🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱۶۷۲ : به حرف سرد نصیحت زوال ما بندست

(ثبت: 172963)

به حرف سرد نصیحت زوال ما بندست

هلاک شمع به یک سیلی صبا بندست

درین محیط که باید گرفت سر به دو دست

به جمع کردن اسباب، دست ما بندست

دعا کنیم که در بیضه بال تیر شود

اگر سعادت ما در پر هما بندست

چه حاجت است به رهبر خداشناسی را؟

نگاه کن سر تار نفس کجا بندست

بیا به منزل ما این طلسم را بشکن

که مدتی است ره کشور وفا بندست

ز رقص برگ خزان دیده می توان دانست

که برگ عیش به سر رشته فنا بندست

به این خوشیم که گرد گناه ما صائب

به ابر رحمت پیشانی حیا بندست

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا