🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
سپاس مجدد نمی دونستم
علی معصومی در دوباره بر می گردم
درودهای بیکران عالم محضر خداست هستی جای گنجایش او را ندارد که او محاط بر هستی است
اسماعیل علیخانی در پول میکاپ و کت و دامن و شلوار نداشت
درو بر شما🌺
متشکرم زنده باشید🌺
درود بر شما با آرزوی توفیق الهی 🌹🌹
اعضا تایید شده: 1773
تعداد اشعار: 26584
تعداد مطالب: 2880
تعداد کل نظرات و نقدها:146437
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
روزی که چشم بر رخ او باز می کنم
برخود زیاده از همه کس ناز می کنم
منظور من سبک ز سرخود گذشتن است
چون پسته لب به خنده اگر باز می کنم
آن حسن بی مثال ندارد مثال و من
از ساده لوحی آینه پرداز می کنم
سنگین کند ز گوش گران بار درد من
در پیش هر که درد دل آغاز می کنم
از پیچ و تاب رشته جان می شود گره
تا یک گره ز زلف سخن باز می کنم
در منزل نخست فنا می شود تمام
چندان که بیش برگ سفرساز می کنم
سنگ ره است دل نگرانی به ماندگان
با آشیان تهیه پرواز می کنم
ابرام در شکستن من اینقدر چرا؟
آخر نه من به بال تو پرواز می کنم؟
از بس رمیده است ز همصحبتان دلم
از بال خویش وحشت شهباز می کنم
از بس نشان دوری این ره شنیده ام
انجام را تصور آغاز می کنم
از سوختن سپند مرا نیست شکوه ای
احباب را به سوی خود آواز می کنم
با سینه ای که نیست در او آه را قرار
صائب تلاش محرمی راز می کنم
آن بلبلم که خرده گلهای باغ را
صائب سپند شعله آواز می کنم
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم