🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۴۳۵۳ : صبح ازل این طرف بنا گوش ندارد

(ثبت: 175645)

صبح ازل این طرف بنا گوش ندارد

شام ابد این زلف سیه پوش ندارد

در پله بینایی آشوب شناسان

دریا خطر سینه پر جوش ندارد

از خامشی من جگرخصم دو نیم است

شمشیر شکوه لب خاموش ندارد

بردار کلاه نمدی از سر بی مغز

کاین خوان تهی حاجت سر پوش ندارد

ای شمع ز پیراهن فانوس برون آی

پروانه ما جرات آغوش ندارد

صائب چه عجب گر سخن از لاف نگوید

می پخته چو گردید سر جوش ندارد

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا