🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۴۱ : از سرشک تلخ خود باشد شراب ناب ما

(ثبت: 171532)

از سرشک تلخ خود باشد شراب ناب ما

چون زمین شور از خود می تراود آب ما

آبروی گوهر از گرد یتیمی می شویم

بحر را سازد غبارآلود اگر سیلاب ما

با کمال بی قراری دلنشین افتاده ایم

در کف آیینه لنگر می کند سیماب ما

آه سرد ما جهانی را به شور آورده است

می کند کار نمک در دیده ها مهتاب ما

از دل چاکیم در دیر و حرم با آبروی

کافر و مؤمن نمی پیچد سر از محراب ما

بحر را وجد و سماع ما به شور آورده است

آه از آن ساعت که از گردش فتد گرداب ما

بحر را سرپنجه مرجان نیندازد ز جوش

دست کوته دار زنهار از دل بی تاب ما

استخوان در پیکر ما توتیا خواهد شدن

گر چنین گردد گران صائب ز غفلت خواب ما

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا