رباعی شمارهٔ ۱ : بی زحمت تو با تو وصالی است مرا |
111 |
|
رباعی شمارهٔ ۲ : غم کرد ریاض جان مه و سال مرا |
115 |
|
رباعی شمارهٔ ۳ : دل خاص تو و من تن تنها اینجا |
109 |
|
رباعی شمارهٔ ۴ : ای دوست غم تو سربه سر سوخت مرا |
141 |
|
رباعی شمارهٔ ۵ : عشق تو بکشت عالم و عامی را |
134 |
|
رباعی شمارهٔ ۶ : میساخت چو صبح لالهگون رنگ هوا |
130 |
|
رباعی شمارهٔ ۷ : عیسی لب و آفتاب روئی پسرا |
106 |
|
رباعی شمارهٔ ۸ : ای تیر هنر صهیل و برجیس لقا |
139 |
|
رباعی شمارهٔ ۹ : پذرفت سه بوس از لب شیرین ما را |
112 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰ : ای دوست اگر صاحب فقری و فنا |
101 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱ : از من شب هجر میبپرسید حباب |
161 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲ : سنگ اندر بر بسی دویدیم چو آب |
104 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳ : بختی دارم چو چشم خسرو همه خواب |
112 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴ : بختی دارم چو چشم خسرو همه خواب |
214 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵ : ای تیغ تو آب روشن و آتش ناب |
95 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶ : خاقانی را ز بس که بوسید آن لب |
107 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷ : طوطی دم دینار نشان است آن لب |
91 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸ : گر من به وفای عشق آن حور نسب |
104 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹ : از عشق بهار و بلبل و جام طرب |
127 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۰ : آمد به چمن مرغ صراحی به شغب |
120 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۱ : خاقانی اگرچه در سخن مردوش است |
134 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۲ : خاقانی اگر ز راحتت رنگی نیست |
114 |
1 |
رباعی شمارهٔ ۲۳ : گم شد دل خاقانی و جان بر دو یکی است |
122 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۴ : زنار خطی عید مسیحا رویت |
116 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۴ : آب جگرم به آتش غم برخاست |
122 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۵ : خاقانی اگر نقش دلت داغ یکی است |
91 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۶ : ای گوهر گم بوده کجا جوئیمت |
115 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۷ : کس از رخ چون ماه تو بر برنگرفت |
114 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۸ : دستی که گرفتی سر آن زلف چو شست |
124 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۹ : خاقانی از آن ریزش همت که توراست |
127 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۰ : کرمی که چو زاهدان خورد برگ درخت |
102 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۱ : چه آتش و چه خیانت از روی صفات |
151 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۲ : از فیض خیالت چمن سینه شکفت |
106 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۳ : گر عهد جوانی چو فلک سرکش نیست |
112 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۵ : در غصه مرا جمله جوانی بگذشت |
95 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۶ : در ظاهر اگر دست نظر کوتاه است |
134 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۷ : گردون حشمی ز پایهٔ زفعت اوست |
100 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۸ : مسکین دلم از خلق وفائی میجست |
118 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۹ : از هر نظری بولهبی در پیش است |
109 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۰ : مسکین تن شمع از دل ناپاک بسوخت |
110 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۱ : خاقانی را دل تف از درد بسوخت |
111 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۲ : خاکی دلم ای بت ز نهان بازفرست |
111 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۳ : داغم به دل از دو گوهر نایاب است |
102 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۴ : بر جان من از بار بلا چیست که نیست |
135 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۵ : گر سایهٔ من گران بود در نظرت |
145 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۶ : سلطان ز در قونیه فرمان رانده است |
89 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۷ : بینی کله شاه که مه قوقهٔ اوست |
106 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۸ : چون سقف تو سایه نکند قاعده چیست |
99 |
|
رباعی شمارهٔ ۴۹ : خاقانی را شکسته دیدی به درست |
91 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۰ : نونو دلم از درد کهن ایمن نیست |
125 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۱ : صبح شب برنائی من بوالعجب است |
111 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۲ : خاقانی اگر خرد سر ترا یار است |
98 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۳ : ملاح که بهر ماه من مهد آراست |
105 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۴ : تندی کنی و خیره کشیت آئین است |
115 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۵ : آن دل که ز دیده اشک خون راند رفت |
134 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۶ : در پیش رخ تو ماه را تاب کجاست |
216 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۷ : مرغی که نوای درد راند عشق است |
119 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۸ : عشق آمد و عقل رفت و منزل بگذاشت |
121 |
|
رباعی شمارهٔ ۵۹ : با یار سر انداختنم سود نداشت |
101 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۰ : از عشق لب تو بیش تیمارم نیست |
138 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۱ : گرچه صنما همدم عیسی است دمت |
112 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۲ : از خوی تو خستهایم و از هجرانت |
103 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۳ : ناوک زن سینهها شود مژگانت |
83 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۴ : تشویر بتان از رخ رخشان تو خاست |
95 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۵ : تب کرد اثر در گل عنبر بارت |
136 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۶ : خاقانی را گلی به چنگ افتاده است |
143 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۷ : در بخشش حسن آن رخ و زلفی که توراست |
89 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۸ : چون سوی تو نامهای نویسم ز نخست |
111 |
|
رباعی شمارهٔ ۶۹ : نور رخ تو طلسم خورشید شکست |
140 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۰ : آن ماه دو هفته کرده عمدا هر هفت |
92 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۱ : عشقی که ز من دود برآورد این است |
146 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۲ : از کوههٔ چرخ مملکت مه در گشت |
101 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۳ : تب داشتهام دو هفته ای ماه دو هفت |
105 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۴ : از دست غم انفصال میجویی، نیست |
108 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۵ : آفاق به پای آه ما فرسنگی است |
105 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۶ : بپذیر دلی را که پراکندهٔ توست |
106 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۷ : خاقانی اگرچه عقل دست خوش توست |
108 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۸ : آن غصه که او تکیهگه سلطان است |
110 |
|
رباعی شمارهٔ ۷۹ : رخسار تو را که ماه و گل بندهٔ اوست |
93 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۰ : شب چون حلی ستاره درهم پیوست |
121 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۱ : آن نرگس مخمور تو گلگون چون است |
112 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۲ : خاقانی اسیر یار زرگر نسب است |
80 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۳ : تا یار عنان به باد و کشتی داده است |
97 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۴ : از غدر فلک طعن خسان صعبتر است |
141 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۵ : خاقانی از آن شاه بتان طمع گسست |
116 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۶ : غم بر دل خاقانی ترسان بنشست |
94 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۷ : آن بت که ز عشق او سرم پر سود است |
100 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۸ : آن گل که به رنگ طعنه در می کرده است |
102 |
|
رباعی شمارهٔ ۸۹ : ای صید شده مرغ دلم در دامت |
113 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۰ : غار سپید است پناهی دهدت |
140 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۱ : قالب نقش بندی لاهوت است |
110 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۱ : درویش که اخلاق الهی دارد |
207 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۲ : دانی ز جهان چه طرف بربستم هیچ |
125 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۳ : هیچ است وجود و زندگانی هم هیچ |
104 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۴ : خاقانی اساس عمر غم خواهد بود |
112 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۵ : استاد علی خمره به جوئی دارد |
85 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۶ : هر روز فلک کین من از سر گیرد |
106 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۷ : خاقانی وام غم نتوزد چه کند |
129 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۸ : خاقانی را جور فلک یاد آید |
108 |
|
رباعی شمارهٔ ۹۹ : خاقانی را که آسمان بستاید |
99 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۰ : چون قهر الهی امتحان تو کند |
115 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۲ : این چرخ بدآئین نه نکو میگردد |
107 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۳ : روزی فلکم بخت اگر بازآرد |
97 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۴ : خواهند جماعتی که تزویر کنند |
176 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۵ : والا ملکی که داد سلطانی داد |
141 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۶ : تا در لب تو شهد سخنور باشد |
126 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۷ : خواهی شرفت هردمی اعلا باشد |
107 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۸ : معشوق ز لب آب حیات انگیزد |
103 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۰۹ : در مسلخ عشق جز نکو را نکشند |
244 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۰ : این رافضیان که امت شیطانند |
120 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۱ : پیغام غمت سوی دلم میآید |
135 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۲ : خواهی شرف مردم دانا باشد |
126 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۳ : توفیق رفیق اهل تصدیق شود |
109 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۴ : این بند که بر دلم کنون افکندند |
100 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۵ : آنجا که قضا رهزن حال تو شود |
103 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۶ : درد سر مردم همه از سر خیزد |
143 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۷ : ساقی رخ من رنگ نمیگرداند |
104 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۸ : هرگز لبم از ذکر تو خاموش نشد |
129 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۱۹ : ای صاحب رای کامل و بخت بلند |
130 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۰ : کو آنکه به پرهیز و به توفیق و سداد |
114 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۱ : دردی است مرا به دل دوایم بکنید |
119 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۲ : دیدی که نسیم نوبهاری بوزید |
126 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۳ : کس همچو من غریب بییار مباد |
117 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۴ : دریاب که دل برفت و تن هم بنماند |
107 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۵ : آن تن که حساب وصل میراند نماند |
114 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۶ : هرچند که از خسان جهان سیر آمد |
88 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۷ : جانان شد و دل به دست هجرانم داد |
122 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۸ : تا عشق به پروانه درآموختهاند |
115 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۲۹ : در راه تو گوشم از خبر باز افتاد |
88 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۰ : هرکس که ز ارباب عبادت باشد |
124 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۱ : لعلت چو شکوفه عقد پروین دارد |
116 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۲ : در باغچهٔ عمر من غم پرورد |
82 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۳ : چون درد تو بر دلم شبیخون آورد |
111 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۴ : بخت ار به تو راه دادنم نتواند |
118 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۵ : بخت ار به مراد با توام بنشاند |
116 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۶ : روزی فلکم بخت بد ار باز آرد |
90 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۷ : معشوقه ز لب آب حیات انگیزد |
101 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۸ : زلف تو بنفشه ار غلامی فرمود |
95 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۳۹ : چون نامهٔ تو نزد من آمد شب بود |
112 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۰ : خاقانی از آن کام که یارت ندهد |
97 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۱ : امشب نه به کام روزگار است آن مرد |
129 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۲ : در باغ شعیب و خضر و موسی نگرید |
132 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۳ : گر بد دارد و گر نکو او داند |
94 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۴ : گردی لبت از لبم به بوسی آزرد |
117 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۵ : دندان من ار دوش لبت رنجان کرد |
96 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۶ : رخسار تو را که ماه و گل بنده بود |
106 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۷ : غم شحنهٔ عشق است و بلا انگیزد |
114 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۸ : صد باره وجود را فرو ریختهاند |
155 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۴۹ : آهو بودی پلنگ ب دساز مگرد |
123 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۰ : ای کشته مرا لعل تو مانند بسد |
139 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۱ : خاقانی امید بر تو بیشی نکند |
109 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۲ : تا چشم رهی چشم تو را چشمک داد |
130 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۳ : دری که شب افروزتر از اختر بود |
114 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۴ : خاقانی را جور فلک یاد آید |
107 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۵ : رخسارهٔ عاشقان مزعفر باید |
136 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۶ : دلها همه در خدمت ابروی تو اند |
91 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۷ : تا زخم مصیبت دل خاقانی آزرد |
111 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۸ : چون زاغ سر زلف تو پرواز کند |
95 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۵۹ : ای از دل دردناک خاقانی شاد |
89 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۰ : ای بت علم سیه ز شب صبح ربود |
124 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۱ : خاقانی هر شبت شبستان نرسد |
111 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۲ : آن شب که دلم نزد تو مهمان باشد |
108 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۳ : چون رایت حسن تو بر افلاک زنند |
111 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۴ : خاقانی ازین خانه و خوان غدار |
111 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۵ : چرخ استر توسن جل سبز اندر بر |
106 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۶ : خاقانی را آنکه بود سلطان هنر |
91 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۷ : خاقانی اگر یار نماید رخسار |
85 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۸ : خاقانی را ذم کنی ای دمنهٔ عصر |
83 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۶۹ : خاقانی ازین مختصران دست بدار |
102 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۰ : ای داده تو را دست سپهر و دل دهر |
100 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۱ : دانی ز چه یک نام حق آمد غفار |
120 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۲ : دل کوفتهام چو تخمکان ز آتش قهر |
123 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۳ : خاکی دل من به آتش آگنده مدار |
99 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۴ : گفتم به دل ار چو نی ببرندم سر |
102 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۵ : ای چرخ مهم را ز سفر باز آور |
109 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۶ : ای نام تو در شهر به خوبی مشهور |
95 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۷ : هرکس که شود به مال دنیا فیروز |
92 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۸ : دود تو برون شود ز روزن یک روز |
124 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۷۹ : ای چشم تو فتنهٔ فلک را قلوز |
97 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۰ : ای نیش به دل زین فلک سفله نواز |
101 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۱ : ای زلف بتم به شب سیاهی ده باز |
102 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۲ : ای ماه شب است پردهٔ وصل بساز |
93 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۳ : دل سغبهٔ عشق توست با تن مستیز |
105 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۴ : آن کعبهٔ دل گرفته رنگ است هنوز |
130 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۵ : خاقانی رو چو سیر عریان وش باش |
110 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۶ : در طبع بهیمه سار مردم خو باش |
87 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۷ : ای گشته به نور معرفت ناظر خویش |
118 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۸ : او رفت و دلم باز نیامد ز برش |
102 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۸۹ : خود را مپسند دل پسند همه باش |
183 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۰ : خاقانی اگر نه خس نهادی خوش باش |
104 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۱ : ماند به بهشت آن رخ گندم گونش |
98 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۲ : خاقانی اگرچه خاک توست ای مهوش |
86 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۳ : خاقانی اسیر توست مازار و مکش |
97 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۴ : ای گشته خجل ز آن رخ گلگون گل و شمع |
109 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۵ : برداشت فلک به خون خاقانی تیغ |
96 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۶ : از بخل کسی که میکند وعده دروغ |
80 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۷ : خاقانی را طعنه مزن زهر آمیغ |
87 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۸ : خاقانی را دلی است چون پیکر تیغ |
88 |
|
رباعی شمارهٔ ۱۹۹ : از صحبت همدمان این دور خلاف |
101 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۰۰ : در عشق تو شد موی زبانم به گزاف |
109 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۰۱ : نه خاک توام به آدمی کردهٔ عشق |
86 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۰۲ : ای درد چو بیدرد ز حالم غافل |
112 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۰۳ : زرین چکنم قدح گلین آر ای دل |
102 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۰۴ : یارت نکند به مهر تمکین ای دل |
102 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۰۵ : از آتش عشق آب دهانم همه سال |
111 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۰۶ : بنمود بهار تازه رخسار ای دل |
119 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۰۷ : ای بدر همال قدر خورشید جمال |
118 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۰۸ : سوزی که در آسمان نگنجد دارم |
126 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۰۹ : من میوهٔ خام سایه پرورد نیم |
109 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۱۰ : احکام شریعت است چون شارع عام |
128 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۱۱ : از کوی تو ای نگار زاری بردیم |
123 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۱۲ : کو زهر؟ که نام دوستکانیش نهم |
101 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۱۳ : ز آن نوش کند زهره شراب سخنم |
116 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۱۴ : در زان لب لعل نوش خوردت چینم |
105 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۱۵ : ای پیش تو مهر و ماه و تیر و بهرام |
122 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۱۶ : ما ژنده سلب شدیم در خز نخزیم |
110 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۱۷ : چون از چشم بتان فسون ساز کنم |
84 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۱۸ : از عشق تو کشتهٔ شمشیر شوم |
118 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۱۹ : در مدرسهها درس غلط فهمیدیم |
135 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۲۰ : اکنون که شب آمدبرود جانانم |
116 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۲۱ : افغان که ز دل برای سوز آوردم |
116 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۲۲ : خاقانی را ز آن رخ و زلفین به خم |
120 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۲۳ : امروز که خورشید سمای سخنم |
100 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۲۴ : آن ماه به کشتی در و من در خطرم |
102 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۲۵ : آزار کنی و جور فرمائی هم |
103 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۲۶ : تو گلبن و من بلبل عشق آرایم |
97 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۲۷ : بر فرق من آتش تو فشانی و دلم |
172 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۲۸ : مهر تو برون آستان اندازم |
115 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۲۹ : سروی است سیاه چرده آن ماه تمام |
134 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۳۰ : با آنکه به هیچ جرم رای آوردم |
102 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۳۱ : من دست به شاخ مه مثالی زدهام |
164 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۳۲ : در عشق شکسته بسته دانی چونم |
113 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۳۳ : چون پای غم ار ز مجلست بیرونم |
103 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۳۴ : بیآنکه بدی بجای آن مه کردم |
97 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۳۵ : کشتند مرا کز تو پاکنده شوم |
114 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۳۶ : دل دل طلبید از پی ره دلجویم |
107 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۳۷ : خورشیدی و نیلوفر نازنده منم |
119 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۳۸ : نونو غم آن راحت جان من دارم |
105 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۳۹ : از حلقهٔ زلف تو سر افکندهترم |
119 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۴۰ : چون سایه اگر باز به کنجی تازم |
91 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۴۱ : غمخوار توام غمان من من دانم |
129 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۴۲ : دیوانهٔ چنبری هلال تو منم |
111 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۴۳ : در خواب شوم روی تو تصویر کنم |
111 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۴۴ : دود افکن را بگو که بس نالانم |
109 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۴۵ : ای کرده تن و جان مرا مسکن غم |
127 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۴۶ : روز از پی هجر تو بفرسود دلم |
122 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۴۷ : هر روز در آب دیدهاش مییابم |
75 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۴۸ : گردون قفسی است سبز پرچشمه چو دام |
107 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۴۹ : گر هیچ به بندگیت درخور باشم |
91 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۵۰ : گفتی بروم، مرو به غم منشانم |
117 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۵۱ : ای سلسلهٔ زلف تو یکسر جنبان |
118 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۶۴ : شد باغ ز شمع گل رعنا روشن |
132 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۵۲ : تا بر هدف فلک زدم تیر سخن |
119 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۵۳ : خاقانی را که هست سلطان سخن |
87 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۵۴ : خاقانی اگر ز خود نهی گام برون |
103 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۵۵ : بیداد براین تنگدل آخر بس کن |
99 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۵۶ : بس کور دل است این فلک بیسر و بن |
94 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۵۷ : خاقانی ازین چرخ سیه کاسهٔ دون |
101 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۵۸ : ای دوست به ماتم چه نشینی چندین |
114 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۵۹ : گاهی که کنی عهد و وفا با یاران |
114 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۶۰ : ای دل چو فسردهای غمی پیدا کن |
108 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۶۱ : دل خون شد و آتش زده دارم ز درون |
88 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۶۲ : تا گشت سر کوی مغان منزل من |
108 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۶۳ : در کوی تو خاطری ندیدم محزون |
113 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۶۵ : تا بشنودم کاهوی شیرافکن من |
83 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۶۶ : تا رخت بیفکند به صحرا دل من |
92 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۶۷ : خاقانی اگر توئی ز صافی نفسان |
126 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۶۸ : ای روی تو محراب دل غمناکان |
107 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۶۹ : خاقانی از اول که دمی داشت فزون |
86 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۷۰ : مجلس ز می دو ساله گردد روشن |
98 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۷۱ : ماها دلم از وصال پر نور بکن |
125 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۷۲ : پیداست که سودای تو دارم ز نهان |
92 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۷۳ : تیغ از تو و لبیک نهانی از من |
112 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۷۴ : گر خاک ز من به اشک خون پالودن |
111 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۷۵ : چون زندگی آفت است جانم گم کن |
126 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۷۶ : خاقانی اگرچه دارد از درد نهان |
99 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۷۷ : امروز به حالی است ز سودا دل من |
91 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۷۸ : خاقانی را غم نو و درد کهن |
105 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۷۹ : خاقانی اگر کسی جفا دارد خو |
113 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۸۰ : خاقانی ازین کوچهٔ بیداد برو |
110 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۸۱ : کو آن می دیرسال زودافکن تو |
111 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۸۲ : خود را به سفر بیازمودم بیتو |
104 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۸۳ : ای راحت سینه، سینه رنجور از تو |
152 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۸۴ : ای شاه بتان، بتان چون من بندهٔ تو |
97 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۸۵ : کردم به قمار دل دو عالم به گرو |
102 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۸۶ : ای چشم بد آمده میان من و تو |
134 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۸۷ : دل هرچه کند عشق فزون آید از او |
100 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۸۸ : تب کرد اثر در رخ و در غبغب تو |
120 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۸۹ : کو عمر؟ که داد عیش بستانم از او |
118 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۹۰ : صد ساله ره است از طلب من تا تو |
106 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۹۱ : هر روز بود تو را جفایی نو نو |
112 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۹۲ : چشمم به گل است و مرغ دستان زن تو |
117 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۹۳ : گفتی که تو را شوم مدار اندیشه |
119 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۹۴ : صبح است شراب صبح پرتو در ده |
141 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۹۵ : خاقانی عمر گم شد، آوازش ده |
115 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۹۶ : خاقانی را خون دل رز در ده |
110 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۹۷ : ای کرده ز نور رای تو دریوزه |
104 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۹۸ : خاقانی و روی دل به دیوار سیاه |
103 |
|
رباعی شمارهٔ ۲۹۹ : خواهی که شود دل تو چون آئینه |
320 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۰۰ : خاقانی را بیقلم کاتب شاه |
93 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۰۱ : یاران جهان را همه از که تا مه |
91 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۰۲ : دیدم به ره آن مه خود و عید سپاه |
93 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۰۳ : در تیرگی حال من روشن به |
98 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۰۴ : ای از پری و ماه نکوتر صد ره |
97 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۰۵ : دی صبح دمان چو رفت سیاره به راه |
109 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۰۶ : گفتم پس از آن روز وصال ای دلخواه |
111 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۰۷ : تا زلف تو بر بست به رخ پیرایه |
116 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۰۸ : ای گشته دلم در غم تو صد پاره |
91 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۰۹ : ای با تو مرا دوستی سی روزه |
93 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۱۰ : تا آتش عشق را برافروختهای |
101 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۱۱ : خاقانی اگر به آرزو داری رای |
98 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۱۲ : چون مرغ دلت پرید ناگه تو کهای؟ |
107 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۱۳ : بر سر کنم از عشق تو خاک همه کوی |
104 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۱۴ : خاقانی اگر در کف همت گروی |
108 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۱۵ : یک نیمه ز عمر شد به هر تیماری |
96 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۱۶ : نفسم جنب غرامت است ای دلجوی |
87 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۱۷ : ای یافته از فضل خدا تمکینی |
108 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۱۸ : خاک ار ز رخت نور برد گه گاهی |
113 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۱۹ : از کبر مدار در دل خود هوسی |
103 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۲۰ : خاقانی اگر پند حکیمان خواندی |
124 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۲۱ : چون مجلس عیش سازی استاد علی |
103 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۲۲ : تا بود جوانی آتش جان افزای |
106 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۲۸ : خاقانی را طعنه زنی هرگاهی |
91 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۲۳ : خاقانی اگر بسیج رفتن داری |
104 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۲۴ : ترسا صنمی کز پی هر غمخواری |
117 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۲۵ : عمرم همه ناکام شد از بیکاری |
109 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۲۶ : تا کی به هوس چون سگ تازی تازی |
122 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۲۷ : آن سنگدلی و سیم دندان که بدی |
112 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۲۹ : گر یک دو نفس بدزدم اندر ماهی |
95 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۳۰ : از بلبل گل پرست خوش سازتری |
122 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۳۱ : من بودم و آن نگار روحانی روی |
96 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۳۲ : از گردون بر نتابم این بیآبی |
91 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۳۳ : از عشق صلیب موی رومی رویی |
115 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۳۴ : خاقانی اگر شیوهٔ عشق آغازی |
117 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۳۵ : تیمار جهان غصه خوری ارزد؟ نی |
115 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۳۶ : گر کشتنیم چنان کش از بهر خدای |
108 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۳۷ : هر نیمه شبم تبم مرتب بینی |
109 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۳۸ : بیدل نیمی گر به رخت بنگرمی |
123 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۳۹ : سیمرغ وصالی ای بت عالی رای |
108 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۴۰ : خاک شومی گرنه چنین خون خوریی |
89 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۴۱ : خاقانی را همیشه بیغاره زنی |
118 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۴۲ : امروز به خشک جان تو مهمان منی |
115 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۴۳ : از شهر تو رفت خواهم ای شهرآرای |
113 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۴۴ : روزی که سر زلف چو چوگان داری |
85 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۴۵ : شبهای سده زلف مغانفش داری |
102 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۴۶ : ای زلف بتم عقرب مه جولانی |
106 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۴۷ : راهی که در او خنگ فلک لنگ شدی |
118 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۴۸ : خاقانی اگر سر زدهٔ یار آیی |
99 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۴۹ : در مجلس باده گر مرا یاد کنی |
95 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۵۰ : سلطانی و طغرای تو نیکو رویی |
136 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۵۱ : گر من نه به دل داغ برافکندهامی |
105 |
|
رباعی شمارهٔ ۳۵۲ : دود تو برون شود ز روزن روزی |
99 |
|