🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۹۱۲ : آمد سحر به خانه من یار، بی حجاب

(ثبت: 172203)

آمد سحر به خانه من یار، بی حجاب

امروز از کدام طرف سر زد آفتاب؟

دیروز بوسه بر لب خمیازه می زدم

امروز می کنم ز لبش بوسه انتخاب

هر چند سرکش است، شود رام و خوش عنان

حسنی که شد ز حلقه خط پای در رکاب

نتوان مرا به صبح صباحت فریب داد

پروانه را خنک نشود دل ز ماهتاب

آن را که دخل و خرج برابر بود چو ماه

رزقش همیشه می رسد از خوان آفتاب

باطل شود چو آبله در زیر دست و پا

هر شبنمی که محو نگردد در آفتاب

آسودگی به خواب نبینند ذره ها

جایی که چشم خود نکند گرم، آفتاب

مظلوم حیف خود نگذارد به ظالمان

از گریه داغ بر دل آتش نهد کباب

از جبهه کریم گره زود وا شود

یک لحظه بار خاطر دریا بود حباب

صائب، ز لطف، موجه دریا به هم شکافت

چندان که ساخت پرده بیگانگی حباب

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند :

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا