🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۸۳۴ : ز آهم بیستون سرچشمه سیماب می گردد

(ثبت: 174125)

ز آهم بیستون سرچشمه سیماب می گردد

دل آهن زبرق تیشه من آب می گردد

درین دریا نه تنها قطره سر از پا نمی داند

زبان موج می پیچد، سرگرداب می گردد

به داد حق قناعت کن که با اکسیر خرسندی

به خاکستر اگر پهلو نهی سنجاب می گردد

کمر بسته است نه گردون به خون آبروی من

به آب روی من پنداری این دولاب می گردد

عقیق بی نیازی نیست در گنجینه شاهان

سکندر گرد عالم بهر یک دم آب می گردد

اگر داری تلاش وصل دست از جان بشو صائب

که شبنم را دل از قرب گلستان آب می گردد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا