شعر پاک

عنوان شعر	خوانش	نظرات
بسم الله الرحمن الرحیم : حمد بی حد آن خدای پاک را	1288
در نعمت سید المرسلین : سید الکونین ختم المرسلین	85
در فضیلت ائمۀ دین : آن امامانی که کردند اجتهاد	100
در مناجات : پادشاها جرم ما را در گذار	894
در بیان مخالفت نفس اماره : عاقل آن باشد که او شاکر بود	73
در بیان فواید خاموشی : ای برادر گر تو هستی حق طلب	167
در بیان صفت اهل ایمان و در عمل خالص : هرکه باشد اهل ایمان ای عزیز	96
در بیان اصل ایمان : اصل ایمان هست شش چیز ای وحید	142
در بیان صفت اهل ایمان و در عمل خالص : هرکه باشد اهل ایمان ای عزیز	293
در سیرت ملوک : چار خصلت ای برادر در جهان	114
در صفت علامتهای بزرگی : چارچیز آمد بزرگی را دلیل	87
در بیان چارچیز که اندر خطر بود : چارچیزست ای برادر با خطر	96
در بیان نیک بختی : شد دلیل نیک بختی چار چیز	95
در بیان سبب عافیت : عافیت را گر بجویی ای عزیز	135
در تواضع و صحبت درویشان : گر ترا عقلست با دانش قرین	90
در صفت بدبختی : چارچیز آثار بدبختی بود	163
در صفت ریاضت نفس و ترک دنیا : گر همی خواهی که گردی سر بلند	88
در صفت مجاهد نفس : نفس نتوان گشت الا با سه چیز	93
در صفت فقر و صبر : فقر خود را پیش کس پیدا مکن	144
در بیان تواضع و ترک تکلف : سر چه آرایی بدستار ای پسر	92
در بیان علامتهای ابلهی : چارچیز آمد نشان ابلهی	99
در بیان عاقبت اندیشی : از بلا نارسته گردی ای عزیز	83
در بیان چارچیز که صاحب عقل و دانش را ازینها دور باید بود : هر کرا عقلست ودانش ای عزیز	66
در صنعت رستگاری : هست بی شک رستگاری در سه چیز	87
در صفت ذکر الله تعالی : باش دایم ای پسر با یاد حق	97
در بیان چار خصلت که مردم را نیکوست : بر همه کس نیک باشد چارچیز	68
در صفت اخلاق ذمیمه : چارچیز دیگر ای نیکو سرشت	109
در علامات مدبر : چار چیز آمد نشان مدبری	96
در بیان آنکه حقیر داشتن نباید : چارچیز آمد بزرگ و معتبر	75
در بیان چارچیز که چارچیز دیگر را می‬زاید : ای پسر هر کس که دارد چارچیز	100
در چارچیز که کم بقا دارد : چارچیز ای خواجه کم دارد بقا	103
در بیان چارچیز که از چار چیز دیگر تمام باشد : چارچیز از چار دیگر شد تمام	104
در بیان چار چیز که بازگردانیدن آنها محالست : چارچیز است آنکه بعد از رفتنش	93
در صفت چارچیز که از چارچیز دیگر می‬آید : حاصل آید چارچیز از چارچیز	83
در بیان حاصل شدن چارچیز از چارچیز : چارچیزت بردهد از چار چیز	87
در بیان چارچیز که آدمی را شکست آرد : آدمی را چارچیز آرد شکست	85
در بیان چارچیز که از خطاهاست : چارچیز است از خطاها ای پسر	97
در بیان چارچیز که از عطاهای خداست : چارچیز است از عطاهای کریم	100
در بیان چارچیز که عمر را زیاد کند : می‌فزاید عمر مرد از چارچیز	115
در بیان پنج چیز که عمر از او بکاهد : عمر مردم را بکاهد پنج چیز	100
در بیان پنج چیز که آبروی را بریزد : دور شو از پنج خصلت ای پسر	73
در بیان پنج چیز که آب روی از آن می‬افزاید : می‌فزاید آب روی از پنج چیز	89
نصایح : شد دو خصلت مرد ابله را نشان	96
در بیان آن که از دو کس احتراز می‬باید کرد : ازدو کس پرهیز کن ای هوشیار	98
در بیان آنکه خواری آورد : چند خصلت آورد خواری بروی	74
در بیان شش چیز که بکار آید : در جهان شش چیز می‌آید بکار	93
در صفت پنج کس که پنج چیز از ایشان نیاید : کس نیاید پنج چیز از پنج کس	111
در بیان اهل سعادت : هر کرا سه کار عادت باشدش	77
در بیان رستگاری : گر همی خواهی که باشی رستگار	75
در بیان چهار چیز که از کرامات حق است : چار چیزست از کرامتهای حق	107
در چار خصلت که ترک کردن می‬باید : درگذر از چار خصلت زینهار	74
در بیان بی وفای جهان : در جهان دانی که گردد معتبر	100
در بیان معرفت الله : معرفت حاصل کن ای جان پدر	130
در بیان ورع : در ورع ثابت قدم باش ای پسر	102
در بیان فواید خدمت : تا توانی ای پسر خدمت گزین	95
در بیان تعظیم مهمان : ای برادر دار مهمان را عزیز	104
در بیان علامتهای احمق : سه علامت دان که در احمق بود	101
در صفت علامتهای فاسق : هست فاسق را سه خصلت در نهاد	91
در بیان علامتهای احمق : سه علامت دان که در احمق بود	73
در بیان علامات شقی : هست ظاهر سه علامت در شقی	94
در بیان علامتهای بخیل : سه علامت ظاهر آمد در بخیل	81
در بیان حاجت خواستن : حاجت خود را مجوی از زشت روی	65
در بیان قناعت : با قناعت ساز دایم ای پسر	97
در بیان سخاوت : در سخا کوش ای برادر در سخا	117
در بیان چار خصلت که کارهای شیطان است : چار خصلت فعل شیطانی بود	111
در علامتهای سخت دل : سخت دل را سه علامت یافتم	100
در بیان علامتهای منافق : دور باش ای خواجه از اهل نفاق	81
در بیان علامتهای متقی : سه علامت باشد انرد متقی	108
در علامتهای اهل جنت : هر کرا باشد سه خصلت در سرشت	74
در بیان صدقه دادن : گر کنی خیری بدست خویش کن	155
در بیان صبر : تا شوی در روزگار از صابران	87
در نصایح : خوف و اندوهست قوت بندگان	144
در بیان تجرید و تفرید : گر صفا می‌بایدت تجرید شو	80
در فواید صحبت صالحان و اجتناب اهل ظلم : همنشین صالحان باش ای پسر	104
در بیان آن کس که دوستی را نشاید : دوست گر باشد زیانکار ای پسر	127
در بیان رعایت یتیم ونصایح دیگر : بر سر بالین بیماران گذر	95
در بیان صلۀ رحم و زیارت خویشاوندان : رو بپرسیدن بر خویشان خویش	132
در بیان فتوت : چیست مردی ای پسر نیکو بدان	104
در بیان فقر و صحبت درویشان : فقر می‌دانی چه باشد ای پسر	82
در بیان انتباه از غفلت : از خدای خویشتن غافل مباش	119
خاتمه الکتاب : هر که آرد این نصیحتها بجای	88

عنوان شعر

خوانش

نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم : حمد بی حد آن خدای پاک را

1288

در نعمت سید المرسلین : سید الکونین ختم المرسلین

در فضیلت ائمۀ دین : آن امامانی که کردند اجتهاد

100

در مناجات : پادشاها جرم ما را در گذار

894

در بیان مخالفت نفس اماره : عاقل آن باشد که او شاکر بود

در بیان فواید خاموشی : ای برادر گر تو هستی حق طلب