🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
مهدی سیدحسینی در پول میکاپ و کت و دامن و شلوار نداشت
سپاسگزارم 🌷🌷
امیر عباس امن زاده در از کف برفت…
از نگاه مهربانتان ممنونم🌹
طارق خراسانی در با مردم بی درد ندانی که چه دردی ست؟!
سلام ودرود سپاس از مهر نگاهتان در پناه خدا 🌹
طارق خراسانی در با مردم بی درد ندانی که چه دردی ست؟!
سلامودرود سپاس از مهر نگاهتان در پناه خدا 🌹
درودبرشما احسنتم .عالیست. 🌺🌺🌺
اعضا تایید شده: 1773
تعداد اشعار: 26584
تعداد مطالب: 2880
تعداد کل نظرات و نقدها:146447
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
همان زمانکه فلک تیغ بر میان تو بست
گرفت صبح سر آفتاب را به دو دست
بس است سوختگان را اشاره ای، که شود
به یک پیاله گل صد هزار بلبل مست
مشو ز پیر خرابات دور در هر حال
که تیر تاز کمان شد جدا، به خاک نشست
چها کند به سبوی شکسته بسته من
میی که شیشه افلاک را به زور شکست
نشاط یکشبه دهر را غنیمت دان
که می رود چو حنا این نگار دست به دست
میان شیشه و سنگ است خصمی دیرین
دل مرا و ترا چون توان به هم پیوست؟
کسی ز سیر مقامات کام دل برداشت
که همچو نی کمر خویش در دمیدن بست
چو دوختی ز جهان چشم، فکر رزق مکن
که باز بسته نظر را دهند طعمه به دست
همیشه بر سر چشم جهان بود جایش
توند آن که چو ابرو به هم دو مصرع است
کند درست به حرفی شکسته ما را
کسی که توبه ما را به یک اشاره شکست
کراست زهره دم از سرکشی زند با من؟
که پیش سیل بود قصرهای عالی پست
مکن به خانه گل روزگار خود ضایع
ترا که دست به تعمیر خانه دل هست
درین چمن دل هر کس که صاف شد صائب
به آفتاب چو شبنم رسید دست به دست
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم