🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

لیست اشعار رباعیات
عنوان شعر خوانش نظرات
رباعی شمارهٔ ۱ : بی زحمت تو با تو وصالی است مرا 111
رباعی شمارهٔ ۲ : غم کرد ریاض جان مه و سال مرا 116
رباعی شمارهٔ ۳ : دل خاص تو و من تن تنها اینجا 109
رباعی شمارهٔ ۴ : ای دوست غم تو سربه سر سوخت مرا 143
رباعی شمارهٔ ۵ : عشق تو بکشت عالم و عامی را 136
رباعی شمارهٔ ۶ : می‌ساخت چو صبح لاله‌گون رنگ هوا 131
رباعی شمارهٔ ۷ : عیسی لب و آفتاب روئی پسرا 107
رباعی شمارهٔ ۸ : ای تیر هنر صهیل و برجیس لقا 140
رباعی شمارهٔ ۹ : پذرفت سه بوس از لب شیرین ما را 112
رباعی شمارهٔ ۱۰ : ای دوست اگر صاحب فقری و فنا 102
رباعی شمارهٔ ۱۱ : از من شب هجر می‌بپرسید حباب 162
رباعی شمارهٔ ۱۲ : سنگ اندر بر بسی دویدیم چو آب 105
رباعی شمارهٔ ۱۳ : بختی دارم چو چشم خسرو همه خواب 114
رباعی شمارهٔ ۱۴ : بختی دارم چو چشم خسرو همه خواب 216
رباعی شمارهٔ ۱۵ : ای تیغ تو آب روشن و آتش ناب 95
رباعی شمارهٔ ۱۶ : خاقانی را ز بس که بوسید آن لب 107
رباعی شمارهٔ ۱۷ : طوطی دم دینار نشان است آن لب 91
رباعی شمارهٔ ۱۸ : گر من به وفای عشق آن حور نسب 105
رباعی شمارهٔ ۱۹ : از عشق بهار و بلبل و جام طرب 129
رباعی شمارهٔ ۲۰ : آمد به چمن مرغ صراحی به شغب 120
رباعی شمارهٔ ۲۱ : خاقانی اگرچه در سخن مردوش است 136
رباعی شمارهٔ ۲۲ : خاقانی اگر ز راحتت رنگی نیست 115 1
رباعی شمارهٔ ۲۳ : گم شد دل خاقانی و جان بر دو یکی است 123
رباعی شمارهٔ ۳۴ : زنار خطی عید مسیحا رویت 117
رباعی شمارهٔ ۲۴ : آب جگرم به آتش غم برخاست 123
رباعی شمارهٔ ۲۵ : خاقانی اگر نقش دلت داغ یکی است 91
رباعی شمارهٔ ۲۶ : ای گوهر گم بوده کجا جوئیمت 115
رباعی شمارهٔ ۲۷ : کس از رخ چون ماه تو بر برنگرفت 114
رباعی شمارهٔ ۲۸ : دستی که گرفتی سر آن زلف چو شست 124
رباعی شمارهٔ ۲۹ : خاقانی از آن ریزش همت که توراست 127
رباعی شمارهٔ ۳۰ : کرمی که چو زاهدان خورد برگ درخت 103
رباعی شمارهٔ ۳۱ : چه آتش و چه خیانت از روی صفات 154
رباعی شمارهٔ ۳۲ : از فیض خیالت چمن سینه شکفت 107
رباعی شمارهٔ ۳۳ : گر عهد جوانی چو فلک سرکش نیست 118
رباعی شمارهٔ ۳۵ : در غصه مرا جمله جوانی بگذشت 95
رباعی شمارهٔ ۳۶ : در ظاهر اگر دست نظر کوتاه است 134
رباعی شمارهٔ ۳۷ : گردون حشمی ز پایهٔ زفعت اوست 101
رباعی شمارهٔ ۳۸ : مسکین دلم از خلق وفائی می‌جست 118
رباعی شمارهٔ ۳۹ : از هر نظری بولهبی در پیش است 109
رباعی شمارهٔ ۴۰ : مسکین تن شمع از دل ناپاک بسوخت 110
رباعی شمارهٔ ۴۱ : خاقانی را دل تف از درد بسوخت 112
رباعی شمارهٔ ۴۲ : خاکی دلم ای بت ز نهان بازفرست 112
رباعی شمارهٔ ۴۳ : داغم به دل از دو گوهر نایاب است 103
رباعی شمارهٔ ۴۴ : بر جان من از بار بلا چیست که نیست 136
رباعی شمارهٔ ۴۵ : گر سایهٔ من گران بود در نظرت 145
رباعی شمارهٔ ۴۶ : سلطان ز در قونیه فرمان رانده است 90
رباعی شمارهٔ ۴۷ : بینی کله شاه که مه قوقهٔ اوست 108
رباعی شمارهٔ ۴۸ : چون سقف تو سایه نکند قاعده چیست 99
رباعی شمارهٔ ۴۹ : خاقانی را شکسته دیدی به درست 91
رباعی شمارهٔ ۵۰ : نونو دلم از درد کهن ایمن نیست 126
رباعی شمارهٔ ۵۱ : صبح شب برنائی من بوالعجب است 111
رباعی شمارهٔ ۵۲ : خاقانی اگر خرد سر ترا یار است 98
رباعی شمارهٔ ۵۳ : ملاح که بهر ماه من مهد آراست 105
رباعی شمارهٔ ۵۴ : تندی کنی و خیره کشیت آئین است 115
رباعی شمارهٔ ۵۵ : آن دل که ز دیده اشک خون راند رفت 134
رباعی شمارهٔ ۵۶ : در پیش رخ تو ماه را تاب کجاست 216
رباعی شمارهٔ ۵۷ : مرغی که نوای درد راند عشق است 121
رباعی شمارهٔ ۵۸ : عشق آمد و عقل رفت و منزل بگذاشت 122
رباعی شمارهٔ ۵۹ : با یار سر انداختنم سود نداشت 103
رباعی شمارهٔ ۶۰ : از عشق لب تو بیش تیمارم نیست 138
رباعی شمارهٔ ۶۱ : گرچه صنما همدم عیسی است دمت 112
رباعی شمارهٔ ۶۲ : از خوی تو خسته‌ایم و از هجرانت 108
رباعی شمارهٔ ۶۳ : ناوک زن سینه‌ها شود مژگانت 83
رباعی شمارهٔ ۶۴ : تشویر بتان از رخ رخشان تو خاست 96
رباعی شمارهٔ ۶۵ : تب کرد اثر در گل عنبر بارت 136
رباعی شمارهٔ ۶۶ : خاقانی را گلی به چنگ افتاده است 143
رباعی شمارهٔ ۶۷ : در بخشش حسن آن رخ و زلفی که توراست 89
رباعی شمارهٔ ۶۸ : چون سوی تو نامه‌ای نویسم ز نخست 112
رباعی شمارهٔ ۶۹ : نور رخ تو طلسم خورشید شکست 140
رباعی شمارهٔ ۷۰ : آن ماه دو هفته کرده عمدا هر هفت 94
رباعی شمارهٔ ۷۱ : عشقی که ز من دود برآورد این است 150
رباعی شمارهٔ ۷۲ : از کوههٔ چرخ مملکت مه در گشت 101
رباعی شمارهٔ ۷۳ : تب داشته‌ام دو هفته ای ماه دو هفت 106
رباعی شمارهٔ ۷۴ : از دست غم انفصال می‌جویی، نیست 108
رباعی شمارهٔ ۷۵ : آفاق به پای آه ما فرسنگی است 105
رباعی شمارهٔ ۷۶ : بپذیر دلی را که پراکندهٔ توست 106
رباعی شمارهٔ ۷۷ : خاقانی اگرچه عقل دست خوش توست 108
رباعی شمارهٔ ۷۸ : آن غصه که او تکیه‌گه سلطان است 111
رباعی شمارهٔ ۷۹ : رخسار تو را که ماه و گل بندهٔ اوست 93
رباعی شمارهٔ ۸۰ : شب چون حلی ستاره درهم پیوست 124
رباعی شمارهٔ ۸۱ : آن نرگس مخمور تو گلگون چون است 113
رباعی شمارهٔ ۸۲ : خاقانی اسیر یار زرگر نسب است 81
رباعی شمارهٔ ۸۳ : تا یار عنان به باد و کشتی داده است 97
رباعی شمارهٔ ۸۴ : از غدر فلک طعن خسان صعب‌تر است 141
رباعی شمارهٔ ۸۵ : خاقانی از آن شاه بتان طمع گسست 118
رباعی شمارهٔ ۸۶ : غم بر دل خاقانی ترسان بنشست 94
رباعی شمارهٔ ۸۷ : آن بت که ز عشق او سرم پر سود است 101
رباعی شمارهٔ ۸۸ : آن گل که به رنگ طعنه در می کرده است 103
رباعی شمارهٔ ۸۹ : ای صید شده مرغ دلم در دامت 113
رباعی شمارهٔ ۹۰ : غار سپید است پناهی دهدت 141
رباعی شمارهٔ ۹۱ : قالب نقش بندی لاهوت است 110
رباعی شمارهٔ ۱۰۱ : درویش که اخلاق الهی دارد 207
رباعی شمارهٔ ۹۲ : دانی ز جهان چه طرف بربستم هیچ 126
رباعی شمارهٔ ۹۳ : هیچ است وجود و زندگانی هم هیچ 106
رباعی شمارهٔ ۹۴ : خاقانی اساس عمر غم خواهد بود 113
رباعی شمارهٔ ۹۵ : استاد علی خمره به جوئی دارد 85
رباعی شمارهٔ ۹۶ : هر روز فلک کین من از سر گیرد 107
رباعی شمارهٔ ۹۷ : خاقانی وام غم نتوزد چه کند 129
رباعی شمارهٔ ۹۸ : خاقانی را جور فلک یاد آید 108
رباعی شمارهٔ ۹۹ : خاقانی را که آسمان بستاید 100
رباعی شمارهٔ ۱۰۰ : چون قهر الهی امتحان تو کند 116
رباعی شمارهٔ ۱۰۲ : این چرخ بدآئین نه نکو می‌گردد 108
رباعی شمارهٔ ۱۰۳ : روزی فلکم بخت اگر بازآرد 97
رباعی شمارهٔ ۱۰۴ : خواهند جماعتی که تزویر کنند 176
رباعی شمارهٔ ۱۰۵ : والا ملکی که داد سلطانی داد 141
رباعی شمارهٔ ۱۰۶ : تا در لب تو شهد سخنور باشد 127
رباعی شمارهٔ ۱۰۷ : خواهی شرفت هردمی اعلا باشد 107
رباعی شمارهٔ ۱۰۸ : معشوق ز لب آب حیات انگیزد 103
رباعی شمارهٔ ۱۰۹ : در مسلخ عشق جز نکو را نکشند 245
رباعی شمارهٔ ۱۱۰ : این رافضیان که امت شیطانند 120
رباعی شمارهٔ ۱۱۱ : پیغام غمت سوی دلم می‌آید 135
رباعی شمارهٔ ۱۱۲ : خواهی شرف مردم دانا باشد 132
رباعی شمارهٔ ۱۱۳ : توفیق رفیق اهل تصدیق شود 109
رباعی شمارهٔ ۱۱۴ : این بند که بر دلم کنون افکندند 101
رباعی شمارهٔ ۱۱۵ : آنجا که قضا رهزن حال تو شود 103
رباعی شمارهٔ ۱۱۶ : درد سر مردم همه از سر خیزد 143
رباعی شمارهٔ ۱۱۷ : ساقی رخ من رنگ نمی‌گرداند 104
رباعی شمارهٔ ۱۱۸ : هرگز لبم از ذکر تو خاموش نشد 129
رباعی شمارهٔ ۱۱۹ : ای صاحب رای کامل و بخت بلند 131
رباعی شمارهٔ ۱۲۰ : کو آنکه به پرهیز و به توفیق و سداد 114
رباعی شمارهٔ ۱۲۱ : دردی است مرا به دل دوایم بکنید 119
رباعی شمارهٔ ۱۲۲ : دیدی که نسیم نوبهاری بوزید 129
رباعی شمارهٔ ۱۲۳ : کس همچو من غریب بی‌یار مباد 117
رباعی شمارهٔ ۱۲۴ : دریاب که دل برفت و تن هم بنماند 107
رباعی شمارهٔ ۱۲۵ : آن تن که حساب وصل می‌راند نماند 115
رباعی شمارهٔ ۱۲۶ : هرچند که از خسان جهان سیر آمد 88
رباعی شمارهٔ ۱۲۷ : جانان شد و دل به دست هجرانم داد 123
رباعی شمارهٔ ۱۲۸ : تا عشق به پروانه درآموخته‌اند 116
رباعی شمارهٔ ۱۲۹ : در راه تو گوشم از خبر باز افتاد 89
رباعی شمارهٔ ۱۳۰ : هرکس که ز ارباب عبادت باشد 124
رباعی شمارهٔ ۱۳۱ : لعلت چو شکوفه عقد پروین دارد 116
رباعی شمارهٔ ۱۳۲ : در باغچهٔ عمر من غم پرورد 82
رباعی شمارهٔ ۱۳۳ : چون درد تو بر دلم شبیخون آورد 112
رباعی شمارهٔ ۱۳۴ : بخت ار به تو راه دادنم نتواند 119
رباعی شمارهٔ ۱۳۵ : بخت ار به مراد با توام بنشاند 116
رباعی شمارهٔ ۱۳۶ : روزی فلکم بخت بد ار باز آرد 90
رباعی شمارهٔ ۱۳۷ : معشوقه ز لب آب حیات انگیزد 102
رباعی شمارهٔ ۱۳۸ : زلف تو بنفشه ار غلامی فرمود 96
رباعی شمارهٔ ۱۳۹ : چون نامهٔ تو نزد من آمد شب بود 112
رباعی شمارهٔ ۱۴۰ : خاقانی از آن کام که یارت ندهد 98
رباعی شمارهٔ ۱۴۱ : امشب نه به کام روزگار است آن مرد 129
رباعی شمارهٔ ۱۴۲ : در باغ شعیب و خضر و موسی نگرید 132
رباعی شمارهٔ ۱۴۳ : گر بد دارد و گر نکو او داند 94
رباعی شمارهٔ ۱۴۴ : گردی لبت از لبم به بوسی آزرد 117
رباعی شمارهٔ ۱۴۵ : دندان من ار دوش لبت رنجان کرد 97
رباعی شمارهٔ ۱۴۶ : رخسار تو را که ماه و گل بنده بود 107
رباعی شمارهٔ ۱۴۷ : غم شحنهٔ عشق است و بلا انگیزد 115
رباعی شمارهٔ ۱۴۸ : صد باره وجود را فرو ریخته‌اند 155
رباعی شمارهٔ ۱۴۹ : آهو بودی پلنگ ب دساز مگرد 124
رباعی شمارهٔ ۱۵۰ : ای کشته مرا لعل تو مانند بسد 139
رباعی شمارهٔ ۱۵۱ : خاقانی امید بر تو بیشی نکند 109
رباعی شمارهٔ ۱۵۲ : تا چشم رهی چشم تو را چشمک داد 130
رباعی شمارهٔ ۱۵۳ : دری که شب افروزتر از اختر بود 114
رباعی شمارهٔ ۱۵۴ : خاقانی را جور فلک یاد آید 107
رباعی شمارهٔ ۱۵۵ : رخسارهٔ عاشقان مزعفر باید 137
رباعی شمارهٔ ۱۵۶ : دلها همه در خدمت ابروی تو اند 92
رباعی شمارهٔ ۱۵۷ : تا زخم مصیبت دل خاقانی آزرد 112
رباعی شمارهٔ ۱۵۸ : چون زاغ سر زلف تو پرواز کند 95
رباعی شمارهٔ ۱۵۹ : ای از دل دردناک خاقانی شاد 91
رباعی شمارهٔ ۱۶۰ : ای بت علم سیه ز شب صبح ربود 124
رباعی شمارهٔ ۱۶۱ : خاقانی هر شبت شبستان نرسد 111
رباعی شمارهٔ ۱۶۲ : آن شب که دلم نزد تو مهمان باشد 108
رباعی شمارهٔ ۱۶۳ : چون رایت حسن تو بر افلاک زنند 112
رباعی شمارهٔ ۱۶۴ : خاقانی ازین خانه و خوان غدار 111
رباعی شمارهٔ ۱۶۵ : چرخ استر توسن جل سبز اندر بر 106
رباعی شمارهٔ ۱۶۶ : خاقانی را آنکه بود سلطان هنر 93
رباعی شمارهٔ ۱۶۷ : خاقانی اگر یار نماید رخسار 85
رباعی شمارهٔ ۱۶۸ : خاقانی را ذم کنی ای دمنهٔ عصر 83
رباعی شمارهٔ ۱۶۹ : خاقانی ازین مختصران دست بدار 102
رباعی شمارهٔ ۱۷۰ : ای داده تو را دست سپهر و دل دهر 103
رباعی شمارهٔ ۱۷۱ : دانی ز چه یک نام حق آمد غفار 120
رباعی شمارهٔ ۱۷۲ : دل کوفته‌ام چو تخمکان ز آتش قهر 123
رباعی شمارهٔ ۱۷۳ : خاکی دل من به آتش آگنده مدار 99
رباعی شمارهٔ ۱۷۴ : گفتم به دل ار چو نی ببرندم سر 103
رباعی شمارهٔ ۱۷۵ : ای چرخ مهم را ز سفر باز آور 109
رباعی شمارهٔ ۱۷۶ : ای نام تو در شهر به خوبی مشهور 95
رباعی شمارهٔ ۱۷۷ : هرکس که شود به مال دنیا فیروز 92
رباعی شمارهٔ ۱۷۸ : دود تو برون شود ز روزن یک روز 124
رباعی شمارهٔ ۱۷۹ : ای چشم تو فتنهٔ فلک را قلوز 97
رباعی شمارهٔ ۱۸۰ : ای نیش به دل زین فلک سفله نواز 104
رباعی شمارهٔ ۱۸۱ : ای زلف بتم به شب سیاهی ده باز 104
رباعی شمارهٔ ۱۸۲ : ای ماه شب است پردهٔ وصل بساز 93
رباعی شمارهٔ ۱۸۳ : دل سغبهٔ عشق توست با تن مستیز 106
رباعی شمارهٔ ۱۸۴ : آن کعبهٔ دل گرفته رنگ است هنوز 131
رباعی شمارهٔ ۱۸۵ : خاقانی رو چو سیر عریان وش باش 112
رباعی شمارهٔ ۱۸۶ : در طبع بهیمه سار مردم خو باش 87
رباعی شمارهٔ ۱۸۷ : ای گشته به نور معرفت ناظر خویش 118
رباعی شمارهٔ ۱۸۸ : او رفت و دلم باز نیامد ز برش 103
رباعی شمارهٔ ۱۸۹ : خود را مپسند دل پسند همه باش 187
رباعی شمارهٔ ۱۹۰ : خاقانی اگر نه خس نهادی خوش باش 105
رباعی شمارهٔ ۱۹۱ : ماند به بهشت آن رخ گندم گونش 98
رباعی شمارهٔ ۱۹۲ : خاقانی اگرچه خاک توست ای مهوش 86
رباعی شمارهٔ ۱۹۳ : خاقانی اسیر توست مازار و مکش 98
رباعی شمارهٔ ۱۹۴ : ای گشته خجل ز آن رخ گلگون گل و شمع 110
رباعی شمارهٔ ۱۹۵ : برداشت فلک به خون خاقانی تیغ 97
رباعی شمارهٔ ۱۹۶ : از بخل کسی که می‌کند وعده دروغ 81
رباعی شمارهٔ ۱۹۷ : خاقانی را طعنه مزن زهر آمیغ 87
رباعی شمارهٔ ۱۹۸ : خاقانی را دلی است چون پیکر تیغ 88
رباعی شمارهٔ ۱۹۹ : از صحبت همدمان این دور خلاف 101
رباعی شمارهٔ ۲۰۰ : در عشق تو شد موی زبانم به گزاف 110
رباعی شمارهٔ ۲۰۱ : نه خاک توام به آدمی کردهٔ عشق 87
رباعی شمارهٔ ۲۰۲ : ای درد چو بی‌درد ز حالم غافل 112
رباعی شمارهٔ ۲۰۳ : زرین چکنم قدح گلین آر ای دل 103
رباعی شمارهٔ ۲۰۴ : یارت نکند به مهر تمکین ای دل 103
رباعی شمارهٔ ۲۰۵ : از آتش عشق آب دهانم همه سال 113
رباعی شمارهٔ ۲۰۶ : بنمود بهار تازه رخسار ای دل 119
رباعی شمارهٔ ۲۰۷ : ای بدر همال قدر خورشید جمال 120
رباعی شمارهٔ ۲۰۸ : سوزی که در آسمان نگنجد دارم 128
رباعی شمارهٔ ۲۰۹ : من میوهٔ خام سایه پرورد نیم 110
رباعی شمارهٔ ۲۱۰ : احکام شریعت است چون شارع عام 128
رباعی شمارهٔ ۲۱۱ : از کوی تو ای نگار زاری بردیم 124
رباعی شمارهٔ ۲۱۲ : کو زهر؟ که نام دوستکانیش نهم 102
رباعی شمارهٔ ۲۱۳ : ز آن نوش کند زهره شراب سخنم 117
رباعی شمارهٔ ۲۱۴ : در زان لب لعل نوش خوردت چینم 106
رباعی شمارهٔ ۲۱۵ : ای پیش تو مهر و ماه و تیر و بهرام 123
رباعی شمارهٔ ۲۱۶ : ما ژنده سلب شدیم در خز نخزیم 110
رباعی شمارهٔ ۲۱۷ : چون از چشم بتان فسون ساز کنم 84
رباعی شمارهٔ ۲۱۸ : از عشق تو کشتهٔ شمشیر شوم 119
رباعی شمارهٔ ۲۱۹ : در مدرسه‌ها درس غلط فهمیدیم 135
رباعی شمارهٔ ۲۲۰ : اکنون که شب آمدبرود جانانم 116
رباعی شمارهٔ ۲۲۱ : افغان که ز دل برای سوز آوردم 116
رباعی شمارهٔ ۲۲۲ : خاقانی را ز آن رخ و زلفین به خم 120
رباعی شمارهٔ ۲۲۳ : امروز که خورشید سمای سخنم 101
رباعی شمارهٔ ۲۲۴ : آن ماه به کشتی در و من در خطرم 103
رباعی شمارهٔ ۲۲۵ : آزار کنی و جور فرمائی هم 103
رباعی شمارهٔ ۲۲۶ : تو گلبن و من بلبل عشق آرایم 97
رباعی شمارهٔ ۲۲۷ : بر فرق من آتش تو فشانی و دلم 173
رباعی شمارهٔ ۲۲۸ : مهر تو برون آستان اندازم 115
رباعی شمارهٔ ۲۲۹ : سروی است سیاه چرده آن ماه تمام 134
رباعی شمارهٔ ۲۳۰ : با آنکه به هیچ جرم رای آوردم 103
رباعی شمارهٔ ۲۳۱ : من دست به شاخ مه مثالی زده‌ام 164
رباعی شمارهٔ ۲۳۲ : در عشق شکسته بسته دانی چونم 113
رباعی شمارهٔ ۲۳۳ : چون پای غم ار ز مجلست بیرونم 104
رباعی شمارهٔ ۲۳۴ : بی‌آنکه بدی بجای آن مه کردم 98
رباعی شمارهٔ ۲۳۵ : کشتند مرا کز تو پاکنده شوم 114
رباعی شمارهٔ ۲۳۶ : دل دل طلبید از پی ره دلجویم 109
رباعی شمارهٔ ۲۳۷ : خورشیدی و نیلوفر نازنده منم 119
رباعی شمارهٔ ۲۳۸ : نونو غم آن راحت جان من دارم 105
رباعی شمارهٔ ۲۳۹ : از حلقهٔ زلف تو سر افکنده‌ترم 119
رباعی شمارهٔ ۲۴۰ : چون سایه اگر باز به کنجی تازم 91
رباعی شمارهٔ ۲۴۱ : غمخوار توام غمان من من دانم 129
رباعی شمارهٔ ۲۴۲ : دیوانهٔ چنبری هلال تو منم 111
رباعی شمارهٔ ۲۴۳ : در خواب شوم روی تو تصویر کنم 112
رباعی شمارهٔ ۲۴۴ : دود افکن را بگو که بس نالانم 110
رباعی شمارهٔ ۲۴۵ : ای کرده تن و جان مرا مسکن غم 127
رباعی شمارهٔ ۲۴۶ : روز از پی هجر تو بفرسود دلم 123
رباعی شمارهٔ ۲۴۷ : هر روز در آب دیده‌اش می‌یابم 75
رباعی شمارهٔ ۲۴۸ : گردون قفسی است سبز پرچشمه چو دام 107
رباعی شمارهٔ ۲۴۹ : گر هیچ به بندگیت درخور باشم 92
رباعی شمارهٔ ۲۵۰ : گفتی بروم، مرو به غم منشانم 117
رباعی شمارهٔ ۲۵۱ : ای سلسلهٔ زلف تو یکسر جنبان 118
رباعی شمارهٔ ۲۶۴ : شد باغ ز شمع گل رعنا روشن 132
رباعی شمارهٔ ۲۵۲ : تا بر هدف فلک زدم تیر سخن 120
رباعی شمارهٔ ۲۵۳ : خاقانی را که هست سلطان سخن 88
رباعی شمارهٔ ۲۵۴ : خاقانی اگر ز خود نهی گام برون 104
رباعی شمارهٔ ۲۵۵ : بیداد براین تنگدل آخر بس کن 99
رباعی شمارهٔ ۲۵۶ : بس کور دل است این فلک بی‌سر و بن 96
رباعی شمارهٔ ۲۵۷ : خاقانی ازین چرخ سیه کاسهٔ دون 101
رباعی شمارهٔ ۲۵۸ : ای دوست به ماتم چه نشینی چندین 115
رباعی شمارهٔ ۲۵۹ : گاهی که کنی عهد و وفا با یاران 117
رباعی شمارهٔ ۲۶۰ : ای دل چو فسرده‌ای غمی پیدا کن 108
رباعی شمارهٔ ۲۶۱ : دل خون شد و آتش زده دارم ز درون 88
رباعی شمارهٔ ۲۶۲ : تا گشت سر کوی مغان منزل من 108
رباعی شمارهٔ ۲۶۳ : در کوی تو خاطری ندیدم محزون 114
رباعی شمارهٔ ۲۶۵ : تا بشنودم کاهوی شیرافکن من 83
رباعی شمارهٔ ۲۶۶ : تا رخت بیفکند به صحرا دل من 93
رباعی شمارهٔ ۲۶۷ : خاقانی اگر توئی ز صافی نفسان 126
رباعی شمارهٔ ۲۶۸ : ای روی تو محراب دل غمناکان 107
رباعی شمارهٔ ۲۶۹ : خاقانی از اول که دمی داشت فزون 86
رباعی شمارهٔ ۲۷۰ : مجلس ز می دو ساله گردد روشن 98
رباعی شمارهٔ ۲۷۱ : ماها دلم از وصال پر نور بکن 125
رباعی شمارهٔ ۲۷۲ : پیداست که سودای تو دارم ز نهان 92
رباعی شمارهٔ ۲۷۳ : تیغ از تو و لبیک نهانی از من 112
رباعی شمارهٔ ۲۷۴ : گر خاک ز من به اشک خون پالودن 111
رباعی شمارهٔ ۲۷۵ : چون زندگی آفت است جانم گم کن 126
رباعی شمارهٔ ۲۷۶ : خاقانی اگرچه دارد از درد نهان 100
رباعی شمارهٔ ۲۷۷ : امروز به حالی است ز سودا دل من 91
رباعی شمارهٔ ۲۷۸ : خاقانی را غم نو و درد کهن 106
رباعی شمارهٔ ۲۷۹ : خاقانی اگر کسی جفا دارد خو 113
رباعی شمارهٔ ۲۸۰ : خاقانی ازین کوچهٔ بیداد برو 113
رباعی شمارهٔ ۲۸۱ : کو آن می دیرسال زودافکن تو 111
رباعی شمارهٔ ۲۸۲ : خود را به سفر بیازمودم بی‌تو 104
رباعی شمارهٔ ۲۸۳ : ای راحت سینه، سینه رنجور از تو 154
رباعی شمارهٔ ۲۸۴ : ای شاه بتان، بتان چون من بندهٔ تو 97
رباعی شمارهٔ ۲۸۵ : کردم به قمار دل دو عالم به گرو 102
رباعی شمارهٔ ۲۸۶ : ای چشم بد آمده میان من و تو 134
رباعی شمارهٔ ۲۸۷ : دل هرچه کند عشق فزون آید از او 100
رباعی شمارهٔ ۲۸۸ : تب کرد اثر در رخ و در غبغب تو 120
رباعی شمارهٔ ۲۸۹ : کو عمر؟ که داد عیش بستانم از او 118
رباعی شمارهٔ ۲۹۰ : صد ساله ره است از طلب من تا تو 106
رباعی شمارهٔ ۲۹۱ : هر روز بود تو را جفایی نو نو 112
رباعی شمارهٔ ۲۹۲ : چشمم به گل است و مرغ دستان زن تو 117
رباعی شمارهٔ ۲۹۳ : گفتی که تو را شوم مدار اندیشه 119
رباعی شمارهٔ ۲۹۴ : صبح است شراب صبح پرتو در ده 141
رباعی شمارهٔ ۲۹۵ : خاقانی عمر گم شد، آوازش ده 115
رباعی شمارهٔ ۲۹۶ : خاقانی را خون دل رز در ده 110
رباعی شمارهٔ ۲۹۷ : ای کرده ز نور رای تو دریوزه 104
رباعی شمارهٔ ۲۹۸ : خاقانی و روی دل به دیوار سیاه 104
رباعی شمارهٔ ۲۹۹ : خواهی که شود دل تو چون آئینه 321
رباعی شمارهٔ ۳۰۰ : خاقانی را بی‌قلم کاتب شاه 94
رباعی شمارهٔ ۳۰۱ : یاران جهان را همه از که تا مه 92
رباعی شمارهٔ ۳۰۲ : دیدم به ره آن مه خود و عید سپاه 93
رباعی شمارهٔ ۳۰۳ : در تیرگی حال من روشن به 98
رباعی شمارهٔ ۳۰۴ : ای از پری و ماه نکوتر صد ره 97
رباعی شمارهٔ ۳۰۵ : دی صبح دمان چو رفت سیاره به راه 110
رباعی شمارهٔ ۳۰۶ : گفتم پس از آن روز وصال ای دلخواه 113
رباعی شمارهٔ ۳۰۷ : تا زلف تو بر بست به رخ پیرایه 116
رباعی شمارهٔ ۳۰۸ : ای گشته دلم در غم تو صد پاره 92
رباعی شمارهٔ ۳۰۹ : ای با تو مرا دوستی سی روزه 93
رباعی شمارهٔ ۳۱۰ : تا آتش عشق را برافروخته‌ای 101
رباعی شمارهٔ ۳۱۱ : خاقانی اگر به آرزو داری رای 99
رباعی شمارهٔ ۳۱۲ : چون مرغ دلت پرید ناگه تو که‌ای؟ 107
رباعی شمارهٔ ۳۱۳ : بر سر کنم از عشق تو خاک همه کوی 105
رباعی شمارهٔ ۳۱۴ : خاقانی اگر در کف همت گروی 109
رباعی شمارهٔ ۳۱۵ : یک نیمه ز عمر شد به هر تیماری 96
رباعی شمارهٔ ۳۱۶ : نفسم جنب غرامت است ای دلجوی 89
رباعی شمارهٔ ۳۱۷ : ای یافته از فضل خدا تمکینی 108
رباعی شمارهٔ ۳۱۸ : خاک ار ز رخت نور برد گه گاهی 113
رباعی شمارهٔ ۳۱۹ : از کبر مدار در دل خود هوسی 103
رباعی شمارهٔ ۳۲۰ : خاقانی اگر پند حکیمان خواندی 126
رباعی شمارهٔ ۳۲۱ : چون مجلس عیش سازی استاد علی 103
رباعی شمارهٔ ۳۲۲ : تا بود جوانی آتش جان افزای 106
رباعی شمارهٔ ۳۲۸ : خاقانی را طعنه زنی هرگاهی 92
رباعی شمارهٔ ۳۲۳ : خاقانی اگر بسیج رفتن داری 104
رباعی شمارهٔ ۳۲۴ : ترسا صنمی کز پی هر غم‌خواری 118
رباعی شمارهٔ ۳۲۵ : عمرم همه ناکام شد از بیکاری 109
رباعی شمارهٔ ۳۲۶ : تا کی به هوس چون سگ تازی تازی 124
رباعی شمارهٔ ۳۲۷ : آن سنگ‌دلی و سیم دندان که بدی 113
رباعی شمارهٔ ۳۲۹ : گر یک دو نفس بدزدم اندر ماهی 98
رباعی شمارهٔ ۳۳۰ : از بلبل گل پرست خوش سازتری 123
رباعی شمارهٔ ۳۳۱ : من بودم و آن نگار روحانی روی 96
رباعی شمارهٔ ۳۳۲ : از گردون بر نتابم این بی‌آبی 91
رباعی شمارهٔ ۳۳۳ : از عشق صلیب موی رومی رویی 118
رباعی شمارهٔ ۳۳۴ : خاقانی اگر شیوهٔ عشق آغازی 118
رباعی شمارهٔ ۳۳۵ : تیمار جهان غصه خوری ارزد؟ نی 116
رباعی شمارهٔ ۳۳۶ : گر کشتنیم چنان کش از بهر خدای 109
رباعی شمارهٔ ۳۳۷ : هر نیمه شبم تبم مرتب بینی 109
رباعی شمارهٔ ۳۳۸ : بیدل نیمی گر به رخت بنگرمی 124
رباعی شمارهٔ ۳۳۹ : سیمرغ وصالی ای بت عالی رای 109
رباعی شمارهٔ ۳۴۰ : خاک شومی گرنه چنین خون خوریی 89
رباعی شمارهٔ ۳۴۱ : خاقانی را همیشه بیغاره زنی 119
رباعی شمارهٔ ۳۴۲ : امروز به خشک جان تو مهمان منی 115
رباعی شمارهٔ ۳۴۳ : از شهر تو رفت خواهم ای شهرآرای 114
رباعی شمارهٔ ۳۴۴ : روزی که سر زلف چو چوگان داری 85
رباعی شمارهٔ ۳۴۵ : شب‌های سده زلف مغان‌فش داری 102
رباعی شمارهٔ ۳۴۶ : ای زلف بتم عقرب مه جولانی 106
رباعی شمارهٔ ۳۴۷ : راهی که در او خنگ فلک لنگ شدی 118
رباعی شمارهٔ ۳۴۸ : خاقانی اگر سر زدهٔ یار آیی 100
رباعی شمارهٔ ۳۴۹ : در مجلس باده گر مرا یاد کنی 95
رباعی شمارهٔ ۳۵۰ : سلطانی و طغرای تو نیکو رویی 137
رباعی شمارهٔ ۳۵۱ : گر من نه به دل داغ برافکنده‌امی 106
رباعی شمارهٔ ۳۵۲ : دود تو برون شود ز روزن روزی 100