🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۳۹۵۸ : مرا که بستگی قفل از کلید بود

(ثبت: 175250)

مرا که بستگی قفل از کلید بود

دگر چه دل نگرانی به ماه عید بود

نه دل نه بوسه نه دشنام می دهد لب او

بلاست دشمن جانی که ناپدید بود

جهان ز صبح شکر خنده توروشن شد

که دیده است شکر اینقدر سفید بود

اگر سپهر به بی حاصلان ندارد لطف

نبات بهر چه پهلو نشین بید بود

اگر دو عید بود خلق را به سال دراز

مرا ز نام تو هر ساعتی سه عید بود

نیفتد از نظر پاکدامنان هرگز

به رنگ آینه هرکس که پاک دیده بود

به یک تبسم دزدیده صید صائب کن

ز خوان لطف تو تا چند ناامید بود

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا