🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۴۷۴۲ : جز گوشه قناعت ازین خاکدان مگیر

(ثبت: 176034)

جز گوشه قناعت ازین خاکدان مگیر

غیر از کنار هیچ ز اهل جهان مگیر

حرف از صفای سینه مگو پیش زاهدان

آیینه پیش طلعت این زنگیان مگیر

از پیچ و تاب راه به منزل رسیده است

بریک زمین قرار چوسنگ نشان مگیر

جز سرو پایدار درین بوستانسرا

برهیچ شاخسار دگر آشیان مگیر

چون عزم صادق است ز کوشش مدار دست

در راه راست توسن خود را عنان مگیر

این برق خانه سوز مهیای جستن است

ای خون گرفته، نبض من ناتوان مگیر

سوزانترم ز آتش بی زینهار عشق

ای بیخبر، دلیر مرا برزبان مگیر

تا بی حجاب، روز توانی سفید شد

خفاش وار از نفس خلق جان مگیر

صائب به قدر مستمعان خرج کن سخن

از طوطیان شکر، زهما استخوان مگیر

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا