🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۲۹۹۶ : شکر در آب گوهر لعل خندان تو اندازد

(ثبت: 174287)

شکر در آب گوهر لعل خندان تو اندازد

تبسم شور محشر در نمکدان تو اندازد

گریبان چاک از مجلس میا بیرون که می ترسم

گل خورشید خود را در گریبان تو اندازد

اگر ظلمت زچشم آب حیوان دست بردارد

غبارآلود خود را در گلستان تو اندازد

از ان خورشید بر گرد جهان سرگشته می گردد

که خود را در خم زلف چو چوگان تو اندازد

زماه عید دارد مهر تابان نعل در آتش

که خود را وقت فرصت در شبستان تو اندازد

الف از سایه اش بر صفحه الماس می افتد

که حد دارد نظر بر تیغ مژگان تو اندازد؟

نشد از بوسه او تشنه ای سیراب، جا دارد

که خط خاشاک در چاه زنخدان تو اندازد

زشوق کعبه وصلش چنان از خود برآ صائب

که برق و باد شهپر در بیابان تو اندازد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا