🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۵۸۸۲ : ما زهر را به جبهه بگشاده چون کشیم؟

(ثبت: 177174)

ما زهر را به جبهه بگشاده چون کشیم؟

خمیازه را به چاشنی باده چون کشیم؟

از کوه قاف بال پریزاد عاجزست

بار جهان به خاطر آزاده چون کشیم؟

در فکر آسمان و زمینیم روز و شب

با این غبار ودود، نفس ساده چون کشیم؟

ما خون ز دست یار به صد ناز خورده ایم

از دست دیگران قدح باده چون کشیم؟

دریا و موج تشنه آمیزش همند

از عشق دامن دل آزاده چون کشیم؟

طوفان به بادبان ننهفته است هیچ کس

بر روی شید، پرده سجاده چون کشیم؟

ما ره به خط بی قلم یار برده ایم

منت ز حرفهای قلم زاده چون کشیم؟

فرمان قتل نیست چو پروانه مراد

ما ناز نوخطان ز رخ ساده چون کشیم؟

صائب بهشت جای خس و خار خشک نیست

زهاد را به انجمن باده چون کشیم؟

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا