🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
زمین تشنه هوا هم رنگ دود است
سراپای تن باران کبود است
خوانش: 78
سپاس: 3
تعداد نظر: 2
شغل لب بوسیدن است و شغل دلبر ، دلبری
خوانش: 157
سپاس: 2
تعداد نظر: 6
لباسی بر تن جنگل چرا نیست
زمستان را مگر یک جو حیا نیست
خوانش: 71
سپاس: 2
به هر جایی که خودخواهان رسیدند
لباس سبز پیچک را دریدند
خوانش: 79
سپاس: 4
پرنده مُرد و گل پرپر شد و رفت
دل دریاچه از غم تر شد و رفت
خوانش: 85
سپاس: 3
تعداد نظر: 1
تبر آمد شب آمد لاله پژمرد
نفس در سینه جنگل ترک خورد
خوانش: 127
سپاس: 4
علف بر باور کارون رسیده
زمین از ابر و باران دل بریده
خوانش: 88
سپاس: 2
تعداد نظر: 1
به نقشِ نقشه ی میهن بمانی
خوانش: 77
سپاس: 2
تعداد نظر: 2
تبر آمد درختان را زمین زد
لگد بر گردن گلها همین زد
خوانش: 94
سپاس: 1
تعداد نظر: 1
خداوندا در این دوران نیرنگ
که دنیا را گرفته منطق جنگ
خوانش: 90
سپاس: 2
تعداد نظر: 1
نفس می آمد و با آه می رفت
صدای خس خسش تا ماه می رفت
خوانش: 112
سپاس: 0
تعداد نظر: 1
خدا در روح این مردم مگر نیست
چرا از رفتن گل چشم تر نیست
خوانش: 86
سپاس: 0
چراغ روشنی در شهر ما نیست
ربا از مال این مردم جدا نیست
خوانش: 69
سپاس: 0
درخت کوچکی بر دار بارید
هوا ابری شد و افسار بارید
خوانش: 69
سپاس: 0