🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۵۵۸۸ : ز تیغش خونبهای دل به صد امید می خواهم

(ثبت: 176880)

ز تیغش خونبهای دل به صد امید می خواهم

چه گستاخم که خون شبنم از خورشید می خواهم

به صد لب چون نخندد بخت بر امید نایابم؟

نبات از سرو می جویم، ثمر از بید می خواهم

چو شبنم صاف از قید تعلق کرده ام خود را

همین روی دلی از پرتو خورشید می خواهم

به من تکلیف آب زندگی کردن، بود کشتن

ترا ای خضر در قید جهان جاوید می خواهم

سرو برگ شکفتن نیست همچون غنچه ام صائب

دلی از واشدن پیکان صفت نومید می خواهم

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا