🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
غزلی ساخته ام رنگِ النگوهایت[1]
تا ببندی سَرِ هر بافته ی موهایت
گر علی رغـم تحجر، بسرودم غزلی
این غزل را بکشان ، بر خطِ ابروهایت
پهلوانِ هنرِ عشقی و این بازوبند
پهلوانِ غزلم…، هدیه ی بازوهایت
چه لطیف است غزل های شباهنگی[2] ما
مثلِ عطر نفسِ بوسه ی شب بوهایت
«نیستی تا گره ی بغض مرا باز کنی
گریه ای زار کنم ، بر سر زانو هایت» [3]
بادبانی ست که گیسوی تو، پایین آور
می زند دستِ دلم، بوسه به پاروهایت
موج چشمان تو در فرصت کوچی دگرند
دلِ من همسفرِ کوچِ پرستو هایت
شهد شیرین غزل خانه ی تو روی لبم
وین عسل، هدیه ی شاهانه ی کندو هایت
23 شهریور 1393
[1].غزلی ساختم از وزن النگوهایت . ابوالقاسم خورشیدی
[2]. شباهنگ (شَ هَ) (اِمر.)1 – مرغ سحر. 2 – تیشتر، ستارة شعری '، ستارة صبح . طارق
[3] . هدیه ای از حضرت استاد حامد زرین قلمی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (19):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (32):