🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۳۴۷ : در بهار نوجوانی هر که از صهبا گذشت

(ثبت: 172638)

در بهار نوجوانی هر که از صهبا گذشت

بی توقف می تواند از سر دنیا گذشت

مرکز پرگار حیرانی است چشم آهوان

تا کدامین لیلی خوش چشم ازین صحرا گذشت

گل ز خجلت شد گلاب و بلبل از غیرت کباب

تا ز طرف گلستان آن آتشین سیما گذشت

خوبه هجران کرده را ظرف شراب وصل نیست

خشک لب می بایدم چون کشتی از دریا گذشت

خار صحرای ملامت موی آتش دیده است

تا کدامین گرمرو زین دامن صحرا گذشت

تا قیامت پشت از دیوار حیرت برنداشت

هر که را از پیش چشم آن قامت رعنا گذشت

به ز خاکستر نباشد سرمه ای آتشین را

از سیه روزان نمی باید به استغنا گذشت

کرد از دل واپسی ما را در آن عالم خلاص

از عزیزان جهان هر کس که پیش از ما گذشت

منت صیقل سیه دلتر کند آیینه را

سیل ما صائب غبارآلود از دریا گذشت

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا