🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

لیست اشعار ابیات منتسب
عنوان شعر خوانش نظرات
شمارهٔ ۱ : از حباب آموز همت را که با صد احتیاج 118
شمارهٔ ۲ : خضر نتواند به آب زندگی از ما خرید 101
شمارهٔ ۳ : همه تن شانه صفت پنجه گیرا شده ام 117
شمارهٔ ۴ : دانش آن راست مسلم که به تردستی شرم 107
شمارهٔ ۵ : چه حاجت است به می لعل سیررنگ ترا؟ 91
شمارهٔ ۶ : فزود تیرگی خاطر از ایاغ مرا 108
شمارهٔ ۷ : در خوش قماشی از بر رو دست برده ام 102
شمارهٔ ۸ : باغبان بیرون کن این گستاخ بادآورده را 112
شمارهٔ ۹ : عیش در زیر فلک با خاکساران مشکل است 78
شمارهٔ ۱۰ : روز محشر سرخ رویی از خدا دارم امید 108
شمارهٔ ۱۱ : گرچه دست سرو کوتاه است از دامان گل 82
شمارهٔ ۱۲ : آن که بی شیرازه دارد کهنه اوراق مرا 99
شمارهٔ ۱۳ : از رمیدن ها خیال چشم آن وحشی غزال 103
شمارهٔ ۱۴ : نیست هر چند از لباس گل جدایی رنگ را 118
شمارهٔ ۱۵ : چشم خود را داده بود از آب حیوان خضر آب 91
شمارهٔ ۱۶ : چاک در پیرهن یوسف عقل افکندن 87
شمارهٔ ۱۷ : نیست سودی که زیانش نبود در دنبال 82
شمارهٔ ۱۸ : به گرد دامن منزل کجا رسی صائب؟ 103
شمارهٔ ۱۹ : شکسته رنگی من با طبیب در جنگ است 100
شمارهٔ ۲۰ : تلاش بیهده ای می کند سر خورشید 74
شمارهٔ ۲۱ : چو داغ لاله مرا در حدیقه هستی 85
شمارهٔ ۲۲ : شیرینی نشاط، جهان را گرفته است 70
شمارهٔ ۲۳ : عکس رخ تو آینه را چون نگار بست 100
شمارهٔ ۲۴ : موجی است که تاج از سر فغفور رباید 94
شمارهٔ ۲۵ : کاکل چه گنه دارد، دستش ز قفا واکن 98
شمارهٔ ۲۶ : به فریب کسی ز راه مرو 95
شمارهٔ ۲۷ : آرزوی بوسه شسته است از دلم پیغام تلخ 98
شمارهٔ ۲۸ : از نظر رفتی به راهت چشم حیران باز ماند 84
شمارهٔ ۲۹ : تخم نیکی را زمین پاک، اکسیر بقاست 88
شمارهٔ ۳۰ : سهل باشد بند کردن ناخنی در بیستون 101
شمارهٔ ۳۱ : به فریاد کس از خواب صبوحی برنمی خیزد 129
شمارهٔ ۳۲ : در آن گلشن که آید در سخن لعل گهربارش 95
شمارهٔ ۳۳ : بهای بوسه اش سر می دهم چون زر نمی گیرد 112
شمارهٔ ۳۴ : ز ابرو یک سر و گردن بلند افتاده مژگانش 85
شمارهٔ ۳۵ : مرغ حسن از قفس خط سیه تنگ آمد 85
شمارهٔ ۳۶ : آرزو خار و خسی نیست که آخر گردد 118
شمارهٔ ۳۷ : نفس شمرده زن ای بلبل نوا پرداز 94
شمارهٔ ۳۸ : ز برگ پان لب جانان عقیق پیما شد 94
شمارهٔ ۳۹ : شود سعادت دولت نصیب اهل قلم 103
شمارهٔ ۴۰ : جمعی که زیر چرخ شبی روز کرده اند 96
شمارهٔ ۴۱ : تا شرم داشت منصب آیینه داریت 106
شمارهٔ ۴۲ : دلبر چه زود خط به رخ دلستان کشید 86
شمارهٔ ۴۳ : در پرده نمود از عرق شرم تلافی 88
شمارهٔ ۴۴ : شد سیه روز من از چشم کبود او، که هست 84
شمارهٔ ۴۵ : سیه گر کرد روزم چشم او، خود هم کشید آخر 83
شمارهٔ ۴۶ : صائب ز فکرهای گلوسوز من نماند 94
شمارهٔ ۴۷ : با بد و نیک جهان در دشمنی یکرو مکن 74
شمارهٔ ۴۸ : ز شوخی ها به برق نوبهاران نسبتی دارد 105
شمارهٔ ۴۹ : تشنه معنی تازه است مرا ساغر گوش 81
شمارهٔ ۵۰ : مکن به حرف طمع تیره زندگانی خویش 91
شمارهٔ ۵۱ : نکند هیچ یتیم به عسس ساخته ای 92
شمارهٔ ۵۲ : افتادگی گزین که دهد فیض بیشتر 85
شمارهٔ ۵۳ : نفس در سینه باد خزان می سوخت نومیدی 77
شمارهٔ ۵۴ : هر کسی چیزی ز اسباب جهان برداشته است 90
شمارهٔ ۵۵ : گر نباشد در میان روی تو، از یک آه گرم 99
شمارهٔ ۵۶ : درین بستانسرا خود را چنان صائب سبک کردم 82
شمارهٔ ۵۷ : گر چه هر گوشه ای از کنج دهانش گیر است 107
شمارهٔ ۵۸ : فیضی که گوشه گیر ز عزلت نیافته است 81
شمارهٔ ۵۹ : اینجا به خواب غفلت و آنجا به خواب مرگ 130
شمارهٔ ۶۰ : لنگر نکرده ایم چو گوهر درین محیط 80
شمارهٔ ۶۱ : سالم از سنگلاخ تن به کنار 104
شمارهٔ ۶۲ : بر سینه نعل و داغم بس لاله و گل من 100
شمارهٔ ۶۳ : اگر این رنگ دارد خنده های شرم بیزارش 105
شمارهٔ ۶۴ : چراغ زندگی را می کند مستغنی از روغن 127
شمارهٔ ۶۵ : چسان در حلقه آغوش گیرم شوخ چشمی را 125
شمارهٔ ۶۶ : فتاده است مرا کار با خودآرایی 144
شمارهٔ ۶۷ : گر به این عنوان کمان چرخ خواهد حلقه شد 113
شمارهٔ ۶۸ : چنان که باده کند پشت دار صهبا را 120
شمارهٔ ۶۹ : افزود شوق بوسه مرا از لبان تو 147
شمارهٔ ۷۰ : می تواند چنگ در فتراک زد خورشید را 123
شمارهٔ ۷۱ : شمع نیلوفر ماتم زده از شعله به سر 117
شمارهٔ ۷۲ : ز بعد مرگ، کسی خط به قبر ما نکشید 116