🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

لیست اشعار خسرو و شیرین
عنوان شعر خوانش نظرات
بخش ۱ - سرآغاز : خداوندا در توفیق بگشای 154 1
بخش ۲ - در توحید باری : به نام آنکه هستی نام ازو یافت 384
بخش ۳ - در استدلال نظر و توفیق شناخت : خبر داری که سیاحان افلاک 140
بخش ۴ - آمرزش خواستن : خدایا چون گل ما را سرشتی 136
بخش ۵ - در نعت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم : محمد کافرینش هست خاکش 120
بخش ۶ - در سابقه نظم کتاب : چو طالع موکب دولت روان کرد 121
بخش ۷ - در ستایش طغرل ارسلان : چون سلطان جوان شاه جوانبخت 108
بخش ۸ - ستایش اتابک اعظم شمس‌الدین ابوجعفر محمدبن ایلدگز : به فرح فالی و فیروزمندی 132
بخش ۹ - خطاب زمین بوس : زهی دارنده اورنگ شاهی 112
بخش ۱۰ - در مدح شاه مظفرالدین قزل ارسلان : سبک باش ای نسیم صبح گاهی 109
بخش ۱۱ - در پژوهش این کتاب : مرا چون هاتف دل دید دمساز 123
بخش ۱۲ - سخنی چند در عشق : مراکز عشق به ناید شعاری 130
بخش ۱۳ - عذر انگیزی در نظم کتاب : در آن مدت که من در بسته بودم 126
بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین : چنین گفت آن سخن گوی کهن زاد 131
بخش ۱۵ - عشرت خسرو در مرغزار و سیاست هرمز : قضا را از قضا یک روز شادان 112
بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز : ندیمی خاص بودش نام شاپور 277
بخش ۱۷ - به خواب دیدن خسرو نیای خویش انوشیروان را : چو آمد زلف شب در عطر رسائی 120
بخش ۱۶ - شفیع انگیختن خسرو پیران را پیش پدر : چو خسرو دید کان خواری بر او رفت 128
بخش ۱۹ - رفتن شاپور در ارمن به طلب شیرین : زمین بوسید شاپور سخندان 175
بخش ۲۳ - پیدا شدن شاپور : برآمد ناگه مرغ فسون ساز 196
بخش ۲۴ - گریختن شیرین از نزد مهین بانو به مداین : چو برزد بامدادان خازن چین 112
بخش ۲۱ - نمودن شاپور صورت خسرو را بار دوم : چو بر زد بامدادن بور گلرنگ 118
بخش ۲۰ - نمودن شاپور صورت خسرو را بار اول : چو مشگین جعد شب را شانه کردند 153
بخش ۲۲ - نمودن شاپور صورت خسرو را بار سوم : شباهنگام کاین عنقای فرتوت 92
بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار : سخن گوینده پیر پارسی خوان 145
بخش ۲۶ - رسیدن شیرین به مشگوی خسرو در مداین : فلک چون کار سازیها نماید 111
بخش ۲۷ - ترتیب کردن کوشک برای شیرین : چو شیرین در مداین مهد بگشاد 114
بخش ۲۸ - رسیدن خسرو به ارمن نزد مهین بانو : چو خسرو دور شد زان چشمه آب 149
بخش ۲۹ - مجلس بزم خسرو و باز آمدن شاپور : یکی شب از شب نوروز خوشتر 142
بخش ۳۰ - رفتن شاپور دیگر بار به طلب شیرین : خوشا ملکا که ملک زندگانی است 138
بخش ۳۲ - بر تخت نشستن خسرو بجای پدر : چو شد معلوم کز حکم الهی 104
بخش ۳۱ - آگاهی خسرو از مرگ پدر : نشسته شاه روزی نیم هشیار 119
بخش ۳۳ - باز آوردن شاپور شیرین را پیش مهین بانو : چو شیرین را ز قصر آورد شاپور 106
بخش ۳۴ - گریختن خسرو از بهرام چوبین : کلید رای فتح آمد پدید است 123
بخش ۳۵ - بهم رسیدن خسرو و شیرین در شکارگاه : چنین گوید جهان دیده سخنگوی 142
بخش ۳۶ - اندرز و سوگند دادن مهین بانو شیرین را : چو دهقان دانه در گل پاک ریزد 99
بخش ۳۷ - صفت بهار و عیش خسرو و شیرین : چو پیر سبز پوش آسمانی 123
بخش ۳۸ - شیرکشتن خسرو در بزمگاه : ملک عزم تماشا کرد روزی 117
بخش ۳۹ - افسانه گفتن خسرو و شیرین و شاپور و دختران : فرو زنده شبی روشنتر از روز 156
بخش ۴۰ - افسانه‌سرائی ده دختر : فرنگیس اولین مرکب روان کرد 101
بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او : شبی از جمله شبهای بهاری 150
بخش ۴۲ - به خشم رفتن خسرو از پیش شیرین و رفتن به روم و پیوند او با مریم : ملک را گرم کرد آن آتش تیز 130
بخش ۴۳ - جنگ خسرو با بهرام و گریختن بهرام : چو روزی چند شاه آنجا طرب کرد 134
بخش ۴۸ - آگهی خسرو از مرگ بهرام چوبین : چو شاهنشاه صبح آمد بر اورنگ 163
بخش ۴۴ - بر تخت نشستن خسرو به مدائن بار دوم : چو سر بر کرد ماه از برج ماهی 108
بخش ۴۵ - نالیدن شیرین در جدائی خسرو : چنین در دفتر آورد آن سخن‌سنج 207
بخش ۴۶ - وصیت کردن مهین بانو شیرین را : مهین بانو دلش دادی شب و روز 128
بخش ۴۷ - نشستن شیرین به پادشاهی بر جای مهین بانو : چون بر شیرین مقرر گشت شاهی 119
بخش ۴۸ - آگهی خسرو از مرگ بهرام چوبین : چو شاهنشاه صبح آمد بر اورنگ 138
بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین : شفاعت کرد روزی شه به شاپور 180
بخش ۴۹ - بزم‌آرائی خسرو : چهارم روز مجلس تازه کردند 109
بخش ۵۰ - (سی لحن باربد) : در آمد باربد چون بلبل مست 112
بخش ۵۱ - شفاعت کردن خسرو پیش مریم از شیرین : چو بدر از جیب گردون سر برآورد 122
بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد : پری پیکر نگار پرنیان پوش 1980 4
بخش ۵۴ - زاری کردن فرهاد از عشق شیرین : چو دل در مهر شیرین بست فرهاد 597
بخش ۵۵ - آگاهی یافتن خسرو از عشق فرهاد : یکی محرم ز نزدیکان درگاه 118
بخش ۵۶ - رای زدن خسرو در کار فرهاد : ز نزدیکان خود با محرمی چند 114
بخش ۵۷ - مناظره خسرو با فرهاد : نخستین بار گفتش کز کجائی 189
بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او : چو شد پرداخته فرهاد را چنگ 234
بخش ۶۰ - آگاهی خسرو از رفتن شیرین نزد فرهاد و کشتن فرهاد به مکر : جهان سالار خسرو هر زمانی 292
بخش ۵۹ - رفتن شیرین به کوه بیستون و سقط شدن اسب وی : مبارک روزی از خوش روزگاران 112
بخش ۶۱ - تعزیت‌نامه خسرو به شیرین به افسوس : سراینده چنین افکند بنیاد 125
بخش ۶۲ - مردن مریم و تعزیت‌نامه شیرین به خسرو از راه باد افراه : در اندیش ای حکیم از کار ایام 118
بخش ۶۴ - صفت داد و دهش خسرو : جهان خسرو که تا گردون کمر بست 111
بخش ۶۵ - شنیدن خسرو اوصاف شکر اسپهانی را : به آیین جهانداران یکی روز 127
بخش ۶۶ - تنها ماندن شیرین و زاری کردن وی : ملک دانسته بود از رای پر نور 148
بخش ۶۳ - رسیدن نامه شیرین به خسرو : چو خسرو نامه شیرین فرو خواند 115
بخش ۶۷ - رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانه شکار : چو عالم بر زد آن زرین علم را 171
بخش ۶۸ - دیدن خسرو شیرین را و سخن گفتن با شیرین : چو خسرو دید ماه خرگهی را 125
بخش ۶۹ - پاسخ دادن شیرین خسرو را : جوابش داد سرو لاله رخسار 111
بخش ۷۰ - پاسخ دادن خسرو شیرین را : دگر باره جهاندار از سر مهر 150
بخش ۷۳ - پاسخ دادن شیرین به خسرو : ز راه پاسخ آن ماه قصب پوش 120
بخش ۷۱ - پاسخ دادن شیرین خسرو را : دگر ره لعبت طاوس پیکر 132
بخش ۷۲ - پاسخ خسرو شیرین را : ملک بار دگر گفت از دل افروز 126
بخش ۷۴ - پاسخ دادن خسرو شیرین را : ملک چون دید ناز آن نیازی 113
بخش ۷۵ - پاسخ دادن شیرین خسرو را : به خدمت شمسه خوبان خلخ 121
بخش ۷۸ - بازگشتن خسرو از قصر شیرین : شباهنگام کاهوی ختن گرد 121
بخش ۷۶ - پاسخ خسرو شیرین را : چو خسرو دید کان معشوق طناز 125
بخش ۷۷ - پاسخ دادن شیرین خسرو را : اجازت داد شیرین باز لب را 177
بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو : همان صاحب سخن پیر کهن سال 139
بخش ۸۰ - غزل گفتن نکیسا از زبان شیرین : نکیسا بر طریقی کان صنم خواست 116
بخش ۸۱ - سرود گفتن باربد از زبان خسرو : نکیسا چون زد این افسانه بر چنگ 89
بخش ۸۲ - سرود گفتن نکیسا از زبان شیرین : چو بر زد باربد زین سان نوائی 107
بخش ۸۳ - سرود گفتن باربد از زبان خسرو : نکیسا چون زد این طیاره بر چنگ 170
بخش ۸۴ - سرود گفتن نکیسا از زبان شیرین : چو رود باربد این پرده پرداخت 110
بخش ۸۵ - غزل گفتن باربد از زبان خسرو : نکیسا چون زد این افسانه بر ساز 135
بخش ۸۶ - سرود گفتن نیکسا از زبان شیرین : نکیسا در ترنم جادوی ساخت 153
بخش ۸۷ - سرود گفتن باربد از زبان خسرو : نکیسا چون ز شاه آتش برانگیخت 180
بخش ۸۸ - بیرون آمدن شیرین از خرگاه : حکایت بر گرفته شاه و شاپور 104
بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین : سعادت چون گلی پرورد خواهد 151
بخش ۹۲ - سوال و جواب خسرو و بزرگ امید : چو خسرو دید کان یار گرامی 117
بخش ۸۹ - آوردن خسرو شیرین را از قصر به مدائن : به پیروزی چو بر پیروزه گون تخت 174
بخش ۹۱ - اندرز شیرین خسرو را در داد و دانش : به نزهت بود روزی با دل‌افروز 120
بخش ۹۳ - اولین جنبش : خبر ده کاولین جنبش چه چیز است 95
بخش ۹۴ - چگونگی فلک : دگرباره به پرسیدش جهاندار 107
بخش ۹۵ - اجرام کواکب : دگر ره گفت کاجرام کواکب 133
بخش ۹۶ - مبداء و معاد : دگر ره گفت ما اینجا چرائیم 98
بخش ۹۷ - گذشتن از جهان : دگر ره گفت کای دریای دربار 93
بخش ۹۸ - در بقای جان : دگر باره شه بیدار بختش 92
بخش ۹۹ - در چگونگی دیدار کالبد در خواب : دگر ره گفت اگر جان هست حاصل 111
بخش ۱۰۰ - در یاد کردن دوره زندگی پس از مرگ : دگر ره گفت بعد از زندگانی 99
بخش ۱۰۱ - چگونگی زمین و هوا : دگر ره گفت کز دور فلک خیز 125
بخش ۱۰۲ - در پاس تندرستی از راه اعتدال : دگر باره بگفتش کای خردمند 126
بخش ۱۰۳ - چگونگی رفتن جان از جسم : دگر ره باز پرسیدش که جانها 153
بخش ۱۰۴ - تمثیل موبد اول : یکی گفتا بدان ماند که در خواب 99
بخش ۱۰۵ - تمثیل موبد دوم : دوم موبد به قصری کرد مانند 99
بخش ۱۰۶ - تمثیل موبد سوم : سوم موبد چنان زد داستانی 108
بخش ۱۰۷ - تمثیل موبد چهارم : چهارم مرد موبد گفت کاین راز 118
بخش ۱۰۸ - در نبوت پیغمبر اکرم : سخن چون شد به معصومان حوالت 99
بخش ۱۰۹ - گفتن چهل قصه از کلیله و دمنه با چهل نکته : بزرگ امید چون گلبرگ بشکفت 122
بخش ۱۱۱ - صفت شیرویه و انجام کار خسرو : چو خسرو تخته حکمت در آموخت 172
بخش ۱۱۳ - جان دادن شیرین در دخمه خسرو : چو صبح از خواب نوشین سر برآورد 161
بخش ۱۱۰ - حکمت و اندرز سرائی حکیم نظامی : دلا از روشنی شمعی برافروز 96
بخش ۱۱۲ - کشتن شیرویه خسرو را : شبی تاریک نور از ماه برده 106
بخش ۱۱۶ - در خواب دیدن خسرو پیغمبر اکرم را : چنین گفت آن سخن پرداز شبخیز 123
بخش ۱۱۴ - نتیجه افسانه خسرو و شیرین : تو کز عبرت بدین افسانه مانی 158
بخش ۱۱۵ - در نصیحت فرزند خود محمد گوید : ببین ای هفت ساله قره‌العین 93
بخش ۱۱۷ - نامه نبشتن پیغمبر به خسرو : خداوندی که خلاق‌الوجود است 123
بخش ۱۱۸ - معراج پیغمبر : شبی رخ تافته زین دیر فانی 124
بخش ۱۱۹ - اندرز و ختم کتاب : نظامی هان و هان تا زنده باشی 200
بخش ۱۲۰ - طلب کردن طغرل شاه حکیم نظامی را : چو داد اندیشه جادو دماغم 160
بخش ۱۲۱ - تأسف بر مرگ شمس‌الدین محمد جهان پهلوان : چه می‌گفتم سخن محمل کجا راند 111