🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

شمارهٔ ۹۰ : تا خیال زلف او ره در دل دیوانه داشت

(ثبت: 178912)

تا خیال زلف او ره در دل دیوانه داشت

از پر و بال پری جاروب این ویرانه داشت

شیشه ناموس من تا بر کنار طاق بود

هر که سنگی داشت از بهر من دیوانه داشت

می شکست از خون من دایم خمار خویش را

چشم مخموری که در هر گوشه صد میخانه داشت

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا