🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
مهدی سیدحسینی در پول میکاپ و کت و دامن و شلوار نداشت
سپاسگزارم 🌷🌷
امیر عباس امن زاده در از کف برفت…
از نگاه مهربانتان ممنونم🌹
طارق خراسانی در با مردم بی درد ندانی که چه دردی ست؟!
سلام ودرود سپاس از مهر نگاهتان در پناه خدا 🌹
طارق خراسانی در با مردم بی درد ندانی که چه دردی ست؟!
سلامودرود سپاس از مهر نگاهتان در پناه خدا 🌹
درودبرشما احسنتم .عالیست. 🌺🌺🌺
اعضا تایید شده: 1773
تعداد اشعار: 26584
تعداد مطالب: 2880
تعداد کل نظرات و نقدها:146447
شعرپاک تولد این عزیزان را تبریک میگوید:
بیخودی رفتن است دلها را
هوش واماندن است دلها را
آه بی اختیار از سر درد
دامن افشاندن است دلها را
چشم پوشیدن از جهان خراب
چشم وا کردن است دلها را
غوطه خوردن به زهر ناکامی
سبزه غلطیدن است دلها را
سینه دادن به زخم تیر قضا
نیشکر خوردن است دلها را
از جگرها نسیم سوختگی
بوی پیراهن است دلها را
آه، افشاندن غبار از جان
گریه، افشردن است دلها را
گهر اشک دمبدم سفتن
درد خود گفتن است دلها را
عیش شیرین این جهان خراب
تلخی مردن است دلها را
نفس را مطلق العنان کردن
خصم پروردن است دلها را
گل بی خار آرزومندی
خار پیراهن است دلها را
دیده هر چند موشکاف بود
پرده دیدن است دلها را
نیست پوشیده در جهان رازی
چشم اگر روشن است دلها را
حال دلها ز دیده ها پیداست
دیده ها روزن است دلها را
تا نگردد نگاه گوشه نشین
برق در خرمن است دلها را
آسمان گر چه وسعتی دارد
چشمه سوزن است دلها را
تا نگردد زبان خموش از لاف
آب در روغن است دلها را
درد هر کس به قدر بینش اوست
رنج بیش از تن است دلها را
به زبان حرف دوستی گفتن
بد گمان کردن است دلها را
تنگ خلقی به دوستان صائب
در هم افشردن است دلها را
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم