🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

غزل شمارهٔ ۱ : یا رب از دل مشرق نور هدایت کن مرا

(ثبت: 169570)

یا رب از دل مشرق نور هدایت کن مرا

از فروغ عشق، خورشید قیامت کن مرا

تا به کی گرد خجالت زنده در خاکم کند؟

شسته رو چون گوهر از باران رحمت کن مرا

خانه‌آرایی نمی‌آید ز من همچون حباب

موج بی‌پروای دریای حقیقت کن مرا

استخوانم سرمه شد از کوچه گردیهای حرص

خانه دار گوشهٔ چشم قناعت کن مرا

چند باشد شمع من بازیچهٔ دست فنا؟

زندهٔ جاوید از دست حمایت کن مرا

خشک بر جا مانده‌ام چون گوهر از افسردگی

آتشین رفتار چون اشک ندامت کن مرا

گرچه در صحبت همان در گوشهٔ تنهاییم

از فراموشان امن آباد عزلت کن مرا

از خیالت در دل شبها اگر غافل شوم

تا قیامت سنگسار از خواب غفلت کن مرا

در خرابیهاست، چون چشم بتان، تعمیر من

مرحمت فرما، ز ویرانی عمارت کن مرا

از فضولیهای خود صائب خجالت می‌کشم

من که باشم تا کنم تلقین که رحمت کن مرا؟

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (2):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا