخص است و یکی از تئوری های مربوط به شکل گیری ویروس به دست انسان را، بازنمایی می کند و این نگاه را با بهره گیری از احساس و تخیل از یک سو و واقعیت های ناشی از حضور ویروس از سوی دیگر در ذهن خواننده تحکیم می بخشد و در بیان منظور بسیار شیوا و رسا و در تحقق این هدف بسیار موفق است.
      ————————–
      🌷🌷🌷🌷🌷

    • حامی شریبی

      تیر 29, 1399

      غزلی محور پذیر باز زبان شاعری دور از قافیه سالاری به مخاطب امروزی نزدیک بابیان شاعرانه و قابل تامل در جهت همزاد پنداری مخاطب که از نشانه های قوت شعر که نکته ی مهم آن یکدست بودن شعر است که در جا دادن پیام کلی شعر در بخش پایانی آن

      درودتان باد جناب استاد معصومی گرامی

  6. درودها بر استاد رضاپور عزیز.
    اینجانب شعر کوتاهی ار پسرم امیرحسام را خدمتتان ارسال می کنم.اگر در طول این مدت مرتکب شعری مرتبط با موضوع مورد نظرتان شدم حتما ارسال می کنم.
    محبوب
    هر کس…

    به تو نزدیک شود

    مبتلایت می شود

    مگر تو…

    کرونا هستی؟؟؟؟؟؟
    #امیرحسام_زمانیان_قوژدی

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 27, 1399

      3. محبوب

      سپیدی کوتاه که صمیمیت و چاشنی طنز خوبی دارد
      و با این که درباره ی موضوع ناخوشایند، نوشته شده،
      حال و هوایی عاشقانه دارد.
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

      • حامی شریبی

        تیر 29, 1399

        ضمن اینکه از ترکیب دقیق واژه ها برخورد دار است از احساس شاعرانه شان به زیبایی بهره برده اند
        درودشان باد
        خوب بود سن فرزند گرامیتان را منظور میکردید بزرگوار

    • فریبا نوری

      تیر 28, 1399

      3- محبوب
      پیامی دلربا دارد برای مخاطب درونی
      و عاشقانه ای است بی پیرایه
      —————————-
      🌹🌹🌹

  7. محمدعلی رضاپور

    تیر 23, 1399

    سلام و درود و سپاس
    و درودهایی افزون،
    بسیار خوش آمدید 🌹🌹🌹

  8. محمدعلی رضاپور

    تیر 23, 1399

    ضمنا:

    فرهیختگان گرانقدری که

    در تلگرام

    حضور دارند،
    خدمتگزاری شان افتخارمان خواهد بود
    در گروه شعر و ادبیات نوین :
    @
    parsigui

  9. فریبا غضنفری

    تیر 23, 1399

    درود بر شما

    متاسفانه از کرونا گفتن در توانم نیست 😔

  10. باسلام خدمت استاد رضاپور عزیز
    بنده شعری سرودم در سایت موجوده
    و لذا خدمت شما و دوستان ارسال مینمایم

    ( ذهن مبتلا )
    .
    روزها فکر من این است همه شب این سخنم
    که گرفتار بلایم زِ چه رو دَم نزنم

    چه خطایی، چه قصوری که زِ ما سر زده است؟
    وین چه دردیست که افتاده به جانِ وطنم

    سایه افکنده به ایران و به دنیا کرونا
    ترس باعث شده آیینِ دیانت شکنم

    چو بلا آمد و عبرت نگرفتم، به ستم
    نان آجر کنم از سودِ کلان، دل نَکَنم

    کرونا خدعه بوَد، فتنه ی دشمن بنِگر
    مبتلا کرده چرا؟ ذهنِ مرا، تا بدنم

    شدم از مسجد و ازمدرسه محروم، چرا؟
    ذهنِ آلوده شده عامل این گم شدنم

    لعن و نفرین خدا بر دلِ شیطان صفتان
    شیشه ی عمرِ همه محتکران را شکنم

    ترس افتاده به جانم شده کابوس چرا؟
    زاده ی خطه ی ایران و کفن پوش تنم

    ای (حبیبم) ندهم ترس به دل از کرونا
    بارِ خود بسته و آماده ی جان باختنم

    پیروز باشید

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 24, 1399

      سلام و درود و سپاس
      بسیار خوش آمدید 🌹🌹🌹

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 27, 1399

      4. ذهن مبتلا

      غزلی بر وزن
      فَعَلاتن فَعَلاتن فَعَلاتن فَعَلن، شعر در وزن و قافیه، درست است و
      آغازی تضمین گونه دارد.
      شاعر، معضلات اجتماعی-اقتصادی ناشی از این پدیده را برشمرده، با این حال، با نگاهی عارفانه با آن برخورد می نماید.
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

      • حامی شریبی

        تیر 29, 1399

        زبان شعر، زبان شعر امروز نیست انسجام لازم در شعر رعایت شده از جریان زندگی و ابتلای آن به بیماری کرونامیگوید و از انسان سوار برموج که امر غفلت موجب به قعر انداختن آنچه که بر او سواراست تذکر میدهد و در پایان انسان را به یک بی اعتمادی نفس هدایت میکند در صورتیکه انسان اشرف مخلوقات است و آنچه که جهان را میتواند تغییر بدهد اراده ی انسان است

        با درود خدمت شاعر گرامی

    • فریبا نوری

      تیر 28, 1399

      4- ذهن مبتلا

      شعر دو فرضیه نامتجانس را در مورد کرونا مطرح می کند و روی هیچکدام هم متمرکز نیست:
      – کرونا یک بلای الهی به دلیل گناهان و قصور بشر
      – کرونا یک بلای زمینی به دلیل خدعه دشمن
      همچنین دو احساس نامتجانس در شعر هست:
      – ترس باعث شده ….
      – ندهم ترس به دل از کرونا
      پرداخت و انتقال از یک فرضیه به فرضیه دیگر و از یک احساس به احساس دیگر قوی نیست.
      ——————————-
      🌹🌹🌹

      • تیر 31, 1399

        سلام ودرود به استاد
        مهربانو نوری
        در موضوع شعر باشما موافقم
        تاریخ سرایش شعر زمانیست که دقیقا اوایل پیدایش کرونا بود
        وشناختی در مورد ویروس کرونا نداشتیم
        آیا فتنه است؟
        دست ساز است؟
        بلای آسمانی است؟
        و و…..
        و در آن موقع از گمانه زنی ها اینطور استنباط میشد که یک توطئه است
        و دل پری از قرنطینه داشتم
        ضمنا در شعر موضوعات پنهانی بود نشد به وضوح گفته شود
        مثلا
        ما فرزندان ایرانیم
        نباید ترس داشته باشیم
        ما نسل کفن پوشان انقلابیم
        چرا باید خودرا گم کنیم
        رعایت چیز دیگریست
        شجاعت مقوله ی دیگر
        و اینکه اگر دشمنان بخواهند از این بیماری سو استفاده کنند بنده از کرونا و مرگ ترس ندارم
        این همان شعاریست که در زمان دفاع مقدس رزمندگان میگفتند
        که ما ترس از مرگ نداریم و دشمن را به زانو در می آوریم
        یادمان باشد آن موقع هم ماسک میزدیم و رعایت میکردیم
        اما بدون ترس
        به هر حال
        این سروده مربوط به دوران پیدایش کرونا می باشد و خودم هم اعتراف میکنم
        که به مرور زمان شاید مطالب شعر با زمان فعلی کمی دارای مشکل باشد
        از نقد شما و دوست عزیز شریبی بزرگوار
        ممنونم

        • ضمنا به عقیده بنده بلای آسمانی درروزگار ما تبدیل به توطئه هم میشود
          چه بسا دیده شده از سیل و زلزله در آن سوی مرزها به عنوان یک ناکار آمدی و بی تدبیری یاد مشود و در بوقها ی خود میدمند که کشور دچار یک سؤ
          مدیریت است
          و فتنه ها از بلیه طبیعی می کنند
          همچنین در مورد ترس باید عرض کنم
          که منظور بنده از ترسی که موجب شده عده ای بسیاری از آئین ها ی باستانی و دینی را به جا نمی آورند
          مثل عید نوروز و مراسم های مذهبی

          البته بنده موافق رعایت اصول بهداشتی هستم اما شاهد بودم در ماه رمضان طرف در قرنطینه عبادات خود را ترک نموده بود و حتی نماز هم نمی خواند که چرا به این بلا گرفتار شده
          و نترسیدن بنده و آماده مرگ بودنم به جهت این بود که اگر قرار است از کرونا ، توطئه ای از سوی دشمنان طراحی شود بنده خطر ویروس را به جان میخرم و نخوام گذاشت دشمن از این فرصت استفاده کند

          بازهم عرض میکنم این شعر در زمانی سروده شد که کاملا ویروس بر ما ناشناخته بود و هنوز کشورهای غربی دچار آن نشده بودند
          پیروز باشید

  11. درود مجدد استاد رضاپور عزیز
    رای گیری چه زمان و چگونه است؟
    ممنونم

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 24, 1399

      سلام و درود دوباره،
      استاد زمانیان گرانقدر!
      به خواست خدا،
      بلافاصله پس از پایان مهلت ارسال آثار،
      رأی گیری را آغاز می کنیم.
      هر یک از اعضای بزرگوار سایت
      (چه شرکت کننده در مسابقه و چه ناظر برنامه)
      می تواند به یک تا سه اثر رأی دهد و چنانچه به اثری از خود، رأی می دهد، حتما باید به یک یا دو اثر از شاعر(آن) ی دیگر نیز رأی بدهد.
      در خدمت تان هستیم❤️🙏

  12. سلام و عرض ادب

    تقدیم شما؛

    قلمم گفت بگویم تو کجایی ای دوســــت؟
    و بگویم که دلم را تو دوایی ای دوســـت

    من به یــادت همه ی میکده ها را گشتم
    شده تعطیل تمامآ به ندایی ای دوست…

    گر ز حال من بیچاره بخواهی خبری:
    من به ویروس دچار و کرونایی دوست!

    چند ماهی ست قرنطینه ی بهداشت شدم
    همه دادند مرا قول شفایی ای دوست

    کاش قبل از کرونا در بغلت می مردم
    تا نگویند به ترحیم نیایی ای دوست….

    _________________________

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 24, 1399

      سلام و درود و سپاس
      بسیار خوش آمدید 🌹🌹🌹

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 28, 1399

      5. قلمم گفت بگویم تو کجایی ای دوست؟

      غزلی بر وزن فَعَلاتن فَعَلاتن فَعَلاتن فعلن،
      در وزن و قافیه و ردیف، درست و بیانگر برخی تأثیرات کرونا بر زندگی اما با شیوه ای زیبا به طوری که آن پدیده ی ناخوشایند را با زبانی سرشار از عشق، بازگو کرده و ازجمله در آن از ردیف “ای دوست” استفاده نموده است.
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

      • حامی شریبی

        تیر 29, 1399

        نکته ارزشمند در شعر زبان است
        اول زبان شعر دوم زبان شاعر
        زبان شعر آنچه که ما اورااز بیرون شعر میبینیم یعنی آنچه تشکیل دهنده یک شعر است واما زبان شاعرکه همان جوهری فردیت شاعر است که چقدر در زبان شعر جاریست و به شعر شدن یک سروده کمک کرده است من به خاطر انتقال احساس خوبشان در پایانی شعر تبریک میگم

        درودتان باد بانو بیرالوند

    • فریبا نوری

      تیر 28, 1399

      5- قلمم گفت

      شعر زیبایی است سلیس به روز و متمرکز بر احساس قوی شاعر در عشق با ظرافت هایی که طعم های متفاوت طنز و تمنا به شعر می دهد
      ————————–
      🌷🌷🌷🌷🌷

  13. درود و عرض ادب حضرت دوست.

    اشعار ارسالی بنده که در این سایت وزین موجوداست.

    ……

    کابوس
    ……..
    دنیا نمی گویم که باقلبم چه کردی
    ارواح امواتت نگو دیگر که مردی
    /
    لعنت بر این در دی که درمانی ندارد
    ما سفره مان خالی شده نانی ندارد
    /
    باید چه می گفتم جواب یاوه گورا
    باید په می کردم میان آرزوها
    /
    آرام و ترسان می روم سمت خیابان
    در بامهای دهکده باغ و بیا بان
    /
    در روستا بودم میان بوی نارنج
    با حرفهای بی غلط در گو شه ای دنج
    /
    با بچه ها که نا گزیز و ساز گارند
    در برزخ دلوا پسی طاقت ندارند
    /
    درخواب می دیدم که یخ کردم کبودم
    در نا گهان وحشت آنجا مرده بودم
    /
    فر یاد می کردم فرار از چنگش اما
    او چنگ می انداخت بر من ننگش اما
    /
    مهتاب از من می گریخت آنجا شتا بان
    گنجشک ها پروانه ها و باد وباران
    /
    در نا کجا چشمی به دیدارم نیامد
    غیر از خودم دیگر عزا دا رم نیامد
    /
    یک آشنا دیدم که تا گور آمد و رفت
    او خوفناک در نقطه ای دور آمد و رفت
    /
    از خواب تا باز آمدم تر سیده بودم
    در اضطراب بی کران لر زیده بودم
    /
    لعنت بر این ویروس شوم لعنت به بانی
    بی مصرف بی چشم و رو یک مشت جانی

    …………………………………………………………………………..
    ……..

    کرونا

    ..
    کرو ناکیست که در دامن مان افتاده
    عین بختک به زمین و به زمان افتاده
    /
    آه… تاریخ چنین درد و بلا یی دیدی
    همه ی پیکر دنیا به فغان افتاده
    /
    عمو یحیی تو نیا قصه نگو غصه ببار
    نگو از خانه ی دیو مرگ به جان افتاده
    /
    بچه بی شیر شده حوصله اش دیر شده
    مادرش وای که بی حال و زبان افتاده
    /
    خواب من چیست مگر زل زدن سقف اطاق
    این چه خوفی است که در پیر و جوان افتاده
    /
    ته دلها همه نومیدی و چسبیدن مرگ
    چه قدر غر بت آدم به عیان افتاده
    /
    نیست فریاد رسی شهر همه سرد وسیاه
    در دلم زمزمه ی جان جهان افتاده
    ………………………

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 24, 1399

      سلام و درود و سپاس
      (دوست عزیز!)
      بسیار خوش آمدید
      🌹🌹🌹

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 28, 1399

      6. کابوس

      مثنوی یا به عبارت پارسی تر،
      دوگانی است و وزنش وزنی نسبتا جدید یا کم کاربرد
      و از این قرار:
      مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع،
      شاعر به سراغ دردهای پیش آمده از این معضل بزرگ
      می رود و زندگی پیش از کرونا و درحال کرونا را با هم بخوبی مقایسه می کند مثلا آن جا که می گوید:
      “یک آشنا دیدم که تا گور آمد و رفت”
      عمق درد را بیان می کند.
      زبان شعر، زبانی صمیمانه است
      و خواننده را با خود،
      همراه می کند مثلا می گوید:
      “در روستا بودم میان بوی نارنج”
      برخی تعبیرات و ترکیبات آن مانند “برزخ دلواپسی” بسیار زیبا در شعر نِشسته است.
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

      • حامی شریبی

        تیر 29, 1399

        هر دو کار ایشان ساختار زبانی مشابه ای دارند و شاعر اصرار به تلمیح و اشاره دارد که همین فضای شعر را تا حدی آشفته میکند در مقیاس هردو اشتراک ایشان سروده دوم از نظر بیانی شعر تکنیک بهتری را بکار بردن البته با توجه به قدرت بالای قلم ایشان میتوانست کار بهتری را ارائه نمایند

        درودبر شاعر توانا جناب انصاری عزیز

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 28, 1399

      7. کرونا

      غزلی بر وزن فَعَلاتن فَعَلاتن فَعَلاتن فعلن،
      غزل با سؤالی از روی حیرت آغاز می شود و در بیت دوم، تاریخ را خطاب قرار می دهد تا عظمت مسأله را بهتر نشان دهد. “عمویحیی” زبان شعر را به واقعیت و موردی قابل لمس تبدیل می کند.
      ردیف “افتاده” با توجه به موضوع شعر بخوبی در آن نِشسته است.
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

    • فریبا نوری

      تیر 28, 1399

      6- کابوس
      مثنوی زیبایی است زبانی صمیمانه و به روز دارد و روایتی در شرح احوال اقتصادی اجتماعی و روحی و روانی راوی در اثر کرونا
      ————————————-
      🌷🌷🌷🌷🌷

    • فریبا نوری

      تیر 28, 1399

      7- کرونا

      غزلی زیبا با نگاهی نو و درون گرایانه تر ( در عین غیر شخصی بودن ) به پدیده کرونا و پرداختن به غربت بشر و پناه بردن به جان جهان از این بی پناهی.
      ————————-
      🌷🌷🌷🌷🌷

  14. تبریک وخدا قوت عرض میکنم .موضوع به روز است وعالی کاش داستانهای کوتاه هم در این کارگاه میگنجاندید که عاری از لطف نبود بهترینها رو آرزومندم برای دست اندرکاران که در این وادی طوفانی تر از طوفان نوح دغدغه های انسانی دارند .درود برشما🙏🙏🙏🙏🙏

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 24, 1399

      سلام و درود و سپاس
      بسیار خوش آمدید
      🌹🌹🌹

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 24, 1399

      و اما جناب دولتی بزرگوار!
      پیشنهاد بسیار خوبی است
      ولی شاید اکنون در این سایت،
      قابل انجام نباشد یعنی مخاطب لازم را پیدا نکند.
      شما بخش مطالب (در بالای اشعار) را ببینید!
      بعضی مطالب، خواننده ای جز خود نویسنده ندارد و بعضا نویسنده هم انگیزه ای برای بازخوانی مطلب بدون مخاطب خود پیدا نمی کند.
      سر درد دل را باز کردید بزرگوار!
      حقیر، خود، کلی پژوهش ادبی انجام داده، با بهره ای از نشاط علمی، آنها را در سایت قرار داده ام، اما تقریبا هیچ مخاطبی نیست و این، واقعا مأیوس کننده است.
      وقتی مخاطبی نباشد،
      نویسنده با چه انگیزه ای بنویسد؟
      سپاس از التفات تان ❤️🙏

    • فریبا نوری

      تیر 25, 1399

      سلام جناب دولتی گرانقدر
      اتفاقا من در نظر داشتم کارگاه هفتم را پس از این کارگاه در حوزۀ داستان کوتاه برگزار کنم.
      اگر علاقه مند هستید داستان خود را بین 1000 تا 5000 کلمه تنظیم نموده و هنگام فراخوان که احتمالا هفته دوم مرداد خواهد بود به آن کارگاه ارسال فرمایید. موضوع کارگاه مورد نظر آزاد است و در دو بخش داستان های قبلا منتشر شده / داستان های منتشر نشده.
      اطلاعات بیشتر را در همان فراخوان خواهم آورد.

      با درود بیکران

      🌹🌹🌹🌹🌹

      • سلام
        داستانهای من واقعیه وراستانهای زندگی خودمه جذابه میخونندوباید بخونند .کسی که در سایت شعر پاک است باید تمام اعضا چه بخوان چه نخوان باید حمایت کنند همه اعضای یک خانواده اند پس خواندن وشرکت همه اعضا یک تکلیفه .اگرتا حالا تساهل وتسامحی شده واعضا حمایت نکردند به دور از مروت وجوانمردیه.برنامه هایی دارم برای سایت شعر پاک شک ندارم از سایتهای دیگه هم خواهند آمدبرای شرکت در برنامه هایی که دارم .کمی مشغله کاری دارم که امیدوارم خیلی زود تموم کنم وخدمت دوستان برسم .خودم از اولینهای سایت شعر پاک هستم حتی قبل از تاسیس سایت با استاد طارق ودوستان در مورد این سایت حرفهای زیادی زدیم متاسفانه چنان درگیر کار ودانشگاه ودوری از وطن و…شدم مدت مدیدی دور از سایت ماندم که امیدوارم بتونم جبران کنم .آینده روشنی در انتظار سایت است من در سایتهای شعر نو وشعرناب وسایر سایتها سالها بودم پاکتر ازشعر پاک ندیدم ودلسوزتر ومتعهد تر وباسواد تر وهنرمند از جناب طارق در موسسین ومدیران سایتها ندیدم .دوستان خیلی بد میکنند وهمدیگر را حمایت نمیکننددور از شان اعضاست به نفع همه است همه باشند پربارتر میشه دلگرمتر ومصمم تر میشن شاعرا .دوست دارم محاوره ای بنوبیسم جسارتم وببخشید .موفق باشید جناب استاد دمش گرم خیلی آقاست تمام اعضا حتما وقت بزارند ایشون خیلی وقت وهزینه گذاشتن انصاف نیست چنین سایتی با داشتن چنین بزرگانی چنین غریب بیفتد.یا حق

        • محمدعلی رضاپور

          تیر 26, 1399

          سلام و درود دوباره
          و سپاس فراوان،
          بله،
          به خواست خدا،
          به امید روزهای بهتر
          ❤️🙏

      • محمدعلی رضاپور

        تیر 27, 1399

        سلام و درود دوباره
        سرکار خانم نوری گرانقدر،
        حضور شما در پایگاه ادبی شعر پاک به راستی بسیار ارزشمند است.
        امیدوارم موفق باشید!
        همچنين از همکاری مفیدتان در این کارگاه، فراوان سپاس مندم. 🌹🌹🌹

      • محمدعلی رضاپور

        تیر 28, 1399

        و اما سرکار خانم نوری،
        مطلب دیگر، این که
        همچنان که می دانید،
        در سال 98، برنامه ی هفتگی معرفی بهترین های سایت را آغاز کرده بودیم. طرحی که می توانست انگیزه ی مطالعه و همکاری در سایت را بالا ببرد، چراکه قرار بود هر هفته، سه اثر از بخش مطالب و سه اثر از بخش اشعار را با رأی گیری اعضای گرامی، معرفی کنیم
        اما متأسّفانه، همکاری ضعیفی مشاهده شد و پس از یکی دو دوره، استمرار آن میسّر نشد.
        امیدوارم اکنون با همراهی و پیشنهادهای سازنده ی شما و سایر فرهیختگان گرانقدر،
        بتوانیم طرح مشابهی را در سایت اجرا کنیم.
        طرح هفتگی احتمالا جواب نخواهد داد اما به گمانم
        بتوانیم با کمک شما و دیگر همراهان، ماهانه چند اثر در هر دو بخش اشعار و مطالب را با رأی گیری، انتخاب کنیم.
        منتظر نظرات و پیشنهادهای سازنده تان هستیم.
        🌹🌹🌹

  15. درودها بر شما جناب رضاپور عزیز
    به به! بازهم یک کارگاه مفید و آموزنده
    از شما شاعر و ادیب فعال پاک،
    خدا قوت گرانقدر و دستمریزاد

    موضوعِ بسیار به وقت و به روزی انتخاب نمودید، شاعران باید زبان روزگار خود باشند و هم قدم با جامعه قلم بزنند، البته به نظر می رسد، گفتن از تلخی های این روزها و درگیری با بیماری و عواقب دلخراش آن شاید چندان خوش آیند نباشد و همین گفتن از آن و حتی کلمات مرتبط با آن، انرژی منفی به دنبال دارد، به نظرم این روزهای درد و بیماری و مرگ، بار سنگینی بر دوش هنرمند نهاده، چگونه بگوییم که مسکن و کاهنده ی غم و رنج باشد، با این پیش زمینه، بنده در همین دوران…، شعری سرودم که با تلفیق عشق و ویروس به کشف جدیدی در شعر رسیدم😉 و از دیگر سو به جنبه ی جدید و کمتر دیده شده ی آن پرداختم شاید بیماری سخت است ولی بیمار عشقی پاک بودن چیز دیگری ست و از آنجا که شاعری هستم که در زندگی همیشه نیمه های پر ظرف را می بینم چنین سرودم اتفاقا این شعر در روزنامه ی سراسری سایه نیز به چاپ رسید
    پیشکش به این کارگاه ارزشمند 🙏

    «هوازی عشق»
    🍃💐
    دمی بی هوایت
    نمی‌توان زیست
    آلوده‌ام من
    به نفس‌هایت
    در قرنطینه‌ی آغوش
    تنگ بفشارم
    اپیدمیِ حادی‌ست
    واگیرِ تندِ لب‌هایت
    مزمن به آن
    دچارم کن
    دست از تو نمی‌شویَم
    تا بوسه‌های داغت
    از تن و جانم
    عیادت می‌کند
    تب از پهلوی تو بگیرم
    کفایت می‌کند
    چشم و چراغم!
    اسفندها دود شد
    دلم روشن است
    می دانم که بهار
    از حنجره‌ی تو
    سرایت می‌کند
    🍃💐
    #مینا_یارعلیزاده
    #شعر_سپید
    #هوازی_عشق
    چاپ در روزنامه ی سراسری سایه
    در بیست و چهارم اردیبهشت نود و نه

    در پناه حق تندرست و پایدار باشید🙏

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 24, 1399

      سلام و درود و سپاس
      بسیار خوش آمدید
      🌹🌹🌹
      گفتید: درودها،
      درودها بر شما 🙏🙏🙏

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 28, 1399

      8. هوازی عشق

      در قالب سپید و سرشار از دلتنگی های عاشقانه ای که بیماری، آن را با خود آورده است مثلا در
      “تب از پهلوی تو بگیرم
      کفایت می کند”
      و به این سان، بیش از این که ترس از بیماری در آن مطرح باشد، رسیدن به دوست مطرح است و این که بیماری، بهانه ای برای آن باشد حتی دوست داشتنی می نماید.
      وجود لَخت های کوتاه در این شعر، ویژگی مثبتی است و ازجمله باعث می شود شتاب و نگرانی مربوط به گذشت زمان در حالت بیماری یا مسأله ای همانند آنها به ذهن بیاید و این که شاید قهرمان داستان شعر با وجود امید به پذیرفته شدن از طرف معشوق، همچنان نگران طرد شدن از جانب اوست.
      قافیه ها بصورت نسبتا پنهان و هنرمندانه در فواصلی وجود دارند مانند
      “زیست/ حادی ست” و “بگیرم/چراغم.”
      در پایان، از “دلم روشن است” به بعد، داستان شعر با امید به فردایی بهتر به سرانجام می رسد.
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

      • حامی شریبی

        تیر 29, 1399

        تغییر و تحولات شاعر درگذشت ایام منجر به پدید آمدن نگاه تازه ای به عشق شده که میتوان آن را در شعر لمس کرد و دراین رابطه شاعر سعی داشته بارعایت صداقت احساس خود را بیان نماید

        درودتان با بانو یار علی زاده

    • فریبا نوری

      تیر 28, 1399

      8- هوازی عشق

      عاشقانه ای زیبا و سرشار است که شاعر با بهره گیری هنرمندانه از علائم کرونا سروده است
      ——————————
      🌹🌹🌹🌹

  16. رامینه خوشنام

    تیر 25, 1399

    سلام و درود🌹🌹🌹
    در بد زمانه ای عاشقت شدم
    زمانه ای که بوس و بغل را قد غن کردن
    عشق روزهای کروناییی من تو را باید در زمانه ی بهتر میدیدم

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 25, 1399

      سلام و درود و سپاس
      بسیار خوش آمدید
      🌹🌹🌹

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 28, 1399

      9. در بد زمانه ای عاشقت شدم

      سپیدی کوتاه، عاشقانه و بیانگر حسرت شاعر از پدیدآمدن چنین اتفاقی که مانع وصال است.
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

      • حامی شریبی

        تیر 29, 1399

        شاعر بدنبال فضایی نو است او ضمیر خودآگاه و نا خودآگاه خود را رها کرده تا آنچه را می یابد با اجزاء به هم یابی ارتباط دهد او با استفاده از ابهام و ایهام سعی دارد تا تصاویری را در ذهن خواننده نفوذ بدهد

        درودتان باد بانو خوشنام

    • فریبا نوری

      تیر 28, 1399

      9- احساس قوی است اما تخیل، موسیقی، نوآوری و ظرافت های ادبی کمرنگ است
      _____________
      🌹🌹🌹

  17. حسن مرادیان

    تیر 25, 1399

    درود فراوان
    بنده این شعر طنز را تقدیمتان می کنم

    صدای کرونا

    چون صدای کرونا در همه عالم پیچید

    « آسمان بار امانت نتوانست کشید »

    همه از کاسبی خویش چو بیکار شدیم

    روز و شب داخل این خانه گرفتار شدیم

    چه بلایی است که این بار به ما رو کرده؟

    مثل کفتار گذر بر سوی آهو کرده

    به کدامین گنه خویش مجازات شدیم؟

    عازم دهر و این دار مکافات شدیم

    آه و افسوس که ویروس ز ووهان آمد

    و بلا پشت بلا بر سر ایران آمد

    بس که تحقیر نمودیم دو چشم خفاش

    بهر کشتار بشر کرد به سو کنکاش!!!

    « روزها فکر من این است و همه شب سخنم »

    دست آلوده ی خود را نبرم بر دهنم

    کاش روزی شود این درد به پایان برسد

    و نسیمی ز خوشی باز به ایران برسد

    باز در مجلس یاران همگی جمع شویم

    عشق را مزه کنیم ٫ شاپرک و شمع شویم

    حسن مرادیان ( نوا )🌺🌸

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 25, 1399

      سلام و درود(فراوان) و
      سپاس 🌹🌹🌹

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 28, 1399

      10. صدای کرونا

      مثنوی یا دوگانیی (دو گانی ای) ست بر وزن فَعَلاتن فَعَلاتن فَعَلاتن فعلن،
      به طنز اما بدون این که بخاطر طنزبودنش از متانت بیافتد بلکه با استفاده از روش هایی ازجمله تضمین در مواردی، شعر، همچنان متین می ماند و زیباتر می شود.
      شعر همچنین پایان امیدبخشی دارد مثلا می گوید:
      “کاش روزی شود این درد به پایان برسد.”
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

      • حامی شریبی

        تیر 29, 1399

        هرکسی میخواهد متفاوت تر از دیگران در قالبها که می سراید باشد این سروده هم زبان شعر امروز نیست بیشتر زبان شاعر است
        که در قالب طنز قصد دارد با بروز شدن واژه ها بدور از دغدغه قافیه به شعر فرصت جدید شدن رابدهد و در زمینه پیام همدردی خود را اعلام نماید

        درودتان باد جناب مرادیان

    • فریبا نوری

      تیر 28, 1399

      10- صدای کرونا

      شعری است به لحاظ محتوایی، امیدوار و شادیبخش. طناز و لبخند آفرین. و به لحاظ فنی، مراعات اصول نموده و زبان به روزی دارد.
      ——————————-
      🌹🌹🌹🌹

  18. سلام و عرض ادب
    به امید رهایی بشر از این ویروس مهلک

    ای ناقله افتاده بر این خلق جهانی
    تازنده به افکار همه هموطنانی
    کوری تو مگر هیچ نبینی که چه کردی
    انداخته به دل ها بسی ترس نهانی
    از اهل شباب گشته گریزان به چه قیمت
    می خندی و نیشت شده بر پیر عیانی
    عمری است که از صنعت چینی نگرانیم
    این تحفه چه بود آمده از شهر ووهانی
    بیهوده نبوده است که نامت کورونا شد
    تو کوری و اینجا نبود منزل جانی
    هرچند نباید که بخواهم بد هیچ کس
    لیکن برو جای دگر گر که توانی
    ما خود به تحریم دخیل بسته و هستیم
    مانند تو ای عقرب جرار که آنی
    ماسک و ژل و هم الکل این قوم هوا شد
    تا رخ بنمودی به آن شهر سوهانی
    زود باش از این کشور شیران گذر کن
    ورنه که همین جا شوی باد خزانی
    گویند پزشکان همه آماده ی جنگند
    چون رستم دستان در این برهه زمانی
    این کشور سینایی حکیم است به طبابت
    پاد زهر بسازند بر این دل نگرانی
    ای کور شکستت بدهیم زود همین جا
    خوانده است رجز بین که علی مزینانی

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 25, 1399

      سلام و درود و سپاس
      بسیار خوش آمدید 🌹🌹🌹

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 28, 1399

      11. ای ناقله افتاده بر این خلق جهانی

      غزلی قصیده وار بر وزن مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ فعولن،
      شعری اجتماعی با چاشنی طنز که وزن مناسبی هم برای این منظور دارد. جایی هم از واژه ی “کورونا” لفظ “کور” اراده کرده و با آن، به موضوع شعر یعنی پدیده ی کرونا، حمله ور شده است. با این که موضوع شعر، پدیده ی ناخوشایند کرونا ست، شاعر با زبانی شیرین، آن را مورد وصف قرار داده و حتی با استعاره آوردن موضوع، آن را مورد خطاب قرار داده است.
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

      • حامی شریبی

        تیر 29, 1399

        زبان برای زنده ماندن نيازمند پويايی و پوست اندازی است که
        بازی زبانی و پرگویی شاعر برای تلاش در نوآوری واژه ها در حیطه ی طنز است

        درودتان باد جناب عسکری

      • درود بر شما استاد بزرگوار
        تشکر از لطف و عنایت شما

    • فریبا نوری

      تیر 28, 1399

      11- ای ناقله افتاده بر این خلق جهانی

      وزن لغزش هایی دارد همچنین کلمات صرفا پر کننده وزن در برخی بیت ها مشاهده می شوند. رگه های طنز شعر به آن حلاوت بخشیده اند.
      ———————-
      🌹🌹🌹🌹

      • سلام و عرض ادب
        تشکر از عنایت شما شاعر گرانقدر
        لغزشم را شاید باید به حساب ترس از همین یک ذره ی بی مقدار دانست که جهانی را به پرتگاه برده و زوال بعضی قدرتمندان را در پی دارد
        🌹🌹🌹

  19. تیر 26, 1399

    اولش نمی فهمی
    تمام می شود!
    اما بعد یکی دو هفته
    کم کم علایم اش می آید
    کم کم وقتی که سرد شد
    عوارضش را می بینی
    می آید می نشیند
    با یک تماس کوچک
    با یک بوس
    بعد یکی دو هفته
    کم کم که سرد شد
    فعال می شود
    راه تنفس ات را می گیرد
    مثل کرونا
    از نوع جدید
    عشق بیماری ست که
    درمان ندارد

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 26, 1399

      🌹🌹🌹

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 28, 1399

      12. اولش نمی فهمی

      شعر سپیدی که مستقیم با مخاطب، روبرو می شود و با ایجاد حس کنجکاوی، او را با خود همراه می کند و جالب تر، این که به جای پردازش مستقیم به موضوع کرونا، عشق را موضوع اصلی اش قرار می دهد و از کرونا، تنها بعنوان ابزاری برای توصیف عشق استفاده می کند و این گونه، سخن را دلپذیرتر.
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

      • حامی شریبی

        تیر 29, 1399

        هرفرد میتواند به شیوه ی زبانی خود یک فرم ازشعر سپید باشد چون فرم و یا سبک چیزی جز عینیت یافتن جهان درونی هنرمند نیست هرگاه هر هنرمندی صادقانه تجربیات زندگی خود را بازبانی برخاسته ازنهاد باورمند خود را در امکانات زبانی بدمد و به تواند بار مسئولیت شعر را که به عقیده بنده ، شور شعور شعر است را به دوش بکشد به خلق آثار تازه و فردی میرسد که به صراحت آن را شعریت میتوان گفت

        درودتان بادگرامی

    • فریبا نوری

      تیر 28, 1399

      12-
      موضوع اثر، عشق است و از سِیر بیماری کرونا برای تداعی سِیر
      ( بیماری لاعلاج ) عشق در جان عاشق استفاده کرده است که نگاهی زیباست.
      ————————————–
      🌹🌹🌹

  20. محمدعلی رضاپور

    تیر 27, 1399

    سلام و درود دوباره
    به خواست خدا،
    چند سطری در (نقد که نه بلکه)
    در توضیح هر شعر ارسالی، قلم خواهم زد و از نگاه خود، مطالبی را بیان خواهم نمود.
    بعنوان میزبان و خدمتگزار شما در این کارگاه، سعی خواهم کرد (طبق روال گذشته)
    تنها جلوه یا جلوه هایی از نقاط قوت آثار را بیان کنم و به این ترتیب، تشکری از شرکت کنندگان محترم در حد بضاعت ناچیز خود به عمل آورم
    البته حساب دیگر ناقدان، متفاوت است و حساب حقیر هم در جایگاه های دیگر، متفاوت.

    امیدوارم همکاری بفرمایید تا از مطالب ارزشمندی در نقد هریک از فِرِسته ها
    بهره مند شویم.
    سپاس فراوان
    ❤️🙏

    • فریبا نوری

      تیر 27, 1399

      سلام
      اگر عبارت کرونا را در سایت جستجو کنیم 22 عنوان در بخش شعر می آید که البته یکی دو مورد در مورد کرونا نیستند و در پی نوشت اشاره ای به شرایط کرونا داشته اند. من فکر می کنم بهتر است از دوستانی که شعری به این مناسبت داشته اند اما اسمشان در لیست بالای صفحه که الان شما تنظیم کردید نیست، دعوت کنیم که در کارگاه شرکت نمایند. با سپاس و خسته نباشید🌹🌹🌹

      • محمدعلی رضاپور

        تیر 27, 1399

        سلام و درود و سپاس
        تقریبا برای همه ی شعرایی که در این اواخر، شعری ارائه داده اند، فراخوان گذاشته شده، بقیه هم معمولا یا به این زودی ها آنلاین
        نمی شوند یا به هر دلیل در مسابقه ی کارگاه شرکت
        نمی کنند.
        تشکر از التفات تان،
        و اگر در نقد اشعار،
        همکاری بفرمایید،
        سپاس مندم. 🌹🌹🌹

  21. تیر 27, 1399

    خالی از هرچه چشم امیدی
    قلبش از عشق و مهر لبریز است
    کاملن باشد از خودش غافل
    فکر این باغ و فصل پاییز است

    می‌توان از توان او فهمید
    فتح او در جهاد اکبر را
    می‌زند بر سپاه دشمن تیغ
    نیزه‌ی عزم راسخش تیز است

    همتش کرده روسفید او را
    ست شده روی او و روپوشش
    گرچه از زخم جای پای ماسک
    دیدن روی او غم‌انگیز است

    خستگی برده حال و تاب از او
    روز و شب دور بوده خواب از او
    باز هم تا فتاده‌ای بیند
    سوی او مثل نور در خیز است

    در زمستان برفیِ جانکاه
    تا بهار آورد به درمانگاه
    در دلش خار غم ولی لبهاش
    نزد بیمار خسته گلریز است

    غم بسوزاند استخوانش را
    روی دستش نهاده جانش را
    هی تعارف کند به بیماران
    هدیه‌ام را بگیر ناچیز است

    در جهان دکتری چنینی نیست
    هم پرستار ما زمینی نیست
    او خدا راست در زمین ، در ملک
    شاهکاری که حیرت‌آمیز است

    کی رود این حماسه‌ها از یاد
    مرحبا ای فرشته‌ی امداد
    خوش درخشیده‌ای تویی استاد
    امتحانها به نزد تو ریز است

    زنده باشی و سالم و سر‌حال
    سوی باغ خوشی گشایی بال
    سایه‌ات کم نگردد از این خاک
    این دعا ورد هر سحرخیز است

    مانده «صارم» ز روت شرمنده
    چون ندارد به‌ غیر از این قطره
    بینهایت سپاس از قلبش
    در حساب دل تو واریز است

    #حسن‌سمیعی‌جندقی‌صارم

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 27, 1399

      سلام و درود و سپاس
      بسیار خوش آمدید
      🌹🌹🌹

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 28, 1399

      13. خالی از هرچه چشم امیدی

      غزل چهارپاره ای با تکرار وزن فاعلاتن مفاعلن فعلن،
      قالبی جدید، پرنشاط و جذاب
      که شاعر هم از عهده ی آن بخوبی برآمده و حق مطلب را ادا کرده است.
      نکته ی جالب دیگر، این که شاعر بجای پردازش مستقیم به موضوع، در واقع به این بهانه، زیرکانه به موضوع مرتبط کادر درمانی و فداکاری آنها در این باره پرداخته و در بخشی از غزل چهارپاره، شاهکار عاطفی شعر را رقم زده است که:
      “غم بسوزاند استخوانش را
      روی دستش نهاده جانش را
      هی تعارف کند به بیماران
      هدیه ام را بگیر ناچیز است.”
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

      • حامی شریبی

        تیر 29, 1399

        شاعر در منولوگ شعر به زیبائی کوشیده تا به شرح احوال شخصیتهایی بپردازد که همواره سعی می کنند تادر جنگ ویروسی انسان ها را با نشانه های عاشقی به هم نوع بعنوان نجات دهنده معرفی کند واز جانفشانیهای شان ما را آگاه سازند کسانی که زندگی هم برای آنها زیباست وبی هیچ توقع و چشم داشتی حتی به قیمت بخشیدن جانشان برای اینکه زنده بماند عشق و انسانیت به خوبی این رسالت را به سرانجام برساند در این رابطه شاعر در ابتدای سروده بخوبی اشاره ائی به این مطلب را دارد که، برای چیزهایی که از دست رفته و گذشته نباید غصه خورد و نباید در بیهودگی ماند بلکه باید برای رسیدن به کمال انسانی حرکت کرد و در پایان سروده پرچم این رسالت را به دست کسانی میدهد که عهده دار شان انسانی و انسانیت هستند

        درودتان باد گرامی
        جناب سمیعی

    • فریبا نوری

      تیر 28, 1399

      از هر منظر شعر استادانه ای است
      ——————————
      👏👏👏🌷🌷🌷

  22. تیر 27, 1399

    هرکسی دنیا را از زوایه ی دیدخود قضاوت میکنه بعضی وقتها برای اینکه بهتر ببینیم باید جای مان را عوض کنیم و امروز روز کرونا دنیای ماست که برای قضاوتش باید جای مان را عوض کنیم چون مرگ مهم ترین اتفاق در زندگی ما نیست مهم ترین اتفاق در زندگی وقتی است که از درون بمیریم و قتی زنده هستیم

    سلام
    به استاد گرامی جناب رضا پور عزیز و نازنین ممنونم از دعوت حضرتعالی به ششمین کارگاه نقد

    بخاطر
    بی محبتی
    باد …
    بادکنکها هم
    ترجیح دادن
    خانه بمانند
    و
    برای فهمیدن
    شیوه ی خوب
    پرواز …
    راز بقا
    ببینند

    حامی شریبی

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 27, 1399

      سلام و درود و سپاس
      بسیار خوش آمدید
      دوست عزیزم جناب حامی شریبی که می دانم به حرمت فراخوان دوستانه ام دوباره به این سایت، ورود کرده اید.
      امیدوارم حضورتان در سایت،
      دائمی بشود!
      🌹🌹🌹

      • تیر 28, 1399

        همیشه خواب می بینم
        خواب افتادن این ستون ها را
        اخبار پی در پی مرگ
        آمار این خون ها را
        درد انسان بودن
        آه این همخون ها را
        مثل اینکه
        دنیا …
        تاریخ یک نفرین
        است
        #حامی_شریبی
        شعر سروش : تاریخ یک نفرین

        از آنجاییکه عنوان شد هرگونه سروده در قالبهای دیگر امکان اشتراک است از این رو یک سروده هم درقالب سروش ارسال میکنم
        که بواقع این بخش از کارهایم معطوف دستاوردها و اثر گذاری دوست خوبم جناب رضا پور است که موجب علاقمندی بنده در این جرگه گردیده که ضمن تشکر از ایشان امیدوارم مورد پسند دوستان واقع گردد

        • محمدعلی رضاپور

          تیر 28, 1399

          فراوان سپاس،
          دوست عزیز🌹🌹🌹

        • فریبا نوری

          تیر 28, 1399

          16- تاریخ یک نفرین:
          قضاوت در مورد قالب را به عهده جناب رضا پور می گذارم. شعر به لحاظ محتوایی و احساسی پشتوانه عمیقی دارد.
          —————————
          🌷🌷🌷🌷

    • تیر 28, 1399

      همیشه خواب می بینم
      خواب افتادن این ستون ها را
      اخبار پی در پی مرگ
      آمار این خون ها را
      درد انسان بودن
      آه این همخون ها را
      مثل اینکه
      دنیا …
      تاریخ یک نفرین
      است
      #حامی_شریبی
      شعر سروش : تاریخ یک نفرین

      از آنجاییکه عنوان شد هرگونه سروده در قالبهای دیگر امکان اشتراک است از این رو یک سروده هم درقالب سروش ارسال میکنم
      که بواقع این بخش از کارهایم معطوف دستاوردها و اثر گذاری دوست خوبم جناب رضا پور است که موجب علاقمندی بنده در این جرگه گردیده که ضمن تشکر از ایشان امیدوارم مورد پسند دوستان واقع گردد

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 28, 1399

      سلام و درود دوباره
      دوست فرهیخته،
      سپاسگزارم 🌹🌹🌹

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 28, 1399

      15. بخاطر بی محبتی باد

      سپیدی زیبا و داستانی با تصویرپردازی جالب و بدیعی که کل شعر، مانند داستانی استعاری به پیش می رود.
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

      • محمدعلی رضاپور

        تیر 28, 1399

        16. (شعر سروش)
        تاریخ یک نفرین

        شعر در قالب تازه ی سروش است. درباره ی سبک شعر سروش،
        به خواست خدا در پیام بعدی توضیحات بیش تری خواهیم داد
        و اما، این سروش،
        از نام بسیار مناسبی برخوردار است که می توان آن را چکیده ی شعر دانست.
        نگرانی و ترس در این سروش، موج می زند و قدری که پیش می رویم،
        می فهمیم این نگرانی، (تنها) برای خود نیست بلکه برای مردمی است که شاعر، ایشان را “همخون” خوانده است و استفاده از واژه ی “همخون” خودش مجال بیش تری برای تفسیر می طلبد.
        سپاس از سراینده ی گرانقدر
        🌹🌹🌹

        • محمدعلی رضاپور

          تیر 28, 1399

          و اما درباره ی قالب یا مجموعه قالب ها ویا به عبارت بهتر، درباره ی سبک سروش اگر بخواهیم خیلی کوتاه سخن بگوییم، می توان گفت: (این گونه ی شعری در حالت اصلی و معمول خود) از 3 تا 5 لَخت (مصراع یا مصراع واره) دارد. از نظر وزنی ممکن است مثل سروش بالا، با عروض آزاد باشد ویا از شیوه های دیگری استفاده کند یعنی عروض سنتی، عروض نیمایی و یا نوعی تازه از عروض که شیوه ی پردازش ویژه ی ما، در برخی لَخت هاست و این شیوه در میانه ی عروض نیمایی و آزاد مثل شعر سپید است و ما آن را عروض نوع سوم نامیده ایم. خلاصه: سروش از نظر وزنی بصورت های مختلفی می تواند بیاید.از نظر قافیه، تنوع در سبک سروش، زیاد است و حتی سروش های بی قافیه هم موجود است اما سعی بر آن است که همه یا بیش تر لَخت های غیرپایانی سروش، قافیه مند باشند ولی لَخت آخر، بدون قافیه باشد تا از راه شباهت زدایی، به برجستگی و کوبش پایانی مناسبی دست یابد. سروش، پلی در میانه ی شعر سنتی و شعر نو و تا حدود زیادی، جامع قالب های دوبیتی، رباعی، سه گانی و… است. هرچند سروش بویژه در نوع عروضی تر و قافیه مند تر خود، شباهت هایی به شعر سنتی دارد، روح آن با آموزه های شعر نو، همگون تر است و به همین دلیل در آن، انعطاف پذیری فراوانی هست و برخلاف شعر سنتی، درباره ی سروش، نمی گوییم که موضوع این قالب(یا به عبارت بهتر: مجموعه قالب های شعری سروش) چیست، همان طور که قالب(یا مجموعه قالب های) نیمایی مثلا برخلاف حالت معمول در قصیده و غزل، در انواع موضوعات، کاربرد دارد، سرو‌ش هم قابل کاربرد در موضوعات مختلف و با پردازش های مختلف است.

    • فریبا نوری

      تیر 28, 1399

      15- سادگی بیان، نو آوری و زاویه نمابرداری شاعر از موضوع زیباست
      ——————————————
      🌷🌷🌷🌷🌷

  23. محمدعلی رضاپور

    تیر 28, 1399

    سلام و درود و سپاس دوباره
    بویژه از فرهیختگانی که با ارسال آثار و یا با شرکت در نقد و سپس رأی گیری به پربارتر شدن کارگاه ششم
    مدد می رسانند. 🌹🌹🌹

  24. محمدعلی رضاپور

    تیر 28, 1399

    سلام و درود
    به خواست خدا،
    مهلت ارسال آثار تا پایان سه شنبه
    آخر تیرماه و سپس بلافاصله زمان رأی دهی تا آخر روز جمعه ی همان هفته خواهد بود.
    سپاس 🌹🌹🌹

  25. دانیال فریادی

    تیر 28, 1399

    با سلام به دوستان عزیز شعر برستاران اینجانت لطف مورد نقد و بررسی قرار گیرد خوشحال می شوم

    🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺❤️❤️❤️❤️❤️❤️
    این شعر در صفحه اصلی سایت امروز به نمایش در امده

    ممنون از شما اساتید مهربان🌺🌹🌹🌹🌹🌹❤️

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 28, 1399

      سلام و درود و سپاس
      بسیار خوش آمدید
      بزرگوار! این قدر گل و قلب فرستادید که جایی برای پاسخ ما باقی نیست جز این که بگوییم: فراوان سپاس
      🌹🌹🌹

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 28, 1399

      و اما جناب فریادی عزیز!
      اگر شعرتان مناسب کارگاه است، لطفا در همین صفحه قرارش دهید!
      🌹🌹🌹

  26. امیر جلالی

    تیر 28, 1399

    جناب رضا پور عزیز و گرامی ، بنده حقیر سواد و توانایی قابلی ندارم تا درباره هر موضوعی و هر مسئله ای چیزی بنویسم. زیرا شعر را یک امر وحی گونه می دانم و خلق آثار کوششی در توان من نیست. گاهی چیزی به ذهن و دلم گذر می کند و آنرا روی کاغذ می آورم و لا غیر… ضمنا حال که صحبت از انتظار شد اجازه بدهید عرض کنم که بنده حقیر هم انتظار حضور شما عزیز ارجمند را در کنار آثار خود و دوستان برای ارائه نظر دارم و نه تنها برای دعوت به کارگاه…
    درود بر شما

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 28, 1399

      سلام و درود و سپاس
      بسیار خوش آمدید!
      جناب جلالی عزیز و گرامی،
      تواضع می فرمایید.
      حقیر، بارها از نقدهای مفیدتان استفاده کرده ام.
      درباره ی سر زدن به آثار هم در حد بضاعت اندک خود، تلاش هایی داشته ام اما قبول دارم که لازم است وقت بیش تری برای خوانش آثار دوستانی چون شما بگذارم.
      قصورم را تقصیر مپندارید!
      عزیز ما هستید.
      درپناه خدا، پیروز و بهروز باشید!
      🌹🌹🌹

  27. تابان (زهرا شرفی )
    نام شعر :کرونا امد تا ما بفهمیم

    کرونا امد و از ترس این جان
    فقط شد ارزویم، صحّتمان
    به رنگ این شب مهتابی تار
    شده است دور چشم پزشکان
    چه زود برگشت نظرها بر دعاها
    چه زودبرگشت دعاها بر شفاجان
    دگر نشنو آوای ثروت و جام
    به چشم امدکنون این صحّت جان
    چو تو داشتی جانی سلامت
    ندانستی که این است نعمتیمان
    کرونا امد ،،تا ما بفهمیم
    نباشد پول فقط خوشبختی مان

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 28, 1399

      سلام و درود و سپاس
      بسیار خوش آمدید 🌹🌹🌹

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 28, 1399

      17. کرونا آمد تا ما بفهمیم

      غزل یا غزلواره ای است که پایه ی وزنی اش بر
      مفاعیلن مفاعیلن فعولن
      گذاشته شده است و در آن، برخی فواید معنوی ناشی از این پدیده، مطرح شده است.
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

      • حامی شریبی

        تیر 29, 1399

        زندگی ما از ابتدا اینقدر پیحیده و سخت و درک آن اینقدر گنگ نیست و طاقت ما برای ادامه به زندگی تنها راه حل آن زرق برق آن نیست
        این شعر زبان اعتراف از سردرگمی است که انسانها از قرار گرفتن میان اعتقادات فردی و عقاید الهی در جنگی میان آرزو ها و امیال با تکلیف و شرع هستند

        درودتان باد بانو شرفی

    • فریبا نوری

      تیر 28, 1399

      17- کرونا آمد تا ما بفهمیم
      کرونا آمد تا ما بفهمیم سلامتی بزرگترین نعمت و ثروت است.
      ایده خوبی است اما پرداخت مضمون در شعر نیاز به کار بیشتر دارد.
      ———————-
      🌹🌹🌹

  28. درود بر بانی بزرگوار کارگاه ,
    و نقادان گرامی
    و سرایندگان گرانمهر سروده های کرونایی🌹🌹🌹

    بلاخره در قسمت مطالب سایت, شاهد حضور در صحنه ی کاربران شدیم , خدایا کرمت را شکر 🧐
    یکجورهایی در این سایت آدم احساس می کنند همه با هم قهر اند .

    در کشور ما که سرانه ی مطالعه در حد نومیدکننده ای پایین است . نباید هم انتظار داشته باشیم که در قسمت مطالب با مخاطب بصورت فعال روبرو باشیم .

    مخاطب ایرانی , ترجیح میدهد جایی حاضر شود که فرصت دیده شدن را به او بدهند . مثل حضور در همین کارگاه

    ولی در مطالب دیگر , هرچند از زبان متخصصین یک امر باشد , مثلن اساتید مطرح در علوم مختلف شناختی بخصوص در علوم انسانی و در شاخه ی ادبیات . چون فقط بیان دیدگاه یک شخص خاص لحاظ شده و تمام فرصت دیده شدن به آن شخص خاص داده شده و مخاطب می بیند که بجای دیده شدن باید فقط در نقش یک بیننده خارج از متن حاضر شود و وقتش را صرف دیده شدن کسی غیر از خودش بکند , تمایلی به آن مطلب نشان نمیدهد . . هرچند آن مطلب , مطلبی باشد بسیار بسیار مهم و به درد کارش هم بخورد .

    چرا این اتفاق می افتد .

    چون ایرانی جماعت علاقمند به مطالعه نیست . چرا علاقمند به مطالعه نیست ؟ چون جوینده بار نیامده است . چرا جوینده نیست ؟ چون جوینده هدفمند است و برای رسیدن به اعتلای آن هدفی که دنبال می کند چشم انداز ترسیم می کند و برای رسیدن به آن چشم انداز , به شناخت بیشتر نیاز دارد و این شناخت در مطالعه و مکاشفه و مشاهده بدست می آید . و مکاشفه همان مشاهده هدفمند است که عمدتآ با مطالعه بدست می آید .

    به امید رسیدن به چنان روزی
    که اگر برسد
    ایران عزیزمان متحول خواهد شد

    از سروده ها و نقدهای دوستان استفاده بردم و بکار خواهم بست .

    چراغ این کارگاه را هم برای بانی و هم برای نقادان و هم برای سرایندگان عزیز , روشن آرزو می کنم

    🌹🌹🌹🌺👌👌👌

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 29, 1399

      سلام و درود و سپاس
      بسیار خوش آمدید
      و سپاس ویژه از مطالب ارزشمند شما،
      ادیب و شاعر توانا
      🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌷🌸

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 29, 1399

      سلام و درود دوباره
      استاد ارجمند، جناب بختیاری
      بزرگوار،
      پیرو فرمایش شما،
      عرض کنم که پارسال،
      شخصا عهده دار بخش آثار برتر در طی هفته در همین سایت بودم یعنی قرار بود هر هفته، سه اثر برتر در حوزه ی مطالب و سه اثر برتر در حوزه ی اشعار را با رأی اعضای گرانقدر انتخاب کنیم اما متأسفانه این کار، دو هفته بیش تر دوام نیاورد چون دوستان یا اصلا شرکت نمی کردند یا اگر هم شرکت می کردند و مثلا رأی می دادند، بعد از پایان مهلت آن بود و اعتبار چندانی نداشت.
      به گمانم با کمک شما و سایر دوستان بتوانیم چنین برنامه ای را از سربگیریم البته با توجه به تجربه ام در این زمینه، فعلا برگزاری هفتگی این برنامه جواب نمی دهد اما برگزاری ماهانه ی آن به نظر، ممکن خواهد بود.
      امیدوارم در صورت برگزاری چنین برنامه ای، از همراهی اعضای گرانقدر، محروم نمانیم.
      🌹🌹🌹

  29. علی سیاوشی

    تیر 30, 1399

    چند سروش کرونایی و یک سه گلشن

    1
    یک خبر آمد و هیاهو شد
    جامعه غرق در تکاپو شد
    خیرگی سهم چشم آهو شد
    …کرونا آمد…

    ***

    2
    نازنینم سرت سلامت باد
    جسم نازت قرین راحت باد
    داغ ، هم نان و سرد آبت باد
    ماسک بر روی چون مهت پوشان

    ***

    3
    ماسک بر روی ماه بر بندید
    با کرونا نمی شود خندید
    گر پذیرای پند چون قندید
    دستکش پوش و فاصله گیر

    ***

    4

    با کرونا مزاح نتوان کرد
    جدی است و مرا هراسان کرد
    تا شروع سفر ز ووهان کرد
    رسم مردن عجیب آسان کرد
    این هیولا چرا نمی میرد؟

    **************

    سه گلشن

    آمد بلای موحشی از سمت ناکجا
    زد بر بساط غفلتمان سخت ، پشت پا

    ******

    این لعنتی ، کرونا ، بد حکایتی ست
    هرکس که بنگری به زبانش شکایتی ست

    آورده همرهش ز بلاهای رنگ رنگ
    دشمن برای زندگی و ضد راحتی ست

    با آنکه ریزتر از ریز حد اوست
    بر ساکنان کل ممالک مرارتی ست

    محصول کار بشر یا طبیعی است
    آئینه نیست که در آن شرارتی ست ؟

    هر چیز هست و ز هر جای آمده
    بر جان و مال جمله کسان زاو خسارتی ست

    *****

    ویروس نازنین ، کووید جان ، عزیز دل
    بس نیست این همه کشتار و داغ مرگ ؟

    یک نمره می دهم که شود نوزده تو ببست
    انگشت می زنم به همره امضاء به زیر برگ

    *****

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 30, 1399

      سلام و درود
      بسیار خوش آمدید
      🌹🌹🌹

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 30, 1399

      18. (شعر سروش)
      یک خبرآمد

      درباره ی قالب (مجموعه قالب های شعری) سروش یا به عبارت بهتر، درباره ی سبک سروش، پیش تر در نقد شعر شانزدهم توضیحاتی آورده ایم،
      و اما سروش یک خبر آمد،
      بر وزن اصلی سروش یعنی
      فاعلاتن مفاعلن فعلن
      است.
      شاعر در سه لَخت نخستین، بخوبی مقدمه سازی می کند و این لَخت ها را به قافیه، تزیین می دهد و در لَخت پایانی، با استفاده از شیوه ی شباهت زدایی از طریق کوتاه و بی قافیه آوردن
      این لَخت، برجستگی تابلوواری به شعر خود می بخشد و با توجه به هدف انتقال خبر، بخوبی از عهده ی کار، برآمده است.
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

      • محمدعلی رضاپور

        تیر 30, 1399

        19. (شعر سروش)
        نازنینم

        سروشی بر وزن اصلی
        فاعلاتن مفاعلن فعلن
        و قافیه مند در لَخت های غیرپایانی و این بار، با طول برابر همه ی لَخت ها.
        شاعر با ملاطفت و بیانی مثبت و به دور از تشویش،
        توصیه ای بهداشتی را مطرح کرده است.
        سپاس از سراینده ی گرانقدر
        🌹🌹🌹

        • محمدعلی رضاپور

          تیر 30, 1399

          20. (شعر سروش)
          ماسک

          سروشی بر همان وزن اصلی و قافیه مند در لخت های غیرپایانی و با طول برابر لخت ها.
          علاوه بر قافیه مندی،
          هم وزنی واژه های “ماسک” و “ماه” و جناس به کار رفته در جفت واژه های “قند” و “پند”،
          این شعر کوتاه را از نظر آرایه های زبانی، پربار نموده است.
          با این که پیام شعر بر مدار توصیه ای بهداشتی است،
          شاعر، این توصیه را
          با نرمی و شیرینی خاصی بیان نموده و پذیرفتنی تر نموده است.
          سپاس از سراینده ی گرانقدر
          🌹🌹🌹

          • محمدعلی رضاپور

            تیر 30, 1399

            21. (شعر سروش)
            با کرونا

            سروشی با وزن اصلی، قافیه مندی همه ی لَخت های غیرپایانی و طول برابر لخت ها.
            شاعر، طنز تلخی در شعرخود مطرح می کند و از چند زنجیره ی واژگانی، شبکه ی پردازش استواری تشکیل می دهد به این صورت:
            “مزاح و جدی”، “نتوان و هراسان”، “کرونا و ووهان”، “مردن، هیولا و نمی میرد.”
            سپاس از سراینده ی گرانقدر
            🌹🌹🌹

          • محمدعلی رضاپور

            تیر 30, 1399

            22. (سه گلشن)
            آمد بلای موحشی

            درباره ی قالب تازه ی
            سه گلشن به خواست خدا در پیام بعدی توضیحات بیشتری می دهیم،
            و اما در این سه گلشن،
            شاعر، آغازگر را بیتی با دو مصراع همقافیه و متفاوت با بخش های دیگر قرار می دهد.
            آغاز شعر، قوی است و آغاز قوی بویژه در قالب سه گلشن، بسیار اهمیت دارد چراکه آغازگر، با وجود کوتاه بودن، بخش مستقلی از شعر در این قالب است و باید قوی شروع شود. شاعر، در آغاز این سه گلشن، ترس عافلگیرکننده ی ناشی از پدیده ی مورد نظر را بخوبی بیان می کند و در این راه از شبکه ی واژگانی مناسبی استفاده
            می کند:
            “بلای موحشی، نا کجا، غفلت، زد سخت پشت پا.”
            بخش بدنه یا پیکره یا متن این
            سه گلشن با شیوه ی قافیه بندی غزل آمده و در آن، شاعر، توضیحاتی درباره ی تأثیرات این پدیده می آورد و البته همچنان مقداری از آن ناشناختگی و
            راز آلودگی خوفناکِ پیش تر بیان شده را در شعرش نگه می دارد.
            در بخش پایانبخش که دو بیت پایانی این سه گلشن است، شاعر از شیوه ی قافیه بندی قطعه ویا چهارپاره استفاده می کند و این بار و در این سیر طبیعی، در حالی که با آن پدیده ی ترسناک ناآشنا، دست کم قدری آشنا شده است، هنرمندانه، زاویه ی دید سخن را از غیبت به خطاب می کشاند و کرونا را مورد خطاب قرار می دهد و از روی درماندگی(از نظر مقابله با کرونا و نه از نظر توان سرایش) با او مهربانانه سخن می گوید تا شاید این پدیده ی ویرانگر، قدری سر به راه بشود
            اما در مصراع آخر -که شاهکار این سه گلشن زیبا بویژه با این تصویرپردازی عاطفی قوی است- شاعر، خود را در بیمارستان و آماده ی زدن مُهر مخصوص آن جا نشان
            می دهد و پایانی همانند یا قوی تر از آغاز شعرش
            خلق می کند.
            سپاس از سراینده ی گرانقدر 🌹🌹🌹

          • علی سیاوشی

            تیر 30, 1399

            سپاس فراوان از دقت نظر و بیان نکات آموزنده و البته مقداری عنایت ویژه که در این نقد کوتاه نسبت به بنده ابراز فرموده اید . باز هم سپاس 🌺🌺🌺🌺

          • تیر 31, 1399

            درود بر فرهیخته گرامی شاعر مهر پرور مردی ازجنس قلم و واژه های خوب احساس از عطر مهر و حسن خوبتان که ریشه درنهاد مهرتان است صمیمانه سپاسگزارم تابلندای چشم آفتاب بدرخشید و بتابید بزرگمهر 🌺🌺

        • حامی شریبی

          تیر 30, 1399

          چيزي که شعر امروز راتحت تاثير قرار می دهد احساسات فردی عجين شده با تاملات شاعرانه و نوعي پيوند بين دنياي درونی شاعر با دنيای عواطف و احساسات مخاطب می باشد که بواقع رمز موفقیت شاعر در بروز واقعیت و ایجاد فضای صمیمانه برای ورود مخاطب به دنیای شاعراست که در این رابطه شاعر سعی میکند تابرای کشف شاعرانه های خود مخاطب را با خود همراهی کند که در این زمینه پارامترهای تاثیر گذاری مثل زیبا شناختی ، زبان ساده و صمیمی شاعر ، میزان آگاهی شاعر برای عبور ازفضا و زبان عاطفه و نیز فاصله ذهن و زبان
          از مجموعه ای است که شاعر برای جلب مخاطب باید مورد توجه قرار بده
          باعنایت به سروش های قابل قبول سراینده تکلیف خود را با رعایت بهداشت فردی در برابر ویروس کرونا در اشتراکهای خود معلوم نمودند و در سه گلشن این شاعر گرامی رد بهداشت فردی و نیز فضای طنز که از نکات مثبت و زاویه دید ایشان است در این اثر لمس میشود

          درودتان باد جناب سیاوشی گرامی

          • علی سیاوشی

            تیر 30, 1399

            عرض ادب و ارادت خدمت جناب شریبی فرزانه . همچنان از افاضات و رهنمودها و شیرین گفتاریهای شما بهره ها می برم . بیشتر باشی و بیشتر بسرایی و بنویسی که روزگار ما سخت نیازمند قلم های شما و همتایان شماست . 🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    • فریبا نوری

      تیر 30, 1399

      سلام
      18- پرداخت، قوی نیست 🌹
      19- 20 – 21
      تقریبا همه عناصر شعر از احساس و تخیل و نواوری و ارایه های ادبی و .. در یک میانگین و در تعادلند و به زعم من شعر های خوبی هستند.
      _______
      🌷🌷🌷🌷
      _______
      22- فکر می کنم این شعر اگر یکپارچه سروده می شد این همه ظرافت و احساسات هدر نمی رفت و به مراتب بهتر بود. به نظر من این نقد بر خود قالب وارد است به زعم من قالب، ذاتا قالب شلخته ای است و شلختگی اش را به شعر سرایت داده.
      _________
      🌹🌹🌹

  30. علی سیاوشی

    تیر 30, 1399

    با درود و سپاس از فرهیختگان سایت تقاضا دارم لطف کرده و آثار کرونایی ارسالی حقیر را نقد فرمایند .
    سرکار نوری ، جناب شریبی ، جناب بختیاری ، جناب ظهوری ، جناب زمانیان ،جناب معصومی . و بزرگوارانی که حوصله دارند منتظر نگاه قشنگتان هستم . ارادتمند همگی . سیاوشی

  31. محمدعلی رضاپور

    تیر 30, 1399

    و اما درباره ی قالب شعری سه گلشن
    بطور اختصار می توان گفت:
    شعری ست که سه بخش مجزا دارد (با تفکیک موجود در خودِ ساختار ظاهری شعر)
    و هر یک از این سه بخش دارای حداکثر تنوع و آزادی عمل هستند بطوری که می توانیم سه گلشن هایی در هریک از شیوه ها ی سنتی، نیمایی، با عروض آزاد و… داشته باشیم.
    هدف نخستین از ایجاد سه گلشن،
    عرضه ی قالبی مُنعطف تر و آزاد تر از غزل بوده است که ضمن داشتن همه یا بسیاری از امتیازات غزل، آن قواعد بعضا محدودیت زای غزل را نداشته باشد، اما اکنون و با توسعه ی کاربردی سه گلشن، می بینیم که سه گلشن هم مانند سروش و شعرسبز(چندآهنگ) پلی ست میان شعر سنتی و نو
    و می توان آن را به شیوه های مختلف و با حداکثر تنوع به کار برد.

    سه گلشن در یک کلام:

    آغازگر+ بدنه/پیکره +پایانبخش
    (با تفکیک هر بخش در خودِ ساختار ظاهری شعر) و با حداکثر تنوع در هر بخش.

  32. محمدعلی رضاپور

    تیر 30, 1399

    اکنون که گونه های شعری سروش و
    سه گلشن
    معرفی شده ند، خوب است
    نیم نگاهی هم به گونه‌ی شعرسبز (چندآهنگ)
    داشته باشیم.
    شعر سبز ویا چندآهنگ،
    شعری ست با تنوع وزنی گسترده که در آن،
    شاعر می تواند با انتقال از وزن و بحری به وزن و بحری دیگر،
    فضای عاطفی متفاوتی در شعر خود ایجاد کند.
    هدف نخستین از ایجاد شعر سبز (چندآهنگ)
    ایجاد گونه ای شعر قاعده مند تر و زیباتر از شعر سپید بوده و به همین دلیل، آن را شعرسبز نامیده ایم و از آن جا که دارای تنوع وزنی گسترده ای ست،
    چندآهنگ نیز نامیده می شود.
    شعر سبز (چندآهنگ) در ابتدا، فقط گونه ای میانه ی شعر سپید و شعر نیمایی بوده است،
    موزون تر و قافیه مند تر از سپید و چندآهنگ تر از شعر نیمایی،
    اما با گسترش کاربردی آن،
    اکنون شعر سبز چندآهنگ،
    زیرگونه های مختلفی دارد که تنها یکی از آنها زیرگونه ی میانه ی سپید و نیمایی ست
    و می توان شعر سبز چندآهنگ را در زیرگونه های دیگری هم به کار برد مانند
    زیرگونه ی به کار رونده در شعر سنتی با اوزان مختلف،
    در شعر نیمایی با تغییر بُحور عروضی (ونه فقط کوتاه – بلندی ارکان)،
    در ترکیب شعر سنتی و نیمایی با تغییرات گسترده ی وزنی،
    بین سنتی، نیمایی، سپید
    و خلاصه در زیرگونه های
    مختلفی که در آنها با تغییرات گسترده ی وزنی،
    دست شاعر برای پردازش های آزادانه تر، باز است
    اما بسیار قاعده مند تر و موزون تر است از شعر سپید و….

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 30, 1399

      در شعر سروش،
      جناب سیاوشی و جناب شریبی
      نمونه های خوبی ارسال کرده اند.
      در شعر سه گلشن هم جناب سیاوشی، نمونه ی خوبی ارسال
      کرده اند
      اما (تا این لحظه) شعری به شیوه ی
      سبز (چندآهنگ)
      به این کارگاه، فرستاده نشده است.
      اگرچه در بالا،
      توضیحاتی درباره ی شعر سبز چندآهنگ، بیان شده است،
      وجود نمونه شعری در آن بی شک از توضیحات بدون مثال، بسیار مفید تر خواهد بود.
      اجازه دهید تا نمونه ای در شعر سبز چندآهنگ
      در پیام بعدی
      برایتان بفرستم،
      البته
      البته امیدوارم نیازی به این کار نباشد و پیش از پایان مهلت ارسال آثار،
      شعرسبز چندآهنگی از دوستان به این کارگاه برسد.
      منتظریم.
      سپاس
      🌹🌹🌹

  33. علی سیاوشی

    تیر 30, 1399

    شعر سبز (چند آهنگ) کرونایی

    بیخیال از حجم آهن ، بوق و دود
    در شبی که غرق نور و رنگ بود

    خفته بودیم و به روُیاهایمان
    یک مترسک داشت می خواند این سرود :

    ********

    ما نایبان خاص خداییم
    آن سان که گفت :
    انی جاعل فی الارض خلیفه

    آیا خلیفه الله
    اهریمنی عمل می کند ؟

    کشتار می کند

    نوزادی را که هنوز تعداد دم و بازدم هایش به نوزده نرسیده ؟
    یا جوانی نوزده ساله را
    ********

    گر چنین باشد
    صد افسوس !
    حکایت ، شاید این باشد :

    ژنی با یک جهش یا صد جهش یا بارها بار
    در روال زندگی آرد خلل .

    *******

    به هر حال این مشکل نو ظهور
    فکنده به نظم بشر شرّ و شور

    بیایید با هم علاجش کنیم
    به تدبیر کوشیم و رتق امور

    ابر ویژه کاران بهداشت را
    پذیریم و کاهیم از خود غرور

    ********

    این ناشناس نامرئی لجوج را
    شاید که ماسک و دستکش و حریم
    تواند ؛ در ایستگاه بعد
    متوقف کند .

    ******

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 30, 1399

      سلام و درود و سپاس
      دوباره🌹🌹🌹

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 30, 1399

      23. شعر سبز (چندآهنگ)
      کرونایی

      این شعر در پنج قسمت مختلف که هریک نوع آهنگی جداگانه ای دارد، سروده شده و در واقع، شاعر از قابلیت چندآهنگی این سبک شعری برای پردازش شعری تئاترگونه در پنج پرده استفاده کرده و در پایان هر پرده هم از علامت چند ستاره برای فاصله گذاری بهره برده است.
      در پرده ی اول، روایتگر داستان شعر به روایت می پردازد و از وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
      استفاده می کند که مناسبت خوبی هم برای روایت پردازی دارد.
      در پرده ی دوم این شعر تئاترگون با آهنگی دیگرگون از زبان مترسک، سخن می گوید و تأمل برانگیز، این که مترسک، خود و هم قطاران خود را نایبان خاص خدا معرفی
      می کند و پیداست که در این طنز تلخ باید حکمتی باشد.
      در پرده ی سوم، دوباره روایتگر برمی گردد و به تفسیر کوتاهی می پردازد.
      در پرده ی چهارم، آهنگ شعر، حماسی می شود، چراکه کارزار با این دشمن سخت، عزمی حماسی می طلبد و شاعر، با بیانی شکوهمند، خود و دیگران را به مبارزه با این دشمن سرسخت دعوت می کند:
      ” بیایید با هم علاجش کنیم”
      (فعولن فعولن فعولن فعول/فَعَل.)
      در بیت آخر این پرده، شاعر از اهمیت بهداشت در مبارزه با کرونا سخن می گوید و مقدمه ی پرده ی آخر را به این ترتیب فراهم می کند.
      در پرده ی پنجم یا آخر، اهمیت بهداشت برای مبارزه با این ویروس سهمگین، بطور برجسته تری مطرح می شود و با این پیام، شعر یا نمایشنامه ی منظوم سراینده به پایان
      می رسد.
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

      • حامی شریبی

        تیر 31, 1399

        اگر شاعر از ابعاد مختلف که هستی هنری شعر است مثل زبان ، تصویر به همگرایی برسد باعث رشد شعر میشود که بواقع این هنر شاعر است و در این رابطه به کشفهای خوبی خواهد رسید
        که در این رابطه شاعر
        در سروده شعر سبز بسیار موفق تر بودند

        درودتان باد جناب سیاوشی گرامی

  34. های و هویی در آسمانها بود، رعد بر خود مهیب می پیچید
    هر چه گل بود زود می پژمرد، خار بر گل أُریب می پیچید

    شیطنت ها که از بشر سر زد، پای در گل شدند آدم ها
    شعله ور گشت آتش عصیان، در جهنم لهیب می پیچید

    ضجه ها بود فاش تر از پیش ناله ها دلخراش تر از پیش
    وای در گوش جان انسان ها ناله ی نی عجیب می پیچید

    رود ها تر دماغ اگر بودند در گلستان گلی نمی پژمرد
    گل ز شادابی اش مگر آنی روی از عندلیب می پیچید؟

    خشم دژخیم روزگار از بس باغ ها را به داغها سوزاند
    کوه حتی در استواری ها ، برفرازش نشیب می پیچید

    خشکسالی به جان باغ افتاد ، بس که باران کنسک می بارید
    رود اگر رو به گلشنی می کرد،راست می رفت و شیب می پیچید

    دخمه ای بود و صد عسس درآن سینه می شد قفس ،نفس در آن ،
    حبس شاید از آن سپس در آن، محبس « أم مَّن یُّجِیب » می پیچید

    ساحلی ها خدا خدا کردند رحمت حق نصیب انسان شد
    زل به دریا زد آسمان ناگاه، موج بر خود نجیب می پیچید

    بر نیستان نهیب زد طوفان ، «خیزران » را به جان شرر افتاد
    تاک بی تاب بر خودش لرزید ، نسخه اش را عجیب می پیچید

    پا به دنیا گذاشت ذالنوری که جواد الأئمّه اش خوانند
    گل به دامان دشتها رقصید ، بوی گل دلفریب می پیچید

    سینه اش رعد اگر ستبر افتاد تیرگی در نهاد ابر افتاد
    نسترن دلنواز می رقصید، باد با فرّ و زیب می پیچید

    یاسمن می گرفت از او نکهت، شور مستی به یاد باد افتاد
    هر کجا پا نهاده می دیدند ، در فضا عطر سیب می پیچید

    می گرفت از جمالش ایمان، جان ، جود از او به وجد می آمد
    غنچه را سهره قلقلک می داد، عطر گل بی رقیب می پیچید

    حضرت مستطاب عشق آمد ، ضجّه زد در مغاک خاک ابلیس
    در فراسوی سنبلستان ها، ضجه اش نا شکیب می پیچید

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 31, 1399

      سلام و درود و سپاس
      بسیار خوش آمدید
      🌹🌹🌹

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 31, 1399

      شعر بالا را که درباره ی سالروز شهادت حضرت امام جواد است، مهمان جناب حاج محمدی هستیم.

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 31, 1399

      24. های و هویی در آسمانها

      غزل چهارپاره ای باشکوه
      از نظر وزنی برپایه ی تکرار
      فاعلاتن مفاعلن فعلن،
      زیبا، سرشار از آرايه های ادبی و استوار.
      سروده درباره ی شهادت حضرت امام جواد و به مناسبت روز است.
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

      • حامی شریبی

        تیر 31, 1399

        از آنجاییکه در شعرهای کهن یکی از نقاط مهم در این قالبهاردیف و قافیه است از این رو از مهمترین دغدغه های شاعران در این سبک ارتباط شعر با مخاطب بر سراین مسئله است حتی اگر شاعر در شعر با بیان روایی و توصیفی نو در شعر حضور خوبی را ارائه نماید بازهم موضوع قوافی مد نظر این دسته از مخاطبین این سبک میباشد
        که از این رو بلحاظ توانایی شاعر در سبک و نیز چشم انداز خوب کار در تصویر کار بسیار قدی را خلق نمودند

        درودتان با جناب حاج محمدی گرامی شاعر توانا

  35. پس که آورده بدر یک تنه قمپُز کرونا
    می دهد یکسره بر مردمِ قم، پُز کرونا

    سر در آورده ز قُم نزد اساتید بزرگ
    فقه و عرفان کند انگار تَتَلمُذ، کرونا

    رفته تجوید خودش را کند اصلاح و سپس
    ضال ها را نکند زال تلفُظ کرونا

    هر کجا فکر کنی پای نهد مثل هوا
    نگذارد ابدا پا روی ترمُز، کرونا

    بی خیال از غم هنگفت دلِ پیر و جوان
    زنده نگذاشته در خطّه ی رُم، بُز کرونا

    می تواند بتپاند تن تو در دل خاک
    می شود رد شود از تنگه ی هرمُز کرونا

    رّد پایی نگذارد ز خودش هیچ کجا
    احتیاجیش نبوده ست به اگزوز کرونا

    متواری شده از لشکر چنگیزِ مغول
    شد پناهنده به آغوش گل رُز کرونا

    می شود هر چه که هست از بشر و غیر بشر
    همه در دخمه قرنطینه شود جز کرونا

    مَلَک الموتِ مُدرنی ست که که با خیره سری
    شرر انداخته در حجره ی کُنقًذ، کرونا

    مثل موجی که سر از پا نشناسد همه دم
    کرده بر هیمنه ی صخره تجاوز کرونا

    ((مطلب شوخی پرواز ز موج گهرت))
    اِذهَبِ الآنَ اِلَی قُم هاهُنا خُذ کرونا

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 31, 1399

      25. پس که آورده بدر

      قصیده ای به طنز بر وزن
      فَعَلاتن (فاعلاتن) فَعَلاتن فَعَلاتن فَعَلن)،
      در دوقسمت که احتمالا دو شعر جداگانه بر یک وزن است یا این که یک قصیده با تغییر قافیه، به هرحال، ما یکجا به آن می پردازیم:
      اثری قوی و ادیبانه که با توجه به طنز بودنش بخوبی آغاز شده، خوب ادامه یافته و نیکو به پایان رسیده است.
      شخصا این طنز شیرین، چندبار باعث خنده ام شد، از آن جمله در:
      “رفته تجوید خودش را کند اصلاح و سپس
      ضال ها را نکند زال تلفظ کرونا”
      و یا مثلا:
      “التزام عملی چون که ندارد به نظام….”
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

  36. کشیده است آنچنانکه خنجر، ز رو به روی ِ بشر، کرونا
    یقینم  است این، که قصد دارد، نمانَد از ما، اثر کرونا

    بدین فلاکت چگونه باید که در قرنطینه ماند؟ تا کی؟
    حراممان کرده است یا رب ببین چه آسان سفر کرونا

    که دیده پر دنگ و فنگ تر از هجوم ویروس فسقلی؟ هان؟
    بدون هیچ ادّعا بشر را نکرده کم دربدر کرونا
     
    نه بی مراعات  احتیاط از خطر مصون ماندن است ممکن
    چرا که در سر ندارد الا بپا کند جز شرر کرونا
    .
    قرار از ما ربود اگر چه خودش قراری ندارد آنی
    دمی سرش را نمی گذارد مگر به بالین شر کرونا

    برای آن کز نفس نیفتید از این مبادا شوید غافل
    هر آینه ممکن است باشد در این نفس مستتر کرونا

    فقط همین را بدان که مرگ تو را رقم می زند به آنی
    چه حاجت استت که سر در آری دگر چه دارد هنر کرونا؟

    نباش غافل به هیچ وجه ای بشر که بک جرعه هم به حالت
    نسوزدش دل اگر ببیند قِِری ستت در کَمر، کرونا

    گمان مبر جز ضرر ببار آوَرَد برای تو با مدارا
    ببار آورده است اگر چه برای بعضی ثمر کرونا

    تو عطسه ای می زنی و او سر  در آورد  از مکان دیگر
    زند زمین تا به پشت صدها هزار چون تو نفر کرونا

    بنازمش دارد از بلندی همتش آنچنان که گویند
    بلند پروازی ای مبرهن بدون بالی و پر کرونا

    کشیده است آنچنانکه خنجر، ز رو به روی ِ بشر، کرونا
    یقینم  است این، که قصد دارد، نمانَد از ما، اثر کرونا
    @@@@@@@@@@@@@@@@@@@

    مربع:
    ولی خدایا هزار شکرت که شیخ ما مست گشت و گفتا
    به …ون بزن روغن بنفشه ندرّدت تا جگر، کرونا

    #ابراهیم-حاج محمّدی

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 31, 1399

      26. کشیده است آنچنانکه خنجر

      طنزی با حال و هوای قصیده ای کوتاه بر وزن دشوار و غیر رایج
      فعولُ فعلن یا به عبارت دیگر، مفاعلاتن و به عبارت دیگر،
      مفاعلن فع
      با تکرار این مجموعه ارکان در سه بار و با شمارش خودش جمعا چهاربار،
      شعر با همه ی شکوهی که دارد، چاشنی طنزش را حفظ کرده مثلا با استفاده از
      “ویروس فسقلی” و “قر در کمر.”
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

  37. پس که آورده بدر یک تنه قمپُز کرونا
    می دهد یکسره بر مردمِ قم، پُز کرونا

    سر در آورده ز قُم نزد اساتید بزرگ
    فقه و عرفان کند انگار تَتَلمُذ، کرونا

    رفته تجوید خودش را کند اصلاح و سپس
    ضال ها را نکند زال تلفُظ کرونا

    هر کجا فکر کنی پای نهد مثل هوا
    نگذارد ابدا پا روی ترمُز، کرونا

    بی خیال از غم هنگفت دلِ پیر و جوان
    زنده نگذاشته در خطّه ی رُم، بُز کرونا

    می تواند بتپاند تن تو در دل خاک
    می شود رد شود از تنگه ی هرمُز کرونا

    رّد پایی نگذارد ز خودش هیچ کجا
    احتیاجیش نبوده ست به اگزوز کرونا

    متواری شده از لشکر چنگیزِ مغول
    شد پناهنده به آغوش گل رُز کرونا

    می شود هر چه که هست از بشر و غیر بشر
    همه در دخمه قرنطینه شود جز کرونا

    مَلَک الموتِ مُدرنی ست که که با خیره سری
    شرر انداخته در حجره ی کُنقًذ، کرونا

    مثل موجی که سر از پا نشناسد همه دم
    کرده بر هیمنه ی صخره تجاوز کرونا

    ((مطلب شوخی پرواز ز موج گهرت))
    اِذهَبِ الآنَ اِلَی قُم هاهُنا خُذ کرونا

    …*کرونا…

    چون نمی خواست دهد برتله ای دُم کرونا
    سر در آورد به یکبارگی از قُم کرونا

    همچو صدام نه بل بدتر ازو همچو ترامپ
    هجمه آورده به دینمایه ی مردُم کرونا

    التزام عملی چون که ندارد به نظام
    متلازم شده با حضرت کژدُم کرونا

    منقرض می شود از باب تعارُض به یقین
    منتفی می شود از بابِ تزاحُم کرونا

    متلاطم شده خون در دل امّت که چرا
    برده از روی لبِ غنچه تبسُّم کرونا

    به گمانم که شد از روز ازل در همه دهر
    بی پدر باعث‌ ایجاد تورُّم کرونا

    رومیان هم شده بودند گرفتار بلا
    رَم نمی کرد اگر از مُغبچه ی رُم کرونا

    ((شیخ ما گفت خطا بر قلم صُنع نرفت))
    آفرین گفت بر این گونه تکلُّم کرونا

    تا تَتَلمُذ کند از محضرِ اشیاخِ عجم
    رفته قُم — مرکز تعلیم و تعلُّم — کرونا

    شود آیا که بر او خوش گذرد، یک دو سه ماه
    از همانجا نخورد محض خدا جُم کرونا؟
    😂😂😂😂😂😂😂😂😂

  38. دست از سرِ ما بردار، آی ای کرونا ویروس
    چون در تو نمی ماند، نای ای کرونا ویروس

    ای بی همه کس گورت، کنده ست بلا تردید
    تا خرخره غرقی در لای، ای کرونا ویروس

    تو آمدی از ووهان، در قم بخوری سوهان؟
    ما با تو نمی نوشیم، چای ای کرونا ویروس

    گفته ست کدام احمق؟ : بشتاب برو بگذار
    هان؟ روی دم شیران پای ای کرونا ویروس؟

    ما از تو نمی ترسیم ای فسقلیِ چینی
    بر ما نه، نه بل بر تو، وای ای کرونا ویروس

    ای بر پدرت لعنت، برگرد برو ووهان،
    گم شو برو از اینجا، بای ای کرونا ویروس

    ابراهیم حاج محمدی

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 31, 1399

      27. دست از سر ما بردار

      طنزی جالب بر وزن تکرار در
      مفعولُ مفاعیلن
      که علاوه بر طنز، جلوه ای از غیرت ملی هم در آن هست.
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

  39. الهی ای کرونا ریشه کن شی
    بمیری دفن در گوری خفن شی

    چی شد پاتو گذاشتی توی ایران؟
    نمی شد حصر در شهر پکن شی؟
    ابراهیم حاج محمدی

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 31, 1399

      28. الهی ای کرونا

      دوبیتی در طنزی شیرین و
      با زبانی صمیمانه
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

  40. این عرصه که بر ما شد، تنگ ای کرونا ویروس
    شک نیست که می بازد، رنگ ای کرونا ویروس

    شمشیر ز رو بستی؟ اشکال ندارد چون
    شمشیر تو خواهد زد، زنگ ای کرونا ویروس

    از نشئگی ات پیداست، کوکی و چه کوکی ناب
    شاید زده ای بستی، بنگ ای کرونا ویروس

    رو رو که شکستت هست هر لحظه مسجل تر
    با مات خطرناک است، جنگ ای کرونا ویروس

    ای فسقلیِ چینی پیداست که خواهی دید
    یک روز کمیتت را، لنگ ای کرونا ویروس

    بد نگذرد، این ایّام بر وفق مرادت شد
    انداخته ای تَنقَل، منگ ای کرونا ویروس

    دستار ببند احمقّ، زیرا که نخواهد خورد
    بر کَلّه ی پوکت کم، سنگ ای کرونا ویروس

    هیچت نه گمان باشد، ای خُل یقه ی ما را
    انداخته ای بیجا، چنگ ای کرونا ویروس؟

    شک نیست که خواهی باخت این قافیه را رسوا
    شک نیست که خواهی کرد، هَنگ ای کرونا ویروس
    ابراهیم حاج محمدی

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 31, 1399

      29. این عرصه

      طنزی برپایه ی تکرار وزن
      مفعولُ مفاعیلن
      که صلابت غیرت ملی و حماسه و حلاوت طنز را یکجا دارد.
      سپاس از سراینده ی گرانقدر🌹🌹🌹

  41. آی آی کرونا که از پکن آمده ای
    گویند به قصد جان من آمده ای

    نزدیک نشو به من که بد می کشمت
    با شیر به جنگ تن به تن آمده ای

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 31, 1399

      30. آی ای کرونا

      رباعی جالبی به طنز با چاشنی حماسی
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

  42. رفت سفر یک نفر از دوستان
    عافیتِ خویش به بازی گرفت

    با کرونا مُرد و زنش بعد از آن
    مجلس ترحیم مجازی گرفت

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 31, 1399

      31. رفت سفر یک نفر

      قطعه ای کوتاه بر وزن
      مفتعلن مفتعلن فاعلن،
      در برگیرنده ی داستانکی به طنز
      و با حال و هوای روز
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

  43.  دیدار گشت غدقن و بوس و کنار هم
    شکر خدا که هست میسّر فرار هم

    ای شیخ چون که آمدی از قم به شهر من
    معذورم  از رفاقت تو، شرمسار هم

    وقتی لگد به بخت خودت می زنی، لگد
    باید زند به بخت تو پروردگار هم

    دستی دگر کسی نکشد بر سرت به مهر
    از دامنت کسی نتکاند غبار  هم

    ای دل بشارتی دهمت می حلال شد
    شیخ است از این به بعد خودش میگسار هم

    دی شیخ خواب دید جهنم فقط لولوست
    با ماست سوی میکده او رهسپار هم

    باز است راه عالم برزخ به روی خلق
    بسته ست راه شهر ری و گرمسار هم

    در دخمه های خود بتمرگید، مردمان
    شد بسته چون که گردنه ی المنار، هم

    رد شد بدون واهمه ویروس بد عُنُق
    از کوچه ی فرشته ی شب زنده دار هم

    یا رب گناه اهل جهان را به ما ببخش
    اما نکن تو  بر کرونامان دچار هم

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 31, 1399

      32. دیدار گشت غدقن

      غزلی در ساختار با درون‌مایه ی قصیده بر وزن مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلن یا به عبارت دیگر، مستفعلن مفاعلُ مستفعلن فَعَل،
      با زبان طنز که شوخ و شنگ، شیخ را هم به شوخی و سرخوشی گرفته است.
      سپاس از سراینده ی گرانقدر 🌹🌹🌹

  44. الا یا ایّها الساقی، بده یک بَستِ کامل، ها!
    کرونا حمله ور شد زان، نباید بود غافل، ها!

    هجوم آورده بی رحمانه چون این لعنتی ویروس
    که پیشش لُنگ اندازند ناچارانه، قاتلها

    خدا نا کرده گردم مبتلا بر آن اگر، روزی
    کند معشوقه ام حتی به آسانی  مرا وِل، ها!

    زمینگیرند وقتی که در این اوضاع اهل العلم
    کجا میداند احوال مرا هر پخمه جاهل، ها؟

    چگونه؟ با کدامین عقل؟ در عصر مدرنیته
    قمارِ عشق می بازی به توضیح المسائل ها

    شرائط هم اگر باشد فراهم شرط عقل است این
    نباید کرد با هم دست بر گردن حمایل، ها!

    همین در برگرفتن های عشقولانه ، جان تو
    بسی قاتل تر است امروز از زهر هلاهل، ها

    جدا کن بستر از همسر بگو با او: معاذالله
    به گیسوی تو دستِ من چگونه بوده مایل؟ ها؟!

    اگر مِن بعد جان بخشی ندارد لب گرفتن، پس
    ببوس از دور دلدار خودت از پشت حائلها

    هزاران سال از عمر جهان بگذشته است، امّا
    کسی دیده ست آیا بیش از این ویروس هائل؟ ها؟

    به خودرو می زنی بنزین و غافل هستی از این که
    تو را بد بخت خواهد کرد آن آلوده نازل، ها!

    خدایا مبتلا گردیم اگر با بی مبالاتی
    کسی خواهد بَرَد سالم بدر جان با تراوِل؟ ها؟

    نه ای از جان خود سیر ار، بکش تریاک با وافور
    متی ما عندک  التریاق، من دون الدلائل، ها!

    مبادا پا کشی پس زان، که خسران مبین است این
    و بر حالت خماری می شود ای دوست شامل، ها!

    به می سجاده اش رنگین اگر خیّامِ نیشابور
    نمی شد کی صفا می دید در آنجا “صفادل”، ها؟

    الا یا ایّها الساقی، بده یک بَستِ کامل، ها!
    کرونا حمله ور شد زان، نباید بود غافل، ها!

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 31, 1399

      33. الا یا ایها الساقی

      قالب شعر از لحاظ تعداد ابیات به غزل و از لحاظ روح شعری به قصیده می ماند و شعر بر وزن
      مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
      به کار رفته است. طنز جالبی است و وزن و زبان فاخر آن، شکوه حماسی را نیز به آن افزوده است که این مهم،
      به تناسب مقابله با کرونا به نظر می رسد.
      جنبه ی طنزی سروده، چند محوری و برپایه ی ویژگی هایی ست همچون استفاده ی ترکیبی از تضمین، زبان و حال و هوای سنتی و روز، عباراتی به زبان عربی و برخی واژه ها یا عبارات نامعمول و خنده دار در چنین شعرهای فاخری.
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

  45. درد ما هرگز نخواهد یافت درمان غم بخور
    می رسد ویروس نو از شهر ووهان غم بخور

    دل ربود از شیخ صنعان دختری ترسا بترس
    چون که خواهد اوفتاد از پات تنبان غم بخور

    نفت اگر دیدی که نرخش رفت بالا، شک نکن
    مشکلی از ما نخواهد گشت آسان غم بخور

    غرّه از اینکه پر است انبانتان هرگز نباش
    موش سر در آوَرَد هر آن از انبان غم بخور

    در بلندی های جولان هست اگر بارندگی
    سیب لبنان را نخواهی دید ارزان غم بخور

    بوده ایم از بخت بد هر روز دشمن شاد، تا
    می دهد اندوه در دل ناب جولان غم بخور
     
    چون نمی آساید آنی دل و لو در خواب، پس
    موج اگر رقصید در دریای عمّان غم بخور

    خضر از ارشاد موسی نیست سر سنگین، ولی
    نیست چون موسی بن عمران سر به فرمان غم بخور

    دین ما را شیخِ ما بر باد داد و مُرد، اگر
    غیرتی داری، هم از این و هم از آن غم بخور

    رفت اگر مادر بزرگ تو به قم دقمرگ شو
    از قُم آورده ست اگر سوغات سوهان، غم بخور

    یا اگر بابا بزرگت رفته چین شادی نکن
    با خودش آورد اگر سوغاتِ ووهان غم بخور

    یوسفت  را گرچه داری دوست ای یعقوب، اگر
    با کرونا باز آمد سوی کنعان، غم بخور

    با خودش ویروس اگر آورده باشد بی گمان
    کلبه ی احزان نخواهد شد گلستان، غم بخور

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 31, 1399

      34. درد ما

      غزلی تضمینی از غزل معروف جناب حافظ که فرموده است:
      “کلبه ی احزان شود روزی گلستان، غم مخور” بر وزن
      فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن،
      به طنز که آمیخته ای از حال و هوای سنتی و روز است و با این ترفند هنرمندانه به بیان مواردی درباره ی این پدیده پرداخته است.
      سپاس از سراینده ی گرانقدر
      🌹🌹🌹

  46. فولکلوریک در باره ی کرونا:
    کِردَه دِ بیچَرَگی ماهار گِریفتار، کرونا
    عزادار کِردَه هَمَی مُردُمِ دِینیار، کرونا

    اِی چی جُور جَنِوَرَ خُدا، که واز آفِرِیدَی
    کِردَه دِینیار به سَرُم یَکوَره آوار کرونا

    دور و وَرِتِر نَپَل بیخُودی، پیدا نَمِرَه
    پِینُم از چِیشمِ خُدایَه مِگی انگار، کرونا

    فِرَرِی دادَه هَمَر از هَمَه یَکهَو، چُجُورُم
     اِیجُوری کِردَه هَمَر از هَمَه بیزار، کرونا

    دِ خَنَه ی خَر کِردَه رِی کُلُف مُلُفتار، که نَگُ
    تا دِلِش مِخَه مِدَه اَدَمار آزار، کرونا

    رَنگِ رُوشا پِریدَه خَلقِ خدا یَکهُوِکِی
    هَجمَه آوُردَه مَگِر مِثلِ سَگای هار، کرونا

    هَمَگی بِیچَرَیِم چون نَدَرم راهِ فرار
    کِشیدَه دور و وَرِ اَدَما دیوار، کرونا

    مِثلِ جِن وَرپِریدَه وَرمَلِیدَه پِیچَه هاشِر
    اَز هَم اِنداخته جِدا خوهَر بُرارار  کرونا

    بُرو سَرِ جات بِشین جُم نُخور از مینِ خَنَه ت
    دِ مینِ خَنَت به تو چون نَدَرَه کار، کرونا

    شیخِ ما گفت: خِطا  وِر قِلَمِ صُنع نرفت
    زَد به مینِ گوشِ او تَهگوشی اودار، کرونا

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 31, 1399

      سلام و درود دوباره
      خدمت جناب حاج محمدی
      عزیز،
      از حضورتان – آن هم با این قوت- بسیار خوشحال شدیم.
      طنزپرداز گرامی،
      در آخرین روز مهلت ارسال آثار،
      چند اثر بصورت رگباری فرستاده اید – آن هم در سبک های مختلف-
      فکر ناقد بیچاره نبوده اید که چطور این همه را حالا (انصافا همین حالا) بنشیند و نقد کند؟
      به قول جناب شهریار و بر اساس کار مشترک حقیر
      و ایشان:
      آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
      این چنین رگباری و در آخرین دَم ها چرا؟
      😍😍😍🌹🌹🌹

    • فریبا نوری

      تیر 31, 1399

      با سلام و سپاس بسیار از حضور شما استاد ارجمند و ارسال شعرهایی که یکی از یکی استادانه تر است، با اجازه شما و مدیریت محترم کارگاه، بنده حضور و همراهی شما را در کارگاه، ” افتخاری” و مایه دلگرمی اعضا خصوصا جوانان شرکت کننده در کارگاه می شمارم و خارج از روال نقد و نظر بر اشعار ارسالی و انتخاب؛ از این حضور و همراهی بغایت زیبا، صمیمانه سپاسگزارم.
      در پناه حق باشید.

      با درود بیکران

      🌹🌹🌹🌹🌹

      • محمدعلی رضاپور

        تیر 31, 1399

        سلام و درود دوباره
        بر سرکار خانم نوری گرانقدر
        و سپاس از نقدهای ارزنده تان،
        انصافا شما از من زرنگ تر هستید و با همین ترفند ساده، خودتان را از زحمت نقد بر اشعار رگباری استاد حاج محمدی عزیز، خلاص کرده اید
        ولی چه کنم که حقیر، میزبان کارگاه ام.
        🙏🌹🌹🌹🌹🌹

    • محمدعلی رضاپور

      تیر 31, 1399

      35. فولکلوریک درباره ی کرونا

      شعری با لهجه ی محلی و
      بر وزن
      فَعَلاتن فَعَلاتن فَعَلاتن فَعَلن
      که با زبان شیرین طنز و آن هم از نوع محلی اش به توصیف کرونا پرداخته و جالب، این که شعر با همه ی طنز بودنش پر از توصیه های بهداشتی ست
      و جالب تر، این که با هشدارگونه ای سنگین اما
      خنده دار به پایان رسیده است.
      سپاس از سراینده ی گرانقدر 🌹🌹🌹

  47. محمدعلی رضاپور

    مرداد 1, 1399

    سلام و درود دوباره
    آغاز ماه عزیز ذی الحجه و سالروز ازدواج مولا علی و حضرت فاطمه ی زهرا بر شما مبارک
    لطفا رأی خود را (ترجیحا) در صفحه ی
    رأی گیری کارگاه ششم (واقع در بخش مطالب) قرار دهید!
    برای ورود بر روی لینک زیر کلیک بفرمایید:
    http://sherepaak.com/229680/—-
    سپاس فراوان
    🌹🌹🌹

  48. محمدعلی رضاپور

    مرداد 2, 1399

    سلام و درود
    مهلت رأی گیری فردا جمعه به پایان خواهد رسید.
    منتظرتان هستیم. 🌹🌹🌹

  49. محمدعلی رضاپور

    مرداد 3, 1399

    سلام و درود
    لطفا تا پیش از ساعت 20 امروز(جمعه)
    رأی خود را اعلام بفرمایید!
    سپاس 🌹🌹🌹

    • محمدعلی رضاپور

      مرداد 3, 1399

      سلام و درود دوباره،
      نظر به پیشنهاد جناب یزدانی عزیز،
      مهلت رأی گیری در کارگاه ششم تا ساعت هشت صبح فردا(شنبه چهارم مرداد) تمدید شده است.
      لطفا با رأی خود، به پویایی بیش تر این برنامه ی بزرگ ادبی و فرهنگی، مدد رسانی بفرمایید!
      سپاس فراوان 🙏🌿🌿

  50. محمدعلی رضاپور

    مرداد 3, 1399

    سلام و درود و سپاس
    پیرو پیشنهاد سرکار خانم نوری، مهلت رأی گیری
    کارگاه ششم، تا آخر روز
    سه شنبه ی آینده (1399/5/7)
    تمدید شده است.
    🙏🌿🍃💐🌹

  51. محمدعلی رضاپور

    مرداد 6, 1399

    سلام و درود
    با یادآوری این که رأی گیری
    تا پایان سه شنبه ی پیش رو (فردا)
    ادامه خواهد داشت،
    سپاس دوباره ی خود را خدمت
    همه ی شما بزرگواران، تقدیم می کنیم
    🙏🙏🙏

  52. محمدعلی رضاپور

    مرداد 6, 1399

    و سپاس ویژه تقدیم می کنیم
    خدمت بزرگوارانی که در نقد اشعار،
    همراهی فرمودند
    بویژه سرکار خانم نوری
    و جناب آقای شریبی
    🙏🙏

  53. محمدعلی رضاپور

    مرداد 6, 1399

    و سپاس ویژه
    تقدیم
    شعرای گرانقدری که اشعار ارزشمندی به کارگاه، ارسال فرمودند
    (به ترتیب زمان ارسال)،
    آنُمان (آقایان و خانمان) ارجمند:

    موسی ظهوری آرام
    علی معصومی
    (رضا و)
    امیرحسام زمانیان قوژدی
    حبیب رضائی رازلیقی
    معصومه بیرانوند
    ابوالحسن انصاری الف. رها
    مینا یار علی زاده
    رامینه خوشنام
    حسن مرادیان
    علی مزینانی عسکری
    دوستی که شعرشان را
    بدون ذکر نام ارسال کردند
    حسن سمیعی جندقی صارم
    مهسا مولایی پناه
    حامی شریبی
    زهرا/تابان اشرفی
    علی سیاوشی
    و
    ابراهیم حاج محمدی
    🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

  54. محمدعلی رضاپور

    مرداد 6, 1399

    و سپاس ویژه از
    بنیانگذار پایگاه ارجمند شعرپاک،
    استاد طارق خراسانی
    – که در همه ی خوبی ها و برکات آن،
    آشکار یا پنهان، نقشی دارند
    و در این کارگاه نیز حضور شایانی داشته اند –
    و سپاس ویژه از
    مدیریت گرانقدر،
    سرکار خانم پانته آ عسکری
    – که دلسوزانه پیگیر امور بوده
    و از راهنمایی های شان
    ما را بهره مند نموده اند
    🙏🙏

  55. محمدعلی رضاپور

    مرداد 7, 1399

    سلام و درود،
    خدا قوت بزرگواران،
    در حال اعلام نتایج مسابقه ی
    ششمین کارگاه سایت
    در صفحه ی رأی گیری هستیم:

    http://sherepaak.com/229680/—-

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا