🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
سلام و درود بانوی گرامی. لطف عالی پاینده🌷
سپاس مجدد نمی دونستم
علی معصومی در دوباره بر می گردم
درودهای بیکران عالم محضر خداست هستی جای گنجایش او را ندارد که او محاط بر هستی است
اسماعیل علیخانی در پول میکاپ و کت و دامن و شلوار نداشت
درو بر شما🌺
متشکرم زنده باشید🌺
اعضا تایید شده: 1773
تعداد اشعار: 26584
تعداد مطالب: 2880
تعداد کل نظرات و نقدها:146438
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
کی ز خواریهای غربت می کند پرواگهر؟
دایه از گردیتیمی داشت در دریا گهر
خاکساری قسمت صاحبدلان امروز نیست
در صدف گرد یتیمی داشت برسیماگهر
جوهر ذاتی به نور عاریت محتاج نیست
درشب تار از فروغ خود شود پیدا گهر
ماه کنعان رابرابر می کند باسیم قلب
درترازو آن که می سنجد سخن راباگهر
از تجردپایه روشندلان گرددبلند
جای بر سر می دهندش چون شود یکتاگهر
روزی روشندلان از عالم بالابود
آب از دریا نمی گیرد ز استغنا گهر
زیر پای خود نبیند همت سرشار من
گر مرا ریزند چون دریا به زیر پاگهر
بی سخن کش هم سخن می آید از دل بر زبان
گر به پای خویش بیرون آید از دریاگهر
نیست ممکن از روانی اشگ رامانع شدن
دارد از بی دست وپایی در گره صد پا گهر
ماه کنعان از غریبی شدعزیز روزگار
پای می پیچد به دامان صدف بیجاگهر
می کند از ساده لوحیها همان یادوطن
گر چه درخاک غریبی می شود بیناگهر
خاکساری کم نسازد صائب آب روی مرد
از بهای خود نمی افتد به زیر پا گهر
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم