🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۶۲۷ : آبروی کعبه گر از چشمه زمزم بود

(ثبت: 173918)

آبروی کعبه گر از چشمه زمزم بود

کعبه دل را صفا از دیده پرنم بود

از خودآرا، دست بر دنیا فشاندن مشکل است

در ته سنگ است هر دستی که با خاتم بود

می کند عالم به چشم سوزن عیسی سیاه

تار و پود این جهان گر رشته مریم بود

هر که نتواند زدوش خلق باری برگرفت

از گرانجانی حیاتش بار بر عالم بود

صبح، وصل مهر تابان از دم جان بخش یافت

می شود روشن چراغش هر که صاحب دم بود

غنچه خسبان بیخبر از راز عالم نیستند

کاسه زانوی اهل فکر، جام جم بود

آن که اول شعر گفت آدم صفی الله بود

طبع موزون حجت فرزندی آدم بود

هر که صائب نفس سرکش را نسازد زیردست

در حقیقت کمتر از زال است اگر رستم بود

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا