🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

لیست اشعار تک بیتهای برگزیده
عنوان شعر خوانش نظرات
تک‌بیت شمارهٔ ۱ : نشاط دهر به زخم ندامت آغشته است 278
تک‌بیت شمارهٔ ۲ : پردهٔ شرم است مانع در میان ما و دوست 128
تک‌بیت شمارهٔ ۳ : می‌کند روز سیه بیگانه یاران را ز هم 158
تک‌بیت شمارهٔ ۴ : از دل خونگرم ما پیکان کشیدن مشکل است 122
تک‌بیت شمارهٔ ۵ : می‌شوند از سردمهری، دوستان از هم جدا 120
تک‌بیت شمارهٔ ۶ : تا ترا از دور دیدم، رفت عقل و هوش من 145
تک‌بیت شمارهٔ ۷ : از متاع عاریت بر خود دکانی چیده‌ام 121
تک‌بیت شمارهٔ ۸ : چون گنهکاری که هر ساعت ازو عضوی برند 125
تک‌بیت شمارهٔ ۹ : به رنگ زرد قناعت کن از ریاض جهان 116
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰ : ز هم جدا نبود نوش و نیش این گلشن 148
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱ : ز ابر دست ساقی جسم خشکم لاله زاری شد 176
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲ : چنین که همت ما را بلند ساخته‌اند 119
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳ : من آن وحشی غزالم دامن صحرای امکان را 201
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴ : گرفتم سهل سوز عشق را اول، ندانستم 138
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵ : دل عاشق ز گلگشت چمن آزرده‌تر گردد 110
تک‌بیت شمارهٔ ۱۶ : هوس هر چند گستاخ است، عذرش صورتی دارد 168
تک‌بیت شمارهٔ ۱۷ : نه بوی گل، نه رنگ لاله از جا می‌برد ما را 126
تک‌بیت شمارهٔ ۱۸ : مکن تکلیف همراهی به ما ای سیل پا در گل 137
تک‌بیت شمارهٔ ۱۹ : چون گل ز ساده لوحی، در خواب ناز بودیم 114
تک‌بیت شمارهٔ ۲۰ : نخل ما را ثمری نیست بجز گرد ملال 140
تک‌بیت شمارهٔ ۲۱ : اگر غفلت نهان در سنگ خارا می‌کند ما را 99
تک‌بیت شمارهٔ ۲۲ : ز چشم بد، خدا آن چشم میگون را نگه دارد! 136
تک‌بیت شمارهٔ ۲۳ : به ماه مصر ز یک پیرهن مضایقه کرد 160
تک‌بیت شمارهٔ ۲۴ : چو تخم سوخته کز ابر تازه شد داغش 128
تک‌بیت شمارهٔ ۲۵ : چنان به فکر تو در خویشتن فرو رفتیم 164
تک‌بیت شمارهٔ ۲۶ : فغان کز پوچ مغزی چون جرس در وادی امکان 116
تک‌بیت شمارهٔ ۲۷ : تا می‌توان گرفتن، ای دلبران به گردن 112
تک‌بیت شمارهٔ ۲۸ : که می‌آید به سر وقت دل ما جز پریشانی؟ 91
تک‌بیت شمارهٔ ۲۹ : ندارد مزرع ما حاصلی غیر از تهیدستی 118
تک‌بیت شمارهٔ ۳۰ : کمان بیکار گردد چون هدف از پای بنشیند 172
تک‌بیت شمارهٔ ۳۱ : به چشم ظاهر اگر رخصت تماشا نیست 155
تک‌بیت شمارهٔ ۳۲ : نسیم صبح از تاراج گلزار که می‌آید؟ 91
تک‌بیت شمارهٔ ۳۳ : دل منه بر اختر دولت که در هر صبحدم 129
تک‌بیت شمارهٔ ۳۴ : عشق در کار دل سرگشتهٔ ما عاجزست 124
تک‌بیت شمارهٔ ۳۵ : طاعت زهاد را می‌بود اگر کیفیتی 100
تک‌بیت شمارهٔ ۳۶ : ای گل که موج خنده‌ات از سرگذشته است 148
تک‌بیت شمارهٔ ۳۷ : چشم دلسوزی مدار از همرهان روز سیاه 98
تک‌بیت شمارهٔ ۳۸ : عنان به دست فرومایگان مده زنهار 96
تک‌بیت شمارهٔ ۳۹ : طالعی کو، که گشایم در گلزار ترا؟ 106
تک‌بیت شمارهٔ ۴۰ : دست از جهان بشوی که اطفال حادثات 111
تک‌بیت شمارهٔ ۴۱ : دنیا به اهل خویش ترحم نمی‌کند 107
تک‌بیت شمارهٔ ۴۲ : شبنم نکرد داغ دل لاله را علاج 113
تک‌بیت شمارهٔ ۴۳ : به دشواری زلیخا داد از کف دامن یوسف 405
تک‌بیت شمارهٔ ۴۴ : ضیافتی که در آنجا توانگران باشند 109
تک‌بیت شمارهٔ ۴۵ : درین زمان که عقیم است جمله صحبتها 123
تک‌بیت شمارهٔ ۴۶ : در سر مستی گر از زانوی من بالین کنی 113
تک‌بیت شمارهٔ ۴۷ : از نگاه خشک، منع چشم من انصاف نیست 99
تک‌بیت شمارهٔ ۴۸ : آنقدر همرهی از طالع خود می‌خواهم 159
تک‌بیت شمارهٔ ۴۹ : خنده چون مینای می کم کن، که چون خالی شدی 441
تک‌بیت شمارهٔ ۵۰ : آنچنان کز خط سواد مردمان روشن شود 121
تک‌بیت شمارهٔ ۵۱ : در گشاد کار خود مشکل‌گشایان عاجزند 105
تک‌بیت شمارهٔ ۵۲ : یک ره ای آتش به فریاد سپند من برس 119
تک‌بیت شمارهٔ ۵۳ : چرخ را آرامگاه عافیت پنداشتم 201
تک‌بیت شمارهٔ ۵۴ : دریا بغل گشاده به ساحل نهاد روی 105
تک‌بیت شمارهٔ ۵۵ : می زیر دست خود نکند هوشمند را 101
تک‌بیت شمارهٔ ۵۶ : یوسف ما ز تهیدستی خلق آگاه است 141
تک‌بیت شمارهٔ ۵۷ : هوشمندی که به هنگامهٔ مستان افتد 141
تک‌بیت شمارهٔ ۵۸ : راه خوابیده رسانید به منزل خود را 66
تک‌بیت شمارهٔ ۵۹ : نهان از پرده‌های چشم می‌گریم، نه آن شمعم 106
تک‌بیت شمارهٔ ۶۰ : فرو خوردم ز غیرت گریهٔ مستانهٔ خود را 117
تک‌بیت شمارهٔ ۶۱ : دربهاران، پوست بر تن، پردهٔ بیگانگی است 93
تک‌بیت شمارهٔ ۶۲ : چشم ترا به سرمه کشیدن چه حاجت است؟ 99
تک‌بیت شمارهٔ ۶۳ : از همان راهی که آمد گل، مسافر می‌شود 136
تک‌بیت شمارهٔ ۶۴ : چون زندگی بکام بود مرگ مشکل است 82
تک‌بیت شمارهٔ ۶۵ : ز دلسیاهی آب حیات می‌آید 88
تک‌بیت شمارهٔ ۶۶ : شکوه مهر خامشی می‌خواست گیرد از لبم 112
تک‌بیت شمارهٔ ۶۷ : ریشهٔ نخل کهنسال از جوان افزونترست 102
تک‌بیت شمارهٔ ۶۸ : در دل آهن کند فریاد مظلومان اثر 115
تک‌بیت شمارهٔ ۶۹ : کشور دیوانگی امروز معمور از من است 114
تک‌بیت شمارهٔ ۷۰ : از هایهای گریهٔ من، چون صدای آب 77
تک‌بیت شمارهٔ ۷۱ : دیدن گل از قفس، بارست بر مرغ چمن 98
تک‌بیت شمارهٔ ۷۲ : دوام عشق اگر خواهی، مکن با وصل آمیزش 253 2
تک‌بیت شمارهٔ ۷۳ : این زمان در زیر بار کوه منت می‌روم 104
تک‌بیت شمارهٔ ۷۴ : یا خم می، یا سبو، یا خشت، یا پیمانه کن 106
تک‌بیت شمارهٔ ۷۵ : پرواز من به بال و پر توست، زینهار 107
تک‌بیت شمارهٔ ۷۶ : هر سر موی تو از غفلت به راهی می‌رود 113
تک‌بیت شمارهٔ ۷۷ : کاش وقت آمدن واقف ز رفتن می‌شدم 131
تک‌بیت شمارهٔ ۷۸ : دل را حیات از نفس آرمیده است 99
تک‌بیت شمارهٔ ۷۹ : به بوی گل ز خواب بیخودی بیدار شد بلبل 87
تک‌بیت شمارهٔ ۸۰ : خیرگی دارد ترا محروم، ورنه گلرخان 92
تک‌بیت شمارهٔ ۸۱ : این زمان بی‌برگ و بارم، ورنه از جوش ثمر 116
تک‌بیت شمارهٔ ۸۲ : کم نشد از گریهٔ مستانه، خواب غفلتم 137
تک‌بیت شمارهٔ ۸۳ : با تهی‌چشمان چه سازد نعمت روی زمین؟ 118
تک‌بیت شمارهٔ ۸۴ : بر جرم من ببخش که آورده‌ام شفیع 96
تک‌بیت شمارهٔ ۸۵ : ده در شود گشاده، شود بسته چون دری 111
تک‌بیت شمارهٔ ۸۶ : هر چند حسن را خطر از چشم پاک نیست 102
تک‌بیت شمارهٔ ۸۷ : از کوه غم اگر چه دو تا گشته قامتم 125
تک‌بیت شمارهٔ ۸۸ : غافل مشو که وقت شناسان نوبهار 114
تک‌بیت شمارهٔ ۸۹ : در گردش آورید می لعل‌فام را 81
تک‌بیت شمارهٔ ۹۰ : دل چو شد افسرده، از جسم گرانجان پاره‌ای است 91
تک‌بیت شمارهٔ ۹۱ : پای به خواب رفتهٔ کوه تحملم 92
تک‌بیت شمارهٔ ۹۲ : بوسه را در نامه می‌پیچد برای دیگران 91
تک‌بیت شمارهٔ ۹۳ : ازان چون موی آتش دیده یک دم نیست آرامم 106
تک‌بیت شمارهٔ ۹۴ : کسی به موی نیاویخته است خرمن گل 110
تک‌بیت شمارهٔ ۹۵ : جنون به بادیه پرورده چون سراب مرا 90
تک‌بیت شمارهٔ ۹۶ : به دامان قیامت پاک نتوان کرد خون من 91
تک‌بیت شمارهٔ ۹۷ : سیاه در دو جهان باد، روی موی سفید! 89
تک‌بیت شمارهٔ ۹۸ : نیست ممکن راه شبنم را به رنگ و بو زدن 90
تک‌بیت شمارهٔ ۹۹ : درین ستمکده آن شمع تیره روزم من 123
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۰ : مکش ز دست من آن ساعد نگارین مرا 99
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۱ : جنون دوری من بیش می‌شود از سنگ 97
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۲ : گر چه چون آبله بر هر کف پا بوسه زدم 106
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۳ : منم آن نخل خزان دیده کز اسباب جهان 113
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۴ : همه شب قافلهٔ نالهٔ من در راه است 67
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۵ : زنگیان دشمن آیینهٔ بی‌زنگارند 96
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۶ : روزگاری است که با ریگ روان همسفرم 103
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۷ : گر چه چون سرو تماشاگه اهل نظرم 71
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۸ : آن نفس باخته غواص جگرسوخته‌ام 97
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۹ : ز فیض سرمهٔ حیرت درین تماشاگاه 82
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۰ : درین بساط، من آن آدم سیه‌کارم 110
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۱ : به بوی پیرهن از دوست صلح نتوان کرد 109
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۲ : چو برگ، بر سر حاصل نمی‌توان لرزید 88
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۳ : می‌شوم گل، در گریبان خار می‌افتد مرا 153
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۴ : بس که دارم انفعال از بی‌وجودیهای خویش 99
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۵ : چندان که پا ز کوی خرابات می‌کشم 109
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۶ : غمگین نیم که خلق شمارند بد مرا 88
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۷ : ز زندگانی خود، چرخ سیر کرد مرا 112
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۸ : گرفت نفس غیور اختیار از دستم 87
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۹ : خانه بر دوش‌تر از ابر بهاران بودم 96
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۰ : سبک از عقل به یک رطل گران کرد مرا 74
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۱ : گر چو خورشید به خود تیغ زنم، معذورم 126
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۲ : وادی پیموده را از سر گرفتن مشکل است 89
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۳ : می‌کنم در جرعهٔ اول سبکبارش ز غم 89
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۴ : فیض صبح زنده‌دل بیش است از دلهای شب 89
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۵ : برنمی‌آیم به رنگی هر زمان چون نوبهار 106
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۶ : تا ننوشانم، نگردد در مذاقم خوشگوار 86
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۷ : چون ز دنیا نعمت الوان هوس باشد مرا؟ 81
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۸ : در طریقت، بار هر کس را که نگرفتم به دوش 106
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۹ : قامت خم برد آرام و قرار از جان من 118
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۰ : نخل امید مرا جز بار دل حاصل نبود 131
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۱ : ز من به نکتهٔ رنگین چون لاله قانع شو 94
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۲ : فنای من به نسیم بهانه‌ای بندست 106
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۳ : نیست جز پاکی دامن گنهم چون مه مصر 155
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۴ : فغان که همچو قلم نیست از نگون‌بختی 58
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۵ : چون گل، درین حدیقه که جای قرار نیست 89
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۶ : نیرنگ چرخ، چون گل رعنا درین چمن 86
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۷ : مانند لاله، سوخته نانی است روزیم 91
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۸ : روی تلخ دایه نتواند مرا خاموش کرد 116
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۹ : از نسیم گل پریشان گردد اوراق حواس 116
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۰ : برنمی‌دارد به رغم من، نظر از خاک راه 88
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۱ : گران نیم به خریدار از سبکروحی 147
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۲ : ز حسن عاقبت عشق چشم آن دارم 146
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۳ : پیری مرا به گوشهٔ عزلت دلیل شد 120
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۴ : عشقم چنان ربود که دنیا و آخرت 150
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۵ : بس که دیدم سردمهری از نسیم نوبهار 146
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۶ : بر خاطر موج است گران، دیدن ساحل 145
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۷ : عمر شد در گوشمالم صرف، گویا روزگار 156
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۸ : پرتو منت کند دلهای روشن را سیاه 161
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۹ : تا در کمند رشتهٔ هستی فتاده‌ام 124
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۰ : سیل از ویرانهٔ من شرمساری می‌برد 177
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۱ : از نوازش، منت روی زمین دارد به من 133
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۲ : می‌کشم تهمت سجادهٔ تزویر از خلق 151
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۳ : مرا ز کوی خرابات، پای رفتن نیست 153
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۴ : چنان ز تنگی این بوستان در آزارم 130
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۵ : گر بدانی چه قدر تشنهٔ دیدار توام 157
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۶ : شب زلف سیه افسانهٔ خوابم شده بود 140
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۷ : نکرده بود تماشا هنوز قامت راست 158
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۸ : اگر تپیدن دل ترجمان نمی‌گردید 155
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۹ : عشق سازد ز هوس پاک، دل آدم را 131
تک‌بیت شمارهٔ ۱۶۰ : کی سبکباری ز همراهان کند غافل مرا؟ 176
تک‌بیت شمارهٔ ۱۶۱ : هر که می‌بیند چو کشتی بر لب ساحل مرا 157
تک‌بیت شمارهٔ ۱۶۲ : چه حاجت است به رهبر، که گوشهٔ چشمش 154
تک‌بیت شمارهٔ ۱۶۳ : از عزیزان جهان هر کس به دولت می‌رسد 118
تک‌بیت شمارهٔ ۱۶۴ : دل چو رو گرداند، بر گرداندن او مشکل است 118
تک‌بیت شمارهٔ ۱۶۵ : شور و غوغا نبود در سفر اهل نظر 134
تک‌بیت شمارهٔ ۱۶۶ : حرصی که داشتم به شکار پری رخان 146
تک‌بیت شمارهٔ ۱۶۷ : در بیابانی که از نقش قدم بیش است چاه 178
تک‌بیت شمارهٔ ۱۶۸ : با چنین سامان حسن ای غنچه‌لب انصاف نیست 128
تک‌بیت شمارهٔ ۱۶۹ : صورت حال جهان زنگی و من آیینه‌ام 132
تک‌بیت شمارهٔ ۱۷۰ : خون هزار بوسه به دل جوش می‌زند 149
تک‌بیت شمارهٔ ۱۷۱ : خضر آورد برون ز سیاهی گلیم خویش 181
تک‌بیت شمارهٔ ۱۷۲ : می‌داشت کاش حوصلهٔ یک نگاه دور 144
تک‌بیت شمارهٔ ۱۷۳ : صد کاسه خون اگر چه کشیدم درین چمن 154
تک‌بیت شمارهٔ ۱۷۴ : چو گردباد به سرگشتگی برآمده‌ام 139
تک‌بیت شمارهٔ ۱۷۵ : هزار لطف طمع داشتم ز ساده‌دلی 158
تک‌بیت شمارهٔ ۱۷۶ : آشنایی به کسی نیست درین خانه مرا 161
تک‌بیت شمارهٔ ۱۷۷ : کو عشق تا به هم شکند هستی مرا 151
تک‌بیت شمارهٔ ۱۷۸ : تا آتش از دلم نکشد شعله چون چنار 166
تک‌بیت شمارهٔ ۱۷۹ : چون فلاخن کز وصال سنگ دست‌افشان شود 140
تک‌بیت شمارهٔ ۱۸۰ : با دل بی آرزو، بر دل گرانم یار را 127
تک‌بیت شمارهٔ ۱۸۱ : غم عالم فراوان است و من یک غنچه‌دل دارم 161
تک‌بیت شمارهٔ ۱۸۲ : اگر تو دامن خود را به دست ما ندهی 146
تک‌بیت شمارهٔ ۱۸۳ : چنان شد عام در ایام ما ذوق گرفتاری 152
تک‌بیت شمارهٔ ۱۸۴ : بنه بر طاق نسیان زهد را چون شیشهٔ خالی 147
تک‌بیت شمارهٔ ۱۸۵ : به هشیاران فشان این دانهٔ تسبیح را زاهد 119
تک‌بیت شمارهٔ ۱۸۶ : مکرر بود وضع روز و شب، آن ساقی جانها 190
تک‌بیت شمارهٔ ۱۸۷ : چو شد زهر عادت، مضرت نبخشد 151
تک‌بیت شمارهٔ ۱۸۸ : ز زندگی چه به کرکس رسد جز مردار؟ 196
تک‌بیت شمارهٔ ۱۸۹ : ز جسم، جان گنهکار را ملالی نیست 160
تک‌بیت شمارهٔ ۱۹۰ : ز گریه ابر سیه می‌شود سفید آخر 143
تک‌بیت شمارهٔ ۱۹۱ : ازان ز داغ نهان پرده برنمی‌دارم 109
تک‌بیت شمارهٔ ۱۹۲ : نسیم ناامیدی بد ورق گرداندنی دارد 132
تک‌بیت شمارهٔ ۱۹۳ : همین است پیغام گلهای رعنا 155
تک‌بیت شمارهٔ ۱۹۴ : نخلی که از ثمر نیست، جز سنگ در کنارش 133
تک‌بیت شمارهٔ ۱۹۵ : کار موقت به وقت است، که چون وقت رسید 125
تک‌بیت شمارهٔ ۱۹۶ : امید من به خاموشی، یکی ده گشت تا دیدم 138
تک‌بیت شمارهٔ ۱۹۷ : گوشی نخراشد ز صدای جرس ما 173
تک‌بیت شمارهٔ ۱۹۸ : به ما حرارت دوزخ چه می‌تواند کرد؟ 154
تک‌بیت شمارهٔ ۱۹۹ : مرا از صافی مشرب ز خود دانند هر قومی 150
تک‌بیت شمارهٔ ۲۰۰ : چه حاجت است به خال آن بیاض گردن را؟ 159
تک‌بیت شمارهٔ ۲۰۱ : دلم هر لحظه از داغی به داغ دیگر آویزد 145
تک‌بیت شمارهٔ ۲۰۲ : ز افتادگی به مسند عزت رسیده است 177
تک‌بیت شمارهٔ ۲۰۳ : غافلان را گوش بر آواز طبل رحلت است 177
تک‌بیت شمارهٔ ۲۰۴ : دلت ای غنچه محال است سبکبار شود 173
تک‌بیت شمارهٔ ۲۰۵ : دعوی سوختگی پیش من ای لاله مکن 157
تک‌بیت شمارهٔ ۲۰۶ : غم مردن نبود جان غم اندوخته را 140
تک‌بیت شمارهٔ ۲۰۷ : چه قدر راه به تقلید توان پیمودن؟ 143
تک‌بیت شمارهٔ ۲۰۸ : سینه‌ها را خامشی گنجینهٔ گوهر کند 134
تک‌بیت شمارهٔ ۲۰۹ : در دیار عشق، کس را دل نمی‌سوزد به کس 139
تک‌بیت شمارهٔ ۲۱۰ : ساده لوحان جنون از بیم محشر فارغند 144
تک‌بیت شمارهٔ ۲۱۱ : زود گردد چهرهٔ بی‌شرم، پامال نگاه 138
تک‌بیت شمارهٔ ۲۱۲ : عالم از افسردگان یک چشم خواب آلود شد 139
تک‌بیت شمارهٔ ۲۱۳ : شد ره خوابیده بیدار و همان آسوده‌اند 169
تک‌بیت شمارهٔ ۲۱۴ : بپذیر عذر باده‌کشان را، که همچو موج 130
تک‌بیت شمارهٔ ۲۱۵ : مشمر ز عمر خود نفس ناشمرده را 158
تک‌بیت شمارهٔ ۲۱۶ : می‌کند باد مخالف، شور دریا را زیاد 151
تک‌بیت شمارهٔ ۲۱۷ : ساحلی نیست بجز دامن صحرای عدم 143
تک‌بیت شمارهٔ ۲۱۸ : گریه بسیار بود، نو به وجود آمده را 126
تک‌بیت شمارهٔ ۲۱۹ : عیدست مرگ، دست به هستی فشانده را 144
تک‌بیت شمارهٔ ۲۲۰ : چند باشم زان رخ مستور، قانع با خیال ؟ 131
تک‌بیت شمارهٔ ۲۲۱ : شبنم ز باغبان نکشد منت وصال 184
تک‌بیت شمارهٔ ۲۲۲ : آسمان آسوده است از بیقراری‌های ما 195 1
تک‌بیت شمارهٔ ۲۲۳ : چون آمدی به کوی خرابات بی‌طلب 135
تک‌بیت شمارهٔ ۲۲۴ : شاید به جوی رفته کند آب بازگشت 170
تک‌بیت شمارهٔ ۲۲۵ : عقل میزان تفاوت در میان می‌آورد 184
تک‌بیت شمارهٔ ۲۲۶ : شد جهان در چشم من از رفتن جانان سیاه 140
تک‌بیت شمارهٔ ۲۲۷ : میل دل با طاق ابروی بتان امروز نیست 150
تک‌بیت شمارهٔ ۲۲۸ : آسمانها در شکست من کمرها بسته‌اند 116
تک‌بیت شمارهٔ ۲۲۹ : از خرابی چون نگه دارم دل دیوانه را؟ 130
تک‌بیت شمارهٔ ۲۳۰ : حسن و عشق پاک را شرم و حیا در کار نیست 160
تک‌بیت شمارهٔ ۲۳۱ : رحم کن بر ما سیه بختان، که با آن سرکشی 135
تک‌بیت شمارهٔ ۲۳۲ : کم نشد از گریه اندوهی که در دل داشتم 134
تک‌بیت شمارهٔ ۲۳۳ : دریاب اگر اهل دلی، پیشتر از صبح 130
تک‌بیت شمارهٔ ۲۳۴ : خمارآلودهٔ یوسف به پیراهن نمی‌سازد 126
تک‌بیت شمارهٔ ۲۳۵ : مه نو می‌نماید گوشهٔ ابرو، تو هم ساقی 105
تک‌بیت شمارهٔ ۲۳۶ : جان محال است که در جسم بود فارغبال 154
تک‌بیت شمارهٔ ۲۳۷ : غنان سیل را هرگز شکست پل نمی‌گیرد 106
تک‌بیت شمارهٔ ۲۳۸ : حیات جاودان بی‌دوستان مرگی است پابرجا 141
تک‌بیت شمارهٔ ۲۳۹ : به امیدی که چون باد بهار از در درون آیی 138
تک‌بیت شمارهٔ ۲۴۰ : شود آسان دل از جان برگرفتن در کهنسالی 102
تک‌بیت شمارهٔ ۲۴۱ : سزای توست چون گل گریهٔ تلخ پشیمانی 124
تک‌بیت شمارهٔ ۲۴۲ : شکایت نامهٔ ما سنگ را در گریه می‌آرد 135
تک‌بیت شمارهٔ ۲۴۳ : میان اگر نکنی باز، اختیار از توست 110
تک‌بیت شمارهٔ ۲۴۴ : با نامرادی از همه کس زخم می‌خوریم 184
تک‌بیت شمارهٔ ۲۴۵ : در رزمگه، برهنه چو شمشیر می‌رویم 115
تک‌بیت شمارهٔ ۲۴۶ : تا دور ازان لب شکرین همچو نی شدیم 114
تک‌بیت شمارهٔ ۲۴۷ : شیوهٔ ما سخت جانان نیست اظهار ملال 100
تک‌بیت شمارهٔ ۲۴۸ : گریه بر حال کسان بیشتر از خود داریم 134
تک‌بیت شمارهٔ ۲۴۹ : یارب، که دعا کرد که چون قافلهٔ موج 98
تک‌بیت شمارهٔ ۲۵۰ : مادر از فرزند ناهموار خجلت می‌کشد 133
تک‌بیت شمارهٔ ۲۵۱ : همطالع بیدیم درین باغ، که باشد 100
تک‌بیت شمارهٔ ۲۵۲ : گردبادی را که می‌بینی درین دامان دشت 116
تک‌بیت شمارهٔ ۲۵۳ : اینجاکه منم، قیمت دل هر دو جهان است 131
تک‌بیت شمارهٔ ۲۵۴ : هر چند از بلای خدا می‌رمند خلق 103
تک‌بیت شمارهٔ ۲۵۵ : هستی ز ما مجوی، که در اولین نفس 119
تک‌بیت شمارهٔ ۲۵۶ : چون بر زبان حدیث خداترسی آوریم ؟ 103
تک‌بیت شمارهٔ ۲۵۷ : بار گران، سبک به امید فکندن است 102
تک‌بیت شمارهٔ ۲۵۸ : روشن شود چراغ دل ما ز یکدیگر 106
تک‌بیت شمارهٔ ۲۵۹ : نارساییهای طالع مانع است از اتحاد 111
تک‌بیت شمارهٔ ۲۶۰ : بر دلی ننشیند از گفتار ما هرگز غبار 105
تک‌بیت شمارهٔ ۲۶۱ : چون حباب از یکدلان باده نابیم ما 123
تک‌بیت شمارهٔ ۲۶۲ : بلبلان در راه ما بیهوده می‌ریزند خار 106
تک‌بیت شمارهٔ ۲۶۳ : از غبار کاروان چون چشم برداریم ما؟ 130
تک‌بیت شمارهٔ ۲۶۴ : هر که پا کج می‌گذارد، ما دل خود می‌خوریم 138
تک‌بیت شمارهٔ ۲۶۵ : صاحب نامند از ما عالم و ما تیره‌روز 85
تک‌بیت شمارهٔ ۲۶۶ : هیچ کس را دل نمی‌سوزد به درد ما، مگر 108
تک‌بیت شمارهٔ ۲۶۷ : آنچه ما از دلسیاهی با جوانی کرده‌ایم 119
تک‌بیت شمارهٔ ۲۶۸ : نیست در طینت جدایی عاشق و معشوق را 117
تک‌بیت شمارهٔ ۲۶۹ : از شبیخون خمار صبحدم آسوده‌ایم 83
تک‌بیت شمارهٔ ۲۷۰ : چشم ما چون زاهدان بر میوهٔ فردوس نیست 97
تک‌بیت شمارهٔ ۲۷۱ : از حجاب عشق نتوانیم بالا کرد سر 81
تک‌بیت شمارهٔ ۲۷۲ : با رفیقان موافق، بند و زندان گلشن است 112
تک‌بیت شمارهٔ ۲۷۳ : در گرفتاری ز بس ثابت‌قدم افتاده‌ایم 97
تک‌بیت شمارهٔ ۲۷۴ : فیض ما دیوانگان کم نیست از ابر بهار 113
تک‌بیت شمارهٔ ۲۷۵ : رزق ما آید به پای میهمان از خوان غیب 129
تک‌بیت شمارهٔ ۲۷۶ : از بال و پر غبار تمنا فشانده‌ایم 85
تک‌بیت شمارهٔ ۲۷۷ : روزگاری است که در دیر مغان می‌ریزد 112
تک‌بیت شمارهٔ ۲۷۸ : نسیم صبح فنا تیغ بر کف استاده است 87
تک‌بیت شمارهٔ ۲۷۹ : پیری و طفل‌مزاجی به هم آمیخته‌ایم 119
تک‌بیت شمارهٔ ۲۸۰ : غنچهٔ دلگیر ما را برگ شکرخند نیست 67
تک‌بیت شمارهٔ ۲۸۱ : هرچند دیده‌ها را، نادیده می‌شماری 98
تک‌بیت شمارهٔ ۲۸۲ : گفتیم وقت پیری، در گوشه‌ای نشینیم 90
تک‌بیت شمارهٔ ۲۸۳ : خوش بود در قدم صافدلان جان دادن 93
تک‌بیت شمارهٔ ۲۸۴ : ما از تو جداییم به صورت، نه به معنی 275
تک‌بیت شمارهٔ ۲۸۵ : مهرهٔ گل، پی بازیچهٔ اطفال خوش است 69
تک‌بیت شمارهٔ ۲۸۶ : تیره روزیم، ولی شب همه شب می‌سوزد 117
تک‌بیت شمارهٔ ۲۸۷ : تو پا به دامن منزل بکش که تا دامن 104
تک‌بیت شمارهٔ ۲۸۸ : دولت بیدار اگر یک چند بیخوابی کشید 86
تک‌بیت شمارهٔ ۲۸۹ : مرا از قید مذهبها برون آورد عشق او 117
تک‌بیت شمارهٔ ۲۹۰ : به یک کرشمه که در کار آسمان کردی 344
تک‌بیت شمارهٔ ۲۹۱ : گفتگوی کفر و دین آخر به یک جا می‌کشد 150
تک‌بیت شمارهٔ ۲۹۲ : بر کلاه خود حباب‌آسا چه می‌لرزی، که شد 87
تک‌بیت شمارهٔ ۲۹۳ : تا کرد ترک می دلم، یک شربت آب خوش نخورد 118
تک‌بیت شمارهٔ ۲۹۴ : نمی‌بود اینقدر خواب غرور دلبران سنگین 86
تک‌بیت شمارهٔ ۲۹۵ : دلم به پاکی دامان غنچه می‌لرزد 90
تک‌بیت شمارهٔ ۲۹۶ : صحبت غنیمت است به هم چون رسیده‌ایم 72
تک‌بیت شمارهٔ ۲۹۷ : نیست صائب ملک تنگ بی‌غمی جای دو شاه 119
تک‌بیت شمارهٔ ۲۹۸ : چو فرد آینه با کاینات یکرو باش 88
تک‌بیت شمارهٔ ۲۹۹ : جز این که داد سر خویش را به باد حباب 105
تک‌بیت شمارهٔ ۳۰۰ : چنان که شیر کند خواب طفل را شیرین 116
تک‌بیت شمارهٔ ۳۰۱ : نمی‌خلد به دلی نالهٔ شکایت من 83
تک‌بیت شمارهٔ ۳۰۲ : از رخت آیینه را خوش دولتی رو داده است 127
تک‌بیت شمارهٔ ۳۰۳ : بهشت بر مژه تصویر می‌کند مهتاب 109
تک‌بیت شمارهٔ ۳۰۴ : فروغ صحبت روشندلان غنیمت دان 118
تک‌بیت شمارهٔ ۳۰۵ : ایمنی جستم ز ویرانی، ندانستم که چرخ 107
تک‌بیت شمارهٔ ۳۰۶ : شاه و گدا به دیدهٔ دریادلان یکی است 150
تک‌بیت شمارهٔ ۳۰۷ : از چشم نیم‌مست تو با یک جهان شراب 94
تک‌بیت شمارهٔ ۳۰۸ : من در حجاب عشقم و او در نقاب شرم 92
تک‌بیت شمارهٔ ۳۰۹ : به احتیاط ز دست خضر پیاله بگیر 119
تک‌بیت شمارهٔ ۳۱۰ : مجوی در سفر بیخودی مقام از من 107
تک‌بیت شمارهٔ ۳۱۱ : بود ز وضع جهان هایهای گریهٔ من 81
تک‌بیت شمارهٔ ۳۱۲ : من آن شکسته بنایم درین خراب آباد 116
تک‌بیت شمارهٔ ۳۱۳ : اهل همت را مکرر دردسر دادن خطاست 144
تک‌بیت شمارهٔ ۳۱۴ : آبرو در پیش ساغر ریختن دون‌همتی است 102
تک‌بیت شمارهٔ ۳۱۵ : معیار دوستان دغل، روز حاجت است 1270
تک‌بیت شمارهٔ ۳۱۶ : خاکیان پاک طینت، دانهٔ یک سبحه‌اند 130
تک‌بیت شمارهٔ ۳۱۷ : واسوختگی شیوهٔ ما نیست، و گرنه 81
تک‌بیت شمارهٔ ۳۱۸ : خودنمایی نیست کار خاکساران، ور نه من 113
تک‌بیت شمارهٔ ۳۱۹ : بس که گشتم مضطرب از لطف بی‌اندازه‌اش 89
تک‌بیت شمارهٔ ۳۲۰ : صد عقده زهد خشک به کارم فکنده بود 95
تک‌بیت شمارهٔ ۳۲۱ : دست بر هر چه فشاندم به رگ جان آویخت 93
تک‌بیت شمارهٔ ۳۲۲ : گفتم از وادی غفلت قدمی بردارم 121
تک‌بیت شمارهٔ ۳۲۳ : همین نه خانهٔ ما در گذار سیلاب است 97
تک‌بیت شمارهٔ ۳۲۴ : در عالم فانی که بقا پا به رکاب است 116
تک‌بیت شمارهٔ ۳۲۵ : دارد خط پاکی به کف از ساده‌دلیها 95
تک‌بیت شمارهٔ ۳۲۶ : چون کوه، بزرگان جهان آنچه به سائل 95
تک‌بیت شمارهٔ ۳۲۷ : اگر چه موی سفیدست صبح آگاهی 105
تک‌بیت شمارهٔ ۳۲۸ : از مردم دنیا طمع هوش مدارید 122
تک‌بیت شمارهٔ ۳۲۹ : در دست دیگران بود آزاد کردنم 96
تک‌بیت شمارهٔ ۳۳۰ : چشم از برای روی عزیزان بود به کار 179
تک‌بیت شمارهٔ ۳۳۱ : از بهار نوجوانی آنچه برجا مانده است 108
تک‌بیت شمارهٔ ۳۳۲ : ذوق نظارهٔ گل در نگه پنهان است 100
تک‌بیت شمارهٔ ۳۳۳ : دخل جهان سفله نگردد به خرج کم 95
تک‌بیت شمارهٔ ۳۳۴ : خار خاری به دل از عمر سبکرو مانده است 96
تک‌بیت شمارهٔ ۳۳۵ : شب که صحبت به حدیث سر زلف تو گذشت 102
تک‌بیت شمارهٔ ۳۳۶ : کرد تسلیم به من مسند بیتابی را 78
تک‌بیت شمارهٔ ۳۳۷ : برسان زود به من کشتی می را ساقی 100
تک‌بیت شمارهٔ ۳۳۸ : رفتن از عالم پر شور به از آمدن است 90
تک‌بیت شمارهٔ ۳۳۹ : کدام راه زد این مطرب سبک مضراب ؟ 97
تک‌بیت شمارهٔ ۳۴۰ : در چشم پاکبازان، آن دلنواز پیداست 115
تک‌بیت شمارهٔ ۳۴۱ : غیر از خدا که هرگز، در فکر او نبودی 131
تک‌بیت شمارهٔ ۳۴۲ : عتاب و لطف ز ابروی گلرخان پیداست 145
تک‌بیت شمارهٔ ۳۴۳ : مرا که خرمن گل در کنار می‌باید 102
تک‌بیت شمارهٔ ۳۴۴ : دل آزاده درین باغ اقامت نکند 75
تک‌بیت شمارهٔ ۳۴۵ : به خموشی نشود راز محبت مستور 188
تک‌بیت شمارهٔ ۳۴۶ : بی طراوت نشود سرو جوانی که تراست 102
تک‌بیت شمارهٔ ۳۴۷ : حرف حق گرچه بلندست زمن چون منصور 116
تک‌بیت شمارهٔ ۳۴۸ : هر که افتاد، ز افتادگی ایمن گردد 102
تک‌بیت شمارهٔ ۳۴۹ : بحر، روشنگر آیینهٔ سیلاب بود 87
تک‌بیت شمارهٔ ۳۵۰ : بید مجنونیم در بستانسرای روزگار 97
تک‌بیت شمارهٔ ۳۵۱ : اظهار عشق را به زبان احتیاج نیست 194
تک‌بیت شمارهٔ ۳۵۲ : استاده‌اند بر سر پا شعله‌ها تمام 100
تک‌بیت شمارهٔ ۳۵۳ : نیست باز آمدن از فکر و خیال تو مرا 115
تک‌بیت شمارهٔ ۳۵۴ : پیشی قافلهٔ ما به سبکباری نیست 88
تک‌بیت شمارهٔ ۳۵۵ : ز خم طلوع سهیل شراب نزدیک است 111
تک‌بیت شمارهٔ ۳۵۶ : به هر چه دست زنی، می‌توان خمار شکست 94
تک‌بیت شمارهٔ ۳۵۷ : نالهٔ سوخته جانان به اثر نزدیک است 81
تک‌بیت شمارهٔ ۳۵۸ : کار آتش کند آبی که به تلخی بخشند 101
تک‌بیت شمارهٔ ۳۵۹ : در پایهٔ خود، هیچ کسی خرد نباشد 88
تک‌بیت شمارهٔ ۳۶۰ : بس که با سنگ ز سختی دل من یکرنگ است 98
تک‌بیت شمارهٔ ۳۶۱ : حفظ صورت می‌توان کردن به ظاهر در نماز 88
تک‌بیت شمارهٔ ۳۶۲ : مست نتوان کرد زاهد را به صد جام شراب 117
تک‌بیت شمارهٔ ۳۶۳ : می‌توان بر خود گوارا کرد مرگ تلخ را 71
تک‌بیت شمارهٔ ۳۶۴ : گفتگوی اهل غفلت قابل تاویل نیست 111
تک‌بیت شمارهٔ ۳۶۵ : با خیال خشک تا کی سر به یک بالین نهم ؟ 107
تک‌بیت شمارهٔ ۳۶۶ : نیست از مستی، زنم گر شیشهٔ خالی به سنگ 83
تک‌بیت شمارهٔ ۳۶۷ : عشق از ره تکلیف به دل پا نگذارد 83
تک‌بیت شمارهٔ ۳۶۸ : گر چاک گریبان ننکند راهنمایی 94
تک‌بیت شمارهٔ ۳۶۹ : از بس کتاب در گرو باده کرده‌ایم 79
تک‌بیت شمارهٔ ۳۷۰ : یک نقطه انتخاب نکرده است هیچ کس 81
تک‌بیت شمارهٔ ۳۷۱ : در ظاهر اگر شهپر پرواز نداریم 98
تک‌بیت شمارهٔ ۳۷۲ : روشن شود از ریختن اشک، دل ما 90
تک‌بیت شمارهٔ ۳۷۳ : احوال خود به گریه ادا می‌کنیم ما 116
تک‌بیت شمارهٔ ۳۷۴ : تنها نه‌ایم در ره دور و دراز عشق 97
تک‌بیت شمارهٔ ۳۷۵ : پرستشی که مدام است، می پرستی ماست 80
تک‌بیت شمارهٔ ۳۷۶ : نیست پروای عدم دلزدهٔ هستی را 81
تک‌بیت شمارهٔ ۳۷۷ : پیاله‌ای که ترا وارهاند از هستی 79
تک‌بیت شمارهٔ ۳۷۸ : از شب بخت سیاهم صبح امیدی نزاد 112
تک‌بیت شمارهٔ ۳۷۹ : غافل مشو ز مرگ، که در چشم اهل هوش 101
تک‌بیت شمارهٔ ۳۸۰ : کفارهٔ شراب خوریهای بی حساب 96
تک‌بیت شمارهٔ ۳۸۱ : روشندلان همیشه سفر در وطن کنند 92
تک‌بیت شمارهٔ ۳۸۲ : در محرم تا چه خونها در دل مردم کند 94
تک‌بیت شمارهٔ ۳۸۳ : می‌شوم من داغ، هر کس را که می‌سوزد فلک 107
تک‌بیت شمارهٔ ۳۸۴ : جوی شیر از جگل سنگ بریدن سهل است 130
تک‌بیت شمارهٔ ۳۸۵ : سیل درماندهٔ کوتاهی دیوار من است 107
تک‌بیت شمارهٔ ۳۸۶ : دوستان آینهٔ صورت احوال همند 100
تک‌بیت شمارهٔ ۳۸۷ : از خون چو داغ لاله حصار دل من است 114
تک‌بیت شمارهٔ ۳۸۸ : با پاکدامنان نظری هست حسن را 99
تک‌بیت شمارهٔ ۳۸۹ : نالهٔ مظلوم در ظالم سرایت می‌کند 69
تک‌بیت شمارهٔ ۳۹۰ : درین دو هفته که مهمان این چمن شده‌ای 97
تک‌بیت شمارهٔ ۳۹۱ : خزان ز غنچهٔ تصویر، راست می‌گذرد 74
تک‌بیت شمارهٔ ۳۹۲ : به قرب گلعذاران دل مبندید 107
تک‌بیت شمارهٔ ۳۹۳ : غربت مپسندید که افتید به زندان 106
تک‌بیت شمارهٔ ۳۹۴ : تیره بختیهای ما از پستی اقبال نیست 87
تک‌بیت شمارهٔ ۳۹۵ : بر حسن زود سیر بهار اعتماد نیست 85
تک‌بیت شمارهٔ ۳۹۶ : از حال دل مپرس که با اهل عقل چیست 117
تک‌بیت شمارهٔ ۳۹۷ : خواهد ثواب بت شکنان یافت روز حشر 88
تک‌بیت شمارهٔ ۳۹۸ : پیوسته است سلسله موجها به هم 113
تک‌بیت شمارهٔ ۳۹۹ : غافل مشو ز پاس دل بیقرار ما 162
تک‌بیت شمارهٔ ۴۰۰ : جام شراب، مرهم دلهای خسته است 376
تک‌بیت شمارهٔ ۴۰۱ : صد بیابان درمیان دارند از بی نسبتی 83
تک‌بیت شمارهٔ ۴۰۲ : خنده بیجاست برق گریهٔ بی اختیار 76
تک‌بیت شمارهٔ ۴۰۳ : جز روی او که در عرق شرم غوطه زد 104
تک‌بیت شمارهٔ ۴۰۴ : کنعان ز آب دیده یعقوب شد خراب 137
تک‌بیت شمارهٔ ۴۰۵ : غافل است از جنبش بی اختیار نبض خویش 101
تک‌بیت شمارهٔ ۴۰۶ : گردن مکش ز تیغ شهادت که این زلال 122
تک‌بیت شمارهٔ ۴۰۷ : از ما سراغ منزل آسودگی مجو 120
تک‌بیت شمارهٔ ۴۰۸ : این گردباد نیست که بالا گرفته است 93
تک‌بیت شمارهٔ ۴۰۹ : غم پوشش برونم را گرفته است 86
تک‌بیت شمارهٔ ۴۱۰ : ز فکر جامه ونان چون برآیم ؟ 95
تک‌بیت شمارهٔ ۴۱۱ : از دست رستخیز حوادث کجا رویم ؟ 167
تک‌بیت شمارهٔ ۴۱۲ : برگرد به میخانه ازین توبهٔ ناقص 80
تک‌بیت شمارهٔ ۴۱۳ : یک دلشده در دام نگاهت نگرفته است 123
تک‌بیت شمارهٔ ۴۱۴ : خمیازهٔ نشاط است، روی گشادهٔ گل 68
تک‌بیت شمارهٔ ۴۱۵ : سپهر خون به دلم می‌کند، نمی‌داند 101
تک‌بیت شمارهٔ ۴۱۶ : هست امید زیستن از بام چرخ افتاده را 90
تک‌بیت شمارهٔ ۴۱۷ : سنبل زلف از رخش تا برکنار افتاده است 95
تک‌بیت شمارهٔ ۴۱۸ : سیل در بنیاد تقوی از بهار افتاده است 104
تک‌بیت شمارهٔ ۴۱۹ : نه لباس تندرستی، نه امید پختگی 106
تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۰ : هرگز از من چون کمان بر دست کس زوری نرفت 130
تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۱ : داغ می گل گل به طرف دامنم افتاده است 76
تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۲ : تا گذشتی گرم چون خورشید از ویرانه‌ام 90
تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۳ : غفلت پیریم از عهد جوانی بیش است 105
تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۴ : بخت ما چون بید مجنون سرنگون افتاده است 144
تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۵ : می‌توان خواند از جبین خاک، احوال مرا 98
تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۶ : داند که روح در تن خاکی چه می‌کشد 116
تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۷ : چون غنچه این بساط که بر خویش چیده‌ای 140
تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۸ : تا دل از دستم شراب ارغوانی برده است 101
تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۹ : آن که بزم غیر را از خنده پر گل کرده است 109
تک‌بیت شمارهٔ ۴۳۰ : این چه رخسارست، گویا چهره پرداز بهار 118
تک‌بیت شمارهٔ ۴۳۱ : نقش پای رفتگان هموار سازد راه را 415
تک‌بیت شمارهٔ ۴۳۲ : مرا به بلبل تصویر رحم می‌آید 163
تک‌بیت شمارهٔ ۴۳۳ : جان می‌دهد چو شمع برای نسیم صبح 94
تک‌بیت شمارهٔ ۴۳۴ : از باده خشک لب شدن و مردنم یکی است 112
تک‌بیت شمارهٔ ۴۳۵ : خاطر از سبحه و زنار مکدر شده است 90
تک‌بیت شمارهٔ ۴۳۶ : شبنم از سعی به سرچشمهٔ خورشید رسید 152
تک‌بیت شمارهٔ ۴۳۷ : هیچ کس مشکل ما را نتوانست گشود 104
تک‌بیت شمارهٔ ۴۳۸ : ای که می‌پرسی ز صحبتها گریزانی چرا 120
تک‌بیت شمارهٔ ۴۳۹ : از مرگ به ما نیم نفس بیش نمانده است 145
تک‌بیت شمارهٔ ۴۴۰ : چون برگ خزان دیده و چون شمع سحرگاه 117
تک‌بیت شمارهٔ ۴۴۱ : نه کوهکنی هست درین عرصه، نه پرویز 98
تک‌بیت شمارهٔ ۴۴۲ : یک عمر می‌توان سخن از زلف یار گفت 107
تک‌بیت شمارهٔ ۴۴۳ : دیوانه شو که عشرت طفلانهٔ جهان 105
تک‌بیت شمارهٔ ۴۴۴ : یک دل گشاده از نفس گرم من نشد 89
تک‌بیت شمارهٔ ۴۴۵ : شیرازهٔ طرب خط پیمانه بوده است 72
تک‌بیت شمارهٔ ۴۴۶ : امروز کرده‌اند جدا، خانه کفر و دین 113
تک‌بیت شمارهٔ ۴۴۷ : در زمان عشق ما کفرست، ورنه پیش ازین 111
تک‌بیت شمارهٔ ۴۴۸ : ای غزال چین، چه پشت چشم نازک می‌کنی ؟ 137
تک‌بیت شمارهٔ ۴۴۹ : فلک پیر بسی مرگ جوانان دیده است 77
تک‌بیت شمارهٔ ۴۵۰ : خونی که مشک گشت، دلش می‌شود سیاه 127
تک‌بیت شمارهٔ ۴۵۱ : سیری ز دیدن تو ندارد نگاه من 116
تک‌بیت شمارهٔ ۴۵۲ : تسلیم می‌کند به ستم ظلم را دلیر 270
تک‌بیت شمارهٔ ۴۵۳ : اگر ز اهل دلی، فیص آسمان از توست 121
تک‌بیت شمارهٔ ۴۵۴ : غفلت نگشت مانع تعجیل، عمر را 83
تک‌بیت شمارهٔ ۴۵۵ : به دوست نامه نوشتن، شعار بیگانه است 112
تک‌بیت شمارهٔ ۴۵۶ : در گوشه فقس مگر از دل برآورم 69
تک‌بیت شمارهٔ ۴۵۷ : بود تا در بزم یک هشیار، ساقی می‌نخورد 97
تک‌بیت شمارهٔ ۴۵۸ : نادان دلش خوش است به تدبیر ناخدا 211
تک‌بیت شمارهٔ ۴۵۹ : تا داده‌ام عنان توکل ز دست خویش 129
تک‌بیت شمارهٔ ۴۶۰ : آنچه برگ عیش می‌دانی درین بستانسرا 120
تک‌بیت شمارهٔ ۴۶۱ : عافیت می‌طلبی، پای خم از دست مده 95
تک‌بیت شمارهٔ ۴۶۲ : قانع از قامت یارست به خمیازهٔ خشک 90
تک‌بیت شمارهٔ ۴۶۳ : دل سودازده را راحت و آزار یکی است 114
تک‌بیت شمارهٔ ۴۶۴ : قرب و بعد از طرف توست چو حق نشناسی 182
تک‌بیت شمارهٔ ۴۶۵ : ادب پیر خرابات نگهداشتنی است 118
تک‌بیت شمارهٔ ۴۶۶ : نور ماه و انجم و خورشید پیش من یکی است 121
تک‌بیت شمارهٔ ۴۶۷ : توان به زنده دلی شد ز مردگان ممتاز 88
تک‌بیت شمارهٔ ۴۶۸ : به نسیمی ز گلستان سفری می‌گردد 85
تک‌بیت شمارهٔ ۴۶۹ : بغیر دل که عزیز و نگاه داشتنی است 110
تک‌بیت شمارهٔ ۴۷۰ : یک دیدن از برای ندیدن بود ضرور 122
تک‌بیت شمارهٔ ۴۷۱ : بگشای چاک سینه که بر منکران حشر 264
تک‌بیت شمارهٔ ۴۷۲ : روزگار آن سبکرو خوش که مانند شرار 84
تک‌بیت شمارهٔ ۴۷۳ : تا بوی گلی سلسله جنبان نسیم است 109
تک‌بیت شمارهٔ ۴۷۴ : محتسب از عاجزی دست سبوی باده بست 86
تک‌بیت شمارهٔ ۴۷۵ : مرا ز پیر خرابات نکته‌ای یادست 117
تک‌بیت شمارهٔ ۴۷۶ : گنه به ارث رسیده است از پدر ما را 98
تک‌بیت شمارهٔ ۴۷۷ : ما ازین هستی ده روزه به جان آمده‌ایم 132
تک‌بیت شمارهٔ ۴۷۸ : نیست در عالم ایجاد بجز تیغ زبان 80
تک‌بیت شمارهٔ ۴۷۹ : به زیر خاک غنی را به مردم درویش 86
تک‌بیت شمارهٔ ۴۸۰ : ز سادگی است به فرزند هر که خرسندست 103
تک‌بیت شمارهٔ ۴۸۱ : غافل کند از کوتهی عمر شکایت 180
تک‌بیت شمارهٔ ۴۸۲ : دل درستی اگر هست آفرینش را 151
تک‌بیت شمارهٔ ۴۸۳ : کیفیت طاعت مطلب از سر هشیار 97
تک‌بیت شمارهٔ ۴۸۴ : این هستی باطل چو شرر محض نمودست 121
تک‌بیت شمارهٔ ۴۸۵ : گریه شمع از برای ماتم پروانه نیست 868
تک‌بیت شمارهٔ ۴۸۶ : از شرم نیست بال و پر جستجو مرا 117
تک‌بیت شمارهٔ ۴۸۷ : نشاط یکشبهٔ دهر را غنیمت دان 84
تک‌بیت شمارهٔ ۴۸۸ : خبر ز تلخی آب بقا کسی دارد 116
تک‌بیت شمارهٔ ۴۸۹ : عاقبت زد بر زمین چون نقش پایم بی گناه 99
تک‌بیت شمارهٔ ۴۹۰ : ترک عادت، همه گر زهر بود، دشوارست 102
تک‌بیت شمارهٔ ۴۹۱ : دل بی وسوسه از گوشه نشینان مطلب 142
تک‌بیت شمارهٔ ۴۹۲ : بر جگر سوختگانی که درین انجمنند 91
تک‌بیت شمارهٔ ۴۹۳ : جهان به مجلس مستان بی خرد ماند 897
تک‌بیت شمارهٔ ۴۹۴ : رخسارهٔ ترا به نقاب احتیاج نیست 87
تک‌بیت شمارهٔ ۴۹۵ : غمنامهٔ حیات مرا نیست پشت و روی 101
تک‌بیت شمارهٔ ۴۹۶ : بار بردار ز دلها که درین راه دراز 99
تک‌بیت شمارهٔ ۴۹۷ : هر که مست است درین میکده هشیارترست 109
تک‌بیت شمارهٔ ۴۹۸ : از گل روی تو، غافل که تواند گل چید؟ 77
تک‌بیت شمارهٔ ۴۹۹ : حضور خاطر اگر در نماز معتبرست 112
تک‌بیت شمارهٔ ۵۰۰ : در کارخانه‌ای که ندانند قدر کار 80
تک‌بیت شمارهٔ ۵۰۱ : در طلب، ما بی زبانان امت پروانه‌ایم 86
تک‌بیت شمارهٔ ۵۰۲ : حیرت مرا ز همسفران پیشتر فکند 107
تک‌بیت شمارهٔ ۵۰۳ : مرو به مجلس می گر به توبه می‌لرزی 73
تک‌بیت شمارهٔ ۵۰۴ : آنچه مانده است ز ته جرعه عمرم باقی 107
تک‌بیت شمارهٔ ۵۰۵ : شرر به آتش و شبنم به بوستان برگشت 103
تک‌بیت شمارهٔ ۵۰۶ : آب در پستی عنان خویش نتواند گرفت 117
تک‌بیت شمارهٔ ۵۰۷ : از می، خمار آن لب میگون ز دل نرفت 84
تک‌بیت شمارهٔ ۵۰۸ : درین بساط، بجز شربت شهادت نیست 63
تک‌بیت شمارهٔ ۵۰۹ : شیرین به جوی شیر بر آمیخت چون شکر 128
تک‌بیت شمارهٔ ۵۱۰ : میان شیشه و سنگ است خصمی دیرین 102
تک‌بیت شمارهٔ ۵۱۱ : بر مهلت زمانهٔ دون اعتماد نیست 77
تک‌بیت شمارهٔ ۵۱۲ : دلبستگی است مادر هر ماتمی که هست 117
تک‌بیت شمارهٔ ۵۱۳ : صبح آدینه و طفلان همه یک جا جمعند 100
تک‌بیت شمارهٔ ۵۱۴ : عرق شرم مرا فرصت نظاره نداد 94
تک‌بیت شمارهٔ ۵۱۵ : رسم است که از جوش ثمر شاخ شود خم 104
تک‌بیت شمارهٔ ۵۱۶ : داغ عمر رفته افسردن نمی‌داند که چیست 132
تک‌بیت شمارهٔ ۵۱۷ : خامهٔ نقش اگر گردد نسیم دلگشا 89
تک‌بیت شمارهٔ ۵۱۸ : ای خضر، غیر داغ عزیزان و دوستان 121
تک‌بیت شمارهٔ ۵۱۹ : دل رمیده ما را به چشم خود مسپار 106
تک‌بیت شمارهٔ ۵۲۰ : ای کوه طور، گردن دعوی مکن بلند 121
تک‌بیت شمارهٔ ۵۲۱ : مکن سپند مرا دور از حریم وصال 93
تک‌بیت شمارهٔ ۵۲۲ : تشنه چشمان را ز نعمت سیر کردن مشکل است 134
تک‌بیت شمارهٔ ۵۲۳ : از عمر رفته حاصل من آه حسرت است 142
تک‌بیت شمارهٔ ۵۲۴ : شبنم دو بار بازی بستان نمی‌خورد 125
تک‌بیت شمارهٔ ۵۲۵ : ای که خود را در دل ما زشت منظر دیده‌ای 96
تک‌بیت شمارهٔ ۵۲۶ : سینه صافان را غباری گر بود بر چهره است 59
تک‌بیت شمارهٔ ۵۲۷ : چشم من و جدا ز تو، آنگاه روشنی ؟ 96
تک‌بیت شمارهٔ ۵۲۸ : امید دلگشاییم از ماه عید نیست 73
تک‌بیت شمارهٔ ۵۲۹ : هر که پیراهن به بدنامی درید آسوده شد 133
تک‌بیت شمارهٔ ۵۳۰ : مرا به ساغری ای خضر نیک پی دریاب 137
تک‌بیت شمارهٔ ۵۳۱ : پیراهنی کجاست که بر اهل روزگار 85
تک‌بیت شمارهٔ ۵۳۲ : اختلافی نیست در گفتار ما دیوانگان 83
تک‌بیت شمارهٔ ۵۳۳ : بیقراران نامه بر از سنگ پیدا می‌کنند 160
تک‌بیت شمارهٔ ۵۳۴ : سیل از بساط خانه بدوشان چه می‌برد؟ 92
تک‌بیت شمارهٔ ۵۳۵ : خاک ما را از گل بیت الحزن برداشتند 132
تک‌بیت شمارهٔ ۵۳۶ : اشک من و رقیب به یک رشته می‌کشد 80
تک‌بیت شمارهٔ ۵۳۷ : هیچ باری از سبو بر دوش اهل هوش نیست 101
تک‌بیت شمارهٔ ۵۳۸ : ای سکندر تا به کی حسرت خوری بر حال خضر؟ 123
تک‌بیت شمارهٔ ۵۳۹ : پشت و روی باغ دنیا را مکرر دیده‌ایم 86
تک‌بیت شمارهٔ ۵۴۰ : در دوزخم بیفکن و نام گنه مبر 137
تک‌بیت شمارهٔ ۵۴۱ : نفس سوختهٔ لاله، خطی آورده است 101
تک‌بیت شمارهٔ ۵۴۲ : عدم ز قرب جوار وجود زندان است 142
تک‌بیت شمارهٔ ۵۴۳ : نه همین موج ز آمد شد خود بی خبرست 74
تک‌بیت شمارهٔ ۵۴۴ : دل نازک به نگاه کجی آزرده شود 77
تک‌بیت شمارهٔ ۵۴۵ : به که در غربت بود پایم به زندان ای پدر 94
تک‌بیت شمارهٔ ۵۴۶ : ای نسیم پیرهن بر گرد از کنعان به مصر 100
تک‌بیت شمارهٔ ۵۴۷ : گر محتسب شکست خم میفروش را 88
تک‌بیت شمارهٔ ۵۴۸ : یک دل آسوده نتوان یافت در زیر فلک 115
تک‌بیت شمارهٔ ۵۴۹ : چون طفل نوسوار به میدان اختیار 88
تک‌بیت شمارهٔ ۵۵۰ : چون وانمی‌کنی گرهی، خود گره مشو 98
تک‌بیت شمارهٔ ۵۵۱ : غنچهٔ تصویر می‌لرزد به رنگ و بوی خویش 93
تک‌بیت شمارهٔ ۵۵۲ : از زاهدان خشک مجو پیچ و تاب عشق 114
تک‌بیت شمارهٔ ۵۵۳ : در موج پریشانی ما فاصله‌ای نیست 94
تک‌بیت شمارهٔ ۵۵۴ : بوی گل و باد سحری بر سر راهند 133
تک‌بیت شمارهٔ ۵۵۵ : در بیابان جنون سلسله‌پردازی نیست 93
تک‌بیت شمارهٔ ۵۵۶ : سر زلف تو نباشد سر زلف دیگر 105
تک‌بیت شمارهٔ ۵۵۷ : که باز حرف گلوگیر توبه را سرکرد؟ 95
تک‌بیت شمارهٔ ۵۵۸ : ز خنده رویی گردون، فریب رحم مخور 178
تک‌بیت شمارهٔ ۵۵۹ : مجنون به ریگ بادیه غمهای خود شمرد 98
تک‌بیت شمارهٔ ۵۶۰ : چه ز اندیشه تجرید به خود میلرزی ؟ 99
تک‌بیت شمارهٔ ۵۶۱ : دل ز جمعیت اسباب چو برداشتنی است 93
تک‌بیت شمارهٔ ۵۶۲ : من به اوج لامکان بردم، وگرنه پیش ازین 111
تک‌بیت شمارهٔ ۵۶۳ : قاصدان را یکقلم نومید کردن خوب نیست 121
تک‌بیت شمارهٔ ۵۶۴ : آن که گریان به سر خاک من آمد چون شمع 142
تک‌بیت شمارهٔ ۵۶۵ : بر سر کوی تو غوغای قیامت می‌بود 108
تک‌بیت شمارهٔ ۵۶۶ : بی خبر می‌گذرد عمر گرامی، افسوس 115
تک‌بیت شمارهٔ ۵۶۷ : بوستان، از شاخ گل، دستی که بالا کرده بود 87
تک‌بیت شمارهٔ ۵۶۸ : خو به هجران کرده را ظرف شراب وصل نیست 92
تک‌بیت شمارهٔ ۵۶۹ : منت خشک است بار خاطر آزادگان 107
تک‌بیت شمارهٔ ۵۷۰ : ز روزگار جوانی خبر چه می‌پرسی ؟ 103
تک‌بیت شمارهٔ ۵۷۱ : چون شمع، با سری که به یک موی بسته است 100
تک‌بیت شمارهٔ ۵۷۲ : زمن مپرس که چون بر تو ماه و سال گذشت ؟ 102
تک‌بیت شمارهٔ ۵۷۳ : مکن به خوردن خشم و غضب ملامت من 113
تک‌بیت شمارهٔ ۵۷۴ : همچو آن رهرو که خواب آلود از منزل گذشت 98
تک‌بیت شمارهٔ ۵۷۵ : بی حاصلی نگر که شماریم مغتنم 170
تک‌بیت شمارهٔ ۵۷۶ : دلم ز منت آب حیات گشت سیاه 141
تک‌بیت شمارهٔ ۵۷۷ : زلف مشکین تو یکعمر تامل دارد 98
تک‌بیت شمارهٔ ۵۷۸ : تا نهادم پای در وحشت سرای روزگار 146
تک‌بیت شمارهٔ ۵۷۹ : نوبهار زندگی، چون غنچه نشکفته‌ام 68
تک‌بیت شمارهٔ ۵۸۰ : به کلک قاعده دانی شکستگی مرساد 113
تک‌بیت شمارهٔ ۵۸۱ : در پیش غنچهٔ دهن دلفریب او 100
تک‌بیت شمارهٔ ۵۸۲ : فغان که کوهکن ساده دل نمی‌داند 83
تک‌بیت شمارهٔ ۵۸۳ : من گرفتم که قمار از همه عالم بردی 126
تک‌بیت شمارهٔ ۵۸۴ : خم چو گردد قد افراخته می‌باید رفت 97
تک‌بیت شمارهٔ ۵۸۵ : ساقی، ترا که دست و دلی هست می بنوش 84
تک‌بیت شمارهٔ ۵۸۶ : خوش وقت رهروی که درین باغ چون نسیم 85
تک‌بیت شمارهٔ ۵۸۷ : جان به این غمکده آمد که سبک برگردد 114
تک‌بیت شمارهٔ ۵۸۸ : آه کز کودک مزاجیهای ابنای زمان 79
تک‌بیت شمارهٔ ۵۸۹ : شیشه با سنگ و قدح با محتسب یکرنگ شد 87
تک‌بیت شمارهٔ ۵۹۰ : دامن پاکان ندارد تاب دست انداز عشق 81
تک‌بیت شمارهٔ ۵۹۱ : دلم زگریهٔ مستانه هم صفا نگرفت 115
تک‌بیت شمارهٔ ۵۹۲ : چون صبح اگر عزیمت صادق مدد کند 121
تک‌بیت شمارهٔ ۵۹۳ : از ما به گفتگو دل و جان می‌توان گرفت 118
تک‌بیت شمارهٔ ۵۹۴ : از شیر مادرست به من می حلال تر 98
تک‌بیت شمارهٔ ۵۹۵ : محضر قتلش به مهر بال و پر آماده شد 90
تک‌بیت شمارهٔ ۵۹۶ : روزگار آن سبکرو خوش که مانند شرار 90
تک‌بیت شمارهٔ ۵۹۷ : هر که آمد در غم آبادجهان، چون گردباد 83
تک‌بیت شمارهٔ ۵۹۸ : وقت آن کس خوش که چون برق از گریبان وجود 139
تک‌بیت شمارهٔ ۵۹۹ : نتوان به دستگیری اخوان ز راه رفت 130
تک‌بیت شمارهٔ ۶۰۰ : تنها نه اشک راز مرا جسته جسته گفت 122
تک‌بیت شمارهٔ ۶۰۱ : سر به گریبان خواب، از چه فرو برده‌ای ؟ 93
تک‌بیت شمارهٔ ۶۰۲ : حاجت شمع و چراغ، نیست شب عمر را 116
تک‌بیت شمارهٔ ۶۰۳ : شمعی بس است ظلمت آیینه خانه را 100
تک‌بیت شمارهٔ ۶۰۴ : عیش امروز علاج غم فردا نکند 104
تک‌بیت شمارهٔ ۶۰۵ : زان پیش کز غبار نفس بی صفا شود 119
تک‌بیت شمارهٔ ۶۰۶ : دل ز همدردان شود از گریه خالی زودتر 81
تک‌بیت شمارهٔ ۶۰۷ : سر به هم آورده دیدم برگ‌های غنچه را 97
تک‌بیت شمارهٔ ۶۰۸ : بغیر شهد خموشی کدام شیرینی است 103
تک‌بیت شمارهٔ ۶۰۹ : نه از روی بصیرت سایه بال هما افتد 97
تک‌بیت شمارهٔ ۶۱۰ : ز شرم او نگاهم دست و پا گم کرد چون طفلی 100
تک‌بیت شمارهٔ ۶۱۱ : نیست امروز کسی قابل زنجیر جنون 139
تک‌بیت شمارهٔ ۶۱۲ : حسن در هر نگهی عالم دیگر گردد 77
تک‌بیت شمارهٔ ۶۱۳ : دم جان بخش نسیم سحری را دریاب 194
تک‌بیت شمارهٔ ۶۱۴ : دزدی بوسه عجب دزدی خوش عاقبتی است 201
تک‌بیت شمارهٔ ۶۱۵ : هرگز ز کمانخانهٔ ابروی مکافات 101
تک‌بیت شمارهٔ ۶۱۶ : طریق کفر و دین در شاهراه دل یکی گردد 100
تک‌بیت شمارهٔ ۶۱۷ : چو برگ سبز کز باد خزانی زرد می‌گردد 158
تک‌بیت شمارهٔ ۶۱۸ : به پیغامی مرا دریاب اگر مکتوب نفرستی 106
تک‌بیت شمارهٔ ۶۱۹ : گرانی می‌کند بر تن، چو سر بی جوش می‌گردد 79
تک‌بیت شمارهٔ ۶۲۰ : آدمی پیر چو شد، حرص جوان می‌گردد 108
تک‌بیت شمارهٔ ۶۲۱ : ز روی گرم، کار مهر تابان می‌کند ساقی 103
تک‌بیت شمارهٔ ۶۲۲ : دلیل راحت ملک عدم همین کافی است 154
تک‌بیت شمارهٔ ۶۲۳ : مرا نتوان به نازو سرگرانی صید خود کردن 89
تک‌بیت شمارهٔ ۶۲۴ : عزیزی هر که را در مصر هستی از سفر آید 92
تک‌بیت شمارهٔ ۶۲۵ : مرا گر خنده‌ای چون غنچه در سالی شود روزی 112
تک‌بیت شمارهٔ ۶۲۶ : هزار حیف که در دودمان عشق نماند 113
تک‌بیت شمارهٔ ۶۲۷ : ندیدم یک نفس راحت ز حس ظاهر و باطن 107
تک‌بیت شمارهٔ ۶۲۸ : کجاست عالم تجرید، تا برون آیم 91
تک‌بیت شمارهٔ ۶۲۹ : درین میخانه از خاکی نهادان، چون سبوی می 113
تک‌بیت شمارهٔ ۶۳۰ : ندیدم روز خوش تا رفت دامان دل از دستم 111
تک‌بیت شمارهٔ ۶۳۱ : می‌شوم چون تهی از باده، به سر می‌غلتم 88
تک‌بیت شمارهٔ ۶۳۲ : نمی‌گردد به خاطر هیچ کس را فکر برگشتن 89
تک‌بیت شمارهٔ ۶۳۳ : کدام روز که صد بت نمی‌تراشد دل ؟ 84
تک‌بیت شمارهٔ ۶۳۴ : به جان رساند مرا داغ دوستان دیدن 121
تک‌بیت شمارهٔ ۶۳۵ : ز درد خویش ندارم خبر، همین دانم 138
تک‌بیت شمارهٔ ۶۳۶ : فغان که آینه رخسار من نمی‌داند 95
تک‌بیت شمارهٔ ۶۳۷ : دل راه در آن زلف گرهگیر ندارد 105
تک‌بیت شمارهٔ ۶۳۸ : اندیشه تکلیف در اقلیم جنون نیست 113
تک‌بیت شمارهٔ ۶۳۹ : میان خوف و رجا حالتی است عارف را 142
تک‌بیت شمارهٔ ۶۴۰ : مرا سرگشتگی نگذاشت بر زانو گذارم سر 118
تک‌بیت شمارهٔ ۶۴۱ : قدم به چشم من خاکسار نگذارد 88
تک‌بیت شمارهٔ ۶۴۲ : بزرگ اوست که بر خاک همچو سایهٔ ابر 76
تک‌بیت شمارهٔ ۶۴۳ : حضور قلب بود شرط در ادای نماز 171
تک‌بیت شمارهٔ ۶۴۴ : مرو از پرده برون بر اثر نکهت زلف 78
تک‌بیت شمارهٔ ۶۴۵ : عرق شبنم گل خشک نگشته است هنوز 103
تک‌بیت شمارهٔ ۶۴۶ : دل سودازده عمری است هوایی شده است 116
تک‌بیت شمارهٔ ۶۴۷ : آه سردی خضر راه ما سبکباران بس است 109
تک‌بیت شمارهٔ ۶۴۸ : یک جا قرار نیست مرا از شتاب عمر 93
تک‌بیت شمارهٔ ۶۴۹ : عشق، اول ناتوانان را به منزل می‌برد 90
تک‌بیت شمارهٔ ۶۵۰ : ما را به کوچهٔ غلط انداختن چرا؟ 104
تک‌بیت شمارهٔ ۶۵۱ : پیری به صد شتاب جوانی ز من گذشت 121
تک‌بیت شمارهٔ ۶۵۲ : ای کارساز خلق به فریاد من برس 108
تک‌بیت شمارهٔ ۶۵۳ : از کوچه‌ای که آن گل بی خار بگذرد 121
تک‌بیت شمارهٔ ۶۵۴ : همرهان رفتند اما داغشان از دل نرفت 127
تک‌بیت شمارهٔ ۶۵۵ : دولت سنگدلان زود بسر می‌آید 104
تک‌بیت شمارهٔ ۶۵۶ : بنای توبهٔ سنگین ما خطر دارد 78
تک‌بیت شمارهٔ ۶۵۷ : دل دشمن به تهیدستی من می‌سوزد 90
تک‌بیت شمارهٔ ۶۵۸ : در چنین فصل که نم در قدح شبنم نیست 91
تک‌بیت شمارهٔ ۶۵۹ : در معرکهٔ عشق، دلیرانه متازید 97
تک‌بیت شمارهٔ ۶۶۰ : آسایش تن غافلم از یاد خدا کرد 234
تک‌بیت شمارهٔ ۶۶۱ : از تزلزل بیش محکم شد بنای غفلتم 115
تک‌بیت شمارهٔ ۶۶۲ : تار و پود عالم امکان به هم پیوسته است 1353
تک‌بیت شمارهٔ ۶۶۳ : مرا ز یاد تو برد و ترا ز خاطر من 86
تک‌بیت شمارهٔ ۶۶۴ : مادر خاک به فرزند نمی‌پردازد 142
تک‌بیت شمارهٔ ۶۶۵ : بر جبهه‌اش غبار خجالت نشسته باد! 69
تک‌بیت شمارهٔ ۶۶۶ : مست خیال را به وصال احتیاج نیست 1056 2
تک‌بیت شمارهٔ ۶۶۷ : شیرازهٔ بهار تماشا گسسته بود 84
تک‌بیت شمارهٔ ۶۶۸ : گل کرد چون شفق ز گریبان و دامنش 109
تک‌بیت شمارهٔ ۶۶۹ : ز آب من جگر تشنه‌ای نشد سیراب 87
تک‌بیت شمارهٔ ۶۷۰ : مرا به حال خود ای عشق بیش ازین مگذار 95
تک‌بیت شمارهٔ ۶۷۱ : علاج غم به می خوشگوار نتوان کرد 102
تک‌بیت شمارهٔ ۶۷۲ : مصیبت دگرست این که مرده دل را 109
تک‌بیت شمارهٔ ۶۷۳ : اینقدر کز تو دلی چند بود شاد، بس است 219
تک‌بیت شمارهٔ ۶۷۴ : چون ماه درین دایره هر چند تمامم 75
تک‌بیت شمارهٔ ۶۷۵ : شوریده تر از سیل بهارم چه توان کرد 93
تک‌بیت شمارهٔ ۶۷۶ : شیرازه نگیرد به خود اوراق حواسم 111
تک‌بیت شمارهٔ ۶۷۷ : رنگها در روز روشن می‌نماید خویش را 80
تک‌بیت شمارهٔ ۶۷۸ : صفحهٔ روی ترا دید و ورق برگرداند 93
تک‌بیت شمارهٔ ۶۷۹ : به بلبلان چمن ای گل آن‌چنان‌سر کن 104
تک‌بیت شمارهٔ ۶۸۰ : فغان که کاسهٔ زرین بی نیازی را 77
تک‌بیت شمارهٔ ۶۸۱ : بهوش باش دلی را به سهو نخراشی 90
تک‌بیت شمارهٔ ۶۸۲ : درین دو هفته که ما برقرار خود بودیم 95
تک‌بیت شمارهٔ ۶۸۳ : کجاست تیشه فرهاد و مرگ دست‌آموز؟ 103
تک‌بیت شمارهٔ ۶۸۴ : از حجاب حسن شرم آلودهٔ لیلی، هنوز 123
تک‌بیت شمارهٔ ۶۸۵ : مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد 172
تک‌بیت شمارهٔ ۶۸۶ : گریه‌ها در پرده دارد عیشهای بی‌گمان 68
تک‌بیت شمارهٔ ۶۸۷ : عشق شورانگیز پیش از آسمان آمد پدید 124
تک‌بیت شمارهٔ ۶۸۸ : کوچهٔ زنجیر بن بست است در ظاهر، ولی 66
تک‌بیت شمارهٔ ۶۸۹ : خواب پوچ این عزیزان قابل تعبیر نیست 68
تک‌بیت شمارهٔ ۶۹۰ : من که روزی از دل خود می‌خورم در آتشم 95
تک‌بیت شمارهٔ ۶۹۱ : کم‌کم دل مرا غم و اندیشه می‌خورد 101
تک‌بیت شمارهٔ ۶۹۲ : دل را به هم شکن که ازین بحر پر خطر 77
تک‌بیت شمارهٔ ۶۹۳ : ز مرگ تلخ پروا نیست بی برگ و نوایان را 98
تک‌بیت شمارهٔ ۶۹۴ : کدام آتش زبان کرد این دعا در حق من یارب 136
تک‌بیت شمارهٔ ۶۹۵ : به آه داشتم امیدها، ندانستم 99
تک‌بیت شمارهٔ ۶۹۶ : فریب عقل خوردم، دامن مستی رها کردم 128
تک‌بیت شمارهٔ ۶۹۷ : چه مشکل خوان خطی دارد سر زلف پریشانش 131
تک‌بیت شمارهٔ ۶۹۸ : نیم سنگ فلاخن، لیک دارم بخت ناسازی 123
تک‌بیت شمارهٔ ۶۹۹ : جنونی کو که آتش در دل پر شورم اندازد 81
تک‌بیت شمارهٔ ۷۰۰ : گریبان چاک از مجلس میا بیرون، که می‌ترسم 82
تک‌بیت شمارهٔ ۷۰۱ : دل بیدار ازین صومعه‌داران مطلب 92
تک‌بیت شمارهٔ ۷۰۲ : شعار حسن تمکین، شیوه عشق است بیتابی 126
تک‌بیت شمارهٔ ۷۰۳ : ای که چون غنچه به شیرازهٔ خود می‌بالی 84
تک‌بیت شمارهٔ ۷۰۴ : کند معشوق را بی دست و پا، بیتابی عاشق 135
تک‌بیت شمارهٔ ۷۰۵ : نام بلبل ز هواداری عشق است بلند 80
تک‌بیت شمارهٔ ۷۰۶ : گر از عرش افتد کس، امید زیستن دارد 139
تک‌بیت شمارهٔ ۷۰۷ : کدام دیدهٔ بد در کمین این باغ است ؟ 86
تک‌بیت شمارهٔ ۷۰۸ : دامن صحرا نبرد از چهره‌ام گرد ملال 94
تک‌بیت شمارهٔ ۷۰۹ : به تماشا ز بهشت رخ او قانع باش 89
تک‌بیت شمارهٔ ۷۱۰ : قسمت این بود که از دفتر پرواز بلند 155
تک‌بیت شمارهٔ ۷۱۱ : تو ز لعل لب خود، کام مکیدن بردار 110
تک‌بیت شمارهٔ ۷۱۲ : به اندک روی گرمی، پشت بر گل می‌کند شبنم 125
تک‌بیت شمارهٔ ۷۱۳ : دشمن خانگی از خصم برونی بترست 136
تک‌بیت شمارهٔ ۷۱۴ : به آهی می‌توان دل را ز مطلبها تهی کردن 167
تک‌بیت شمارهٔ ۷۱۵ : مهر زن بر دهن خنده که در بزم جهان 114
تک‌بیت شمارهٔ ۷۱۶ : غم مرا دگران بیش می‌خورند از من 100
تک‌بیت شمارهٔ ۷۱۷ : نیست پروای اجل دلزدهٔ هستی را 89
تک‌بیت شمارهٔ ۷۱۸ : تا به چند از لب میگون تو ای بی انصاف 142
تک‌بیت شمارهٔ ۷۱۹ : من بر سر آنم که به زلف تو زنم دست 128
تک‌بیت شمارهٔ ۷۲۰ : تیره روزان جهان را به چراغی دریاب 124
تک‌بیت شمارهٔ ۷۲۱ : مشو از صحبت بی برگ و نوایان غافل 79
تک‌بیت شمارهٔ ۷۲۲ : ز انگشت اشارت، در گریبان خارها دارم 92
تک‌بیت شمارهٔ ۷۲۳ : مرا صائب به فکر کار عشق انداخت بیکاری 113
تک‌بیت شمارهٔ ۷۲۴ : مسلمان می‌شمردم خویش را، چون شد دلم روشن 86
تک‌بیت شمارهٔ ۷۲۵ : یک چشم خواب تلخ، جهان در بساط داشت 84
تک‌بیت شمارهٔ ۷۲۶ : غفلت نگر که بر دل کافر نهاد خویش 76
تک‌بیت شمارهٔ ۷۲۷ : به امید بهشت نسیه زاهد خون خورد، غافل 100
تک‌بیت شمارهٔ ۷۲۸ : شکست شیشهٔ دل را مگو صدایی نیست 95
تک‌بیت شمارهٔ ۷۲۹ : رهرو صادق و سامان اقامت، هیهات 120
تک‌بیت شمارهٔ ۷۳۰ : با زاهدان خشک مگو حرف حق بلند 93
تک‌بیت شمارهٔ ۷۳۱ : آن که دامن بر چراغ عمر من زد، این زمان 113
تک‌بیت شمارهٔ ۷۳۲ : کی سر از تیغ شهادت جان روشن می‌کشد؟ 98
تک‌بیت شمارهٔ ۷۳۳ : به تازیانه غیرت سری بر آر از خاک 92
تک‌بیت شمارهٔ ۷۳۴ : دل خراب مرا جور آسمان کم بود 160
تک‌بیت شمارهٔ ۷۳۵ : مشو غافل درین گلشن چو شبنم از نظر بازی 80
تک‌بیت شمارهٔ ۷۳۶ : بهار نوجوانی رفت، کی دیوانه خواهی شد؟ 106
تک‌بیت شمارهٔ ۷۳۷ : در کوی میکشان نبود راه، بخل را 166
تک‌بیت شمارهٔ ۷۳۸ : چنین کز بازگشت نوبهاران شد جوان عالم 93
تک‌بیت شمارهٔ ۷۳۹ : از شوق آن بر و دوش، روزی بغل گشودم 124
تک‌بیت شمارهٔ ۷۴۰ : ره ندارد جلوهٔ آزادگی در کوی عشق 83
تک‌بیت شمارهٔ ۷۴۱ : شوق من قاصد بیدرد کجا می‌داند؟ 88
تک‌بیت شمارهٔ ۷۴۲ : دل ز بی‌عشقی درون سینه‌ام افسرده شد 91
تک‌بیت شمارهٔ ۷۴۳ : عمر رفت و خار خارش در دل بیتاب ماند 111
تک‌بیت شمارهٔ ۷۴۴ : زین گلستان که به رنگینی آن مغروری 111
تک‌بیت شمارهٔ ۷۴۵ : زینهمه لاله بی داغ که در گلزارست 109
تک‌بیت شمارهٔ ۷۴۶ : رفت ایام شباب و خارخار او نرفت 134
تک‌بیت شمارهٔ ۷۴۷ : عاقبت در سینه‌ام دل از تپیدن باز ماند 107
تک‌بیت شمارهٔ ۷۴۸ : از جوانی نیست غیر از آه حسرت در دلم 103
تک‌بیت شمارهٔ ۷۴۹ : ز خوشه چینی این چهره‌های گندم گون 112
تک‌بیت شمارهٔ ۷۵۰ : خزان رسید و گل افشانی بهار نماند 83
تک‌بیت شمارهٔ ۷۵۱ : معاشران سبکسیر از جهان رفتند 82
تک‌بیت شمارهٔ ۷۵۲ : چه سیل بود که از کوهسار حادثه ریخت ؟ 269
تک‌بیت شمارهٔ ۷۵۳ : از پشیمانی سخن در عهد پیری می‌زنم 411
تک‌بیت شمارهٔ ۷۵۴ : به صد خون جگر دل را صفا دادم، ندانستم 90
تک‌بیت شمارهٔ ۷۵۵ : گلوی خویش عبث پاره می‌کند بلبل 131
تک‌بیت شمارهٔ ۷۵۶ : بازیچهٔ نسیم خزانند لاله‌ها 90
تک‌بیت شمارهٔ ۷۵۷ : از صدر تا رسندبزرگان به آستان 100
تک‌بیت شمارهٔ ۷۵۸ : سر مپیچ از سنگ طفلان چون درخت میوه‌دار 169
تک‌بیت شمارهٔ ۷۵۹ : در گشاد غنچهٔ دلهای خونین صرف کن 88
تک‌بیت شمارهٔ ۷۶۰ : عشق بالادست و جان بیقرارم داده‌اند 113
تک‌بیت شمارهٔ ۷۶۱ : نومید نیستم ز ترازوی عدل حق 134
تک‌بیت شمارهٔ ۷۶۲ : بر زمین ناید ز شادی پای ما چون گردباد 97
تک‌بیت شمارهٔ ۷۶۳ : ماطوطیان مصر شکرخیز غربتیم 80
تک‌بیت شمارهٔ ۷۶۴ : یارب چه گل شکفته، که امروز در چمن 95
تک‌بیت شمارهٔ ۷۶۵ : ایمن نیم ز سرزنش پای رهروان 85
تک‌بیت شمارهٔ ۷۶۶ : نیست در روی زمین، یک کف زمین بی‌انقلاب 77
تک‌بیت شمارهٔ ۷۶۷ : نیست چندان ره به ملک بیخودی از عارفان 84
تک‌بیت شمارهٔ ۷۶۸ : برنمی دارد شراکت ملک تنگ بی‌غمی 116
تک‌بیت شمارهٔ ۷۶۹ : خامه‌ام، گفت و شنیدم به زبان دگری است 89
تک‌بیت شمارهٔ ۷۷۰ : به چه تقصیر، چو آیینه روشن یارب 87
تک‌بیت شمارهٔ ۷۷۱ : مستی از شیشه و پیمانه خالی کردند 86
تک‌بیت شمارهٔ ۷۷۲ : کی در تن خاکی دل آگاه گذارند؟ 80
تک‌بیت شمارهٔ ۷۷۳ : بردار نقاب ای صنم از حسن خداداد 101
تک‌بیت شمارهٔ ۷۷۴ : رمزی است ز پاس ادب عشق، که مرغان 178
تک‌بیت شمارهٔ ۷۷۵ : درآمدم چو به مجلس، سپند جای نمود 101
تک‌بیت شمارهٔ ۷۷۶ : ز رفتگان ره دشوار مرگ شد آسان 106
تک‌بیت شمارهٔ ۷۷۷ : طی شد ایام جوانی از بناگوش سفید 81
تک‌بیت شمارهٔ ۷۷۸ : یک صبحدم به طرف گلستان گذشته‌ای 256
تک‌بیت شمارهٔ ۷۷۹ : نه ماه فلک سیرم و نه مهر جهانتاب 115
تک‌بیت شمارهٔ ۷۸۰ : از دست رود خامه چو نام تو نویسند 91
تک‌بیت شمارهٔ ۷۸۱ : ز رفتن دگران خوشدلی، ازین غافل 92
تک‌بیت شمارهٔ ۷۸۲ : طمع ز اختر دولت مدار یکرنگی 97
تک‌بیت شمارهٔ ۷۸۳ : شحنهٔ دیده وری کو، که درین فصل بهار 104
تک‌بیت شمارهٔ ۷۸۴ : سخن عشق اثر در دل زهاد نکرد 98
تک‌بیت شمارهٔ ۷۸۵ : قامت خم مانع عمر سبکرفتار نیست 77
تک‌بیت شمارهٔ ۷۸۶ : تار و پود موج این دریا به هم پیوسته است 85
تک‌بیت شمارهٔ ۷۸۷ : تا سبزه و گل هست، ز می توبه حرام است 91
تک‌بیت شمارهٔ ۷۸۸ : دور گردان را به احسان یاد کردن همت است 125
تک‌بیت شمارهٔ ۷۸۹ : دامن شادی چو غم آسان نمی‌آید به دست 100
تک‌بیت شمارهٔ ۷۹۰ : دل در آن زلف ندارد غم تنهایی ما 95
تک‌بیت شمارهٔ ۷۹۱ : آرزو در طبع پیران از جوانان است بیش 122
تک‌بیت شمارهٔ ۷۹۲ : دیدن آیینه را بر طاق نسیان می‌نهی 124
تک‌بیت شمارهٔ ۷۹۳ : خانهٔ چشم زلیخا شد سفید از انتظار 121
تک‌بیت شمارهٔ ۷۹۴ : بیخبری ز پای خم، برد به سیر عالمم 93
تک‌بیت شمارهٔ ۷۹۵ : بس که ترسیده است چشم غنچه از غارتگران 96
تک‌بیت شمارهٔ ۷۹۶ : یک دل به جان رساند من دردمند را 99
تک‌بیت شمارهٔ ۷۹۷ : ای بحر، از حباب نظر باز کن، ببین 79
تک‌بیت شمارهٔ ۷۹۸ : یک دل، حواس جمع مرا تار و مار کرد 185
تک‌بیت شمارهٔ ۷۹۹ : یک بار سر برآر ز جیب قبای ناز 87
تک‌بیت شمارهٔ ۸۰۰ : ازسر مستی صراحی گردنی افراخته است 95
تک‌بیت شمارهٔ ۸۰۱ : یکباره بستن در انصاف خوب نیست 103
تک‌بیت شمارهٔ ۸۰۲ : غفلت زدگان دیدهٔ بیدار ندانند 76
تک‌بیت شمارهٔ ۸۰۳ : غافلی از حال دل، ترسم که این ویرانه را 90
تک‌بیت شمارهٔ ۸۰۴ : مصرع برجسته‌ام دیوان موجودات را 91
تک‌بیت شمارهٔ ۸۰۵ : خانه بر دوشان مشرب از غریبی فارغند 102
تک‌بیت شمارهٔ ۸۰۶ : چون صبح، زیر خیمهٔ دلگیر آسمان 83
تک‌بیت شمارهٔ ۸۰۷ : بریز بار تعلق که شاخه‌های درخت 93
تک‌بیت شمارهٔ ۸۰۸ : شد سخن در روزگار ما چنان کاسد که خلق 109
تک‌بیت شمارهٔ ۸۰۹ : درکوی مکافات، محال است که آخر 91
تک‌بیت شمارهٔ ۸۱۰ : گفتم از گردون گشاید کار من، شد بسته‌تر 62
تک‌بیت شمارهٔ ۸۱۱ : زود می‌پاشد ز هم در پیری اوراق حواس 117
تک‌بیت شمارهٔ ۸۱۲ : بر نمی‌دارد زمین خاکساری امتیاز 61
تک‌بیت شمارهٔ ۸۱۳ : دیوانهٔ ما را نخریدند به سنگی 101
تک‌بیت شمارهٔ ۸۱۴ : دل دیوانهٔ من قابل زنجیر نبود 89
تک‌بیت شمارهٔ ۸۱۵ : عمر مردم همه در پردهٔ حیرانی رفت 98
تک‌بیت شمارهٔ ۸۱۶ : شیوه عاجز کشی از خسروان زیبنده نیست 84
تک‌بیت شمارهٔ ۸۱۷ : گر گلوگیر نمی‌شد غم نان مردم را 99
تک‌بیت شمارهٔ ۸۱۸ : روزگاری است نرفتیم به صحرای جنون 105
تک‌بیت شمارهٔ ۸۱۹ : من آن نیم که به نیرنگ دل دهم به کسی 503 2
تک‌بیت شمارهٔ ۸۲۰ : یاد آن جلوهٔ مستانه کی از دل برود؟ 103
تک‌بیت شمارهٔ ۸۲۱ : هر که باری ز دل رهروان بردارد 126
تک‌بیت شمارهٔ ۸۲۲ : حسرت اوقات غفلت چون ز دل بیرون رود؟ 85
تک‌بیت شمارهٔ ۸۲۳ : سراب، تشنه‌لبان را کند بیابان مرگ 87
تک‌بیت شمارهٔ ۸۲۴ : در طریق عشق، خار از پا کشیدن مشکل است 101
تک‌بیت شمارهٔ ۸۲۵ : رفتی و از بدگمانیهای عشق دوربین 104
تک‌بیت شمارهٔ ۸۲۶ : در بیابان جنون از راهزن اندیشه نیست 99
تک‌بیت شمارهٔ ۸۲۷ : در خرابات مغان بی عصمتی را راه نیست 68
تک‌بیت شمارهٔ ۸۲۸ : روشنگر وجود بود آرمیدگی 69
تک‌بیت شمارهٔ ۸۲۹ : جایی نمی‌روی که دل بدگمان من 80
تک‌بیت شمارهٔ ۸۳۰ : از پاشکستگان چراغ است تیرگی 177
تک‌بیت شمارهٔ ۸۳۱ : هر جلوه‌ای که دیده‌ام از سروقامتی 80
تک‌بیت شمارهٔ ۸۳۲ : هیچ کس عقده‌ای از کار جهان باز نکرد 86
تک‌بیت شمارهٔ ۸۳۳ : می‌شود خون خوردن من ظاهر از رخسار یار 78
تک‌بیت شمارهٔ ۸۳۴ : می‌شود قدر سخن سنجان پس از رفتن پدید 132
تک‌بیت شمارهٔ ۸۳۵ : محراب صبح گوشهٔ ابرو بلند کرد 76
تک‌بیت شمارهٔ ۸۳۶ : به داد من برس ای عشق، بیش ازین مپسند 72
تک‌بیت شمارهٔ ۸۳۷ : آن که از چشم تو افکند مرا بی تقصیر 118
تک‌بیت شمارهٔ ۸۳۸ : عشق فکر دل افگار ز من دارد بیش 81
تک‌بیت شمارهٔ ۸۳۹ : می‌خوردن مدام مرا بی‌دماغ کرد 90
تک‌بیت شمارهٔ ۸۴۰ : بر گشاد دل من دست ندارد تدبیر 61
تک‌بیت شمارهٔ ۸۴۱ : طی شد ایام برومندی ما در سختی 330
تک‌بیت شمارهٔ ۸۴۲ : گل بی خار درین غمکده کم سبز شود 103
تک‌بیت شمارهٔ ۸۴۳ : سیل دریا دیده هرگز بر نمی‌گردد به جوی 291 2
تک‌بیت شمارهٔ ۸۴۴ : بیستون را جان شیرین کرد در تن کوهکن 132
تک‌بیت شمارهٔ ۸۴۵ : دریا شود ز گریهٔ رحمت، کنار من 104
تک‌بیت شمارهٔ ۸۴۶ : هر نسیمی می‌تواندخضر راه او شدن 75
تک‌بیت شمارهٔ ۸۴۷ : بوسه هر چند که در کیش محبت کفرست 86
تک‌بیت شمارهٔ ۸۴۸ : این لب بوسه فریبی که ترا داده خدا 90
تک‌بیت شمارهٔ ۸۴۹ : یا سبو، یا خم می، یا قدح باده کنند 88
تک‌بیت شمارهٔ ۸۵۰ : که رو نهاد به هستی، که از پشیمانی 70
تک‌بیت شمارهٔ ۸۵۱ : تا دل نمی‌برم زکسی، دل نمی‌دهم 71
تک‌بیت شمارهٔ ۸۵۲ : اگر از همسفران پیشتر افتم چه شود 76
تک‌بیت شمارهٔ ۸۵۳ : عمرها رفت که چون زلف پریشان توام 96
تک‌بیت شمارهٔ ۸۵۴ : نچیده گل ز طرب، خرج روزگار شدم 78
تک‌بیت شمارهٔ ۸۵۵ : چو غنچه هر که درین گلستان گشاده شود 84
تک‌بیت شمارهٔ ۸۵۶ : مشو ز وحدت و کثرت دوبین، که یک نورست 77
تک‌بیت شمارهٔ ۸۵۷ : به هیچ جا نرسد هر که همتش پست است 129
تک‌بیت شمارهٔ ۸۵۸ : دست بر دل نه که در بحر پر آشوب جهان 50
تک‌بیت شمارهٔ ۸۵۹ : موج سراب، سلسله جنبان تشنگی است 76
تک‌بیت شمارهٔ ۸۶۰ : نسبت به شغل بیهدهٔ ما عبادت است 64
تک‌بیت شمارهٔ ۸۶۱ : دست هر کس را که می‌گیری درین آشوبگاه 140
تک‌بیت شمارهٔ ۸۶۲ : چندان که در کتاب جهان می‌کنم نظر 67
تک‌بیت شمارهٔ ۸۶۳ : دور نشاط زود به انجام می‌رسد 50
تک‌بیت شمارهٔ ۸۶۴ : روزی که برف سرخ ببارد ز آسمان 116
تک‌بیت شمارهٔ ۸۶۵ : گر شکر در جام ریزم، زهر قاتل می‌شود 58
تک‌بیت شمارهٔ ۸۶۶ : بیگناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق 287
تک‌بیت شمارهٔ ۸۶۷ : بال شکسته است کلید در قفس 47
تک‌بیت شمارهٔ ۸۶۸ : دندان ما ز خوردن نعمت تمام ریخت 121
تک‌بیت شمارهٔ ۸۶۹ : نتوان به آه لشکر غم را شکست داد 82
تک‌بیت شمارهٔ ۸۷۰ : رشتهٔ پیوند یاران را بریدن سهل نیست 72
تک‌بیت شمارهٔ ۸۷۱ : همچو پروانه جگر سوخته‌ای می‌باید 104
تک‌بیت شمارهٔ ۸۷۲ : رتبهٔ زمزمهٔ عشق ندارد زاهد 65
تک‌بیت شمارهٔ ۸۷۳ : مگر به داغ عزیزان نسوخته است دلش ؟ 77
تک‌بیت شمارهٔ ۸۷۴ : چنین که نالهٔ من از قبول نومیدست 76
تک‌بیت شمارهٔ ۸۷۵ : دهن خویش به دشنام میالا زنهار 72
تک‌بیت شمارهٔ ۸۷۶ : بی حاصلی است حاصل دل تا بود درست 112
تک‌بیت شمارهٔ ۸۷۷ : با خون دل بساز که چرخ سیاه دل 100
تک‌بیت شمارهٔ ۸۷۸ : زلیخا چشم یاری از صبا دارد،نمی‌داند 79
تک‌بیت شمارهٔ ۸۷۹ : در سلسلهٔ یک جهتان نیست دورنگی 57
تک‌بیت شمارهٔ ۸۸۰ : ز بس خاک خورده است خون عزیزان 108
تک‌بیت شمارهٔ ۸۸۱ : ز شرم گنه، سرو موزون ز خاکم 110
تک‌بیت شمارهٔ ۸۸۲ : از در حق کن طلب شکسته‌دلان را 93
تک‌بیت شمارهٔ ۸۸۳ : نگاهبانی خوبان شوخ چشم بلاست 88
تک‌بیت شمارهٔ ۸۸۴ : امید دلگشایی داشتم از گریهٔ خونین 65
تک‌بیت شمارهٔ ۸۸۵ : لاله دارد خبر از برق سبکسیر بهار 83
تک‌بیت شمارهٔ ۸۸۶ : آمد کار من ورشته تسبیح یکی است 86
تک‌بیت شمارهٔ ۸۸۷ : رویگردان نشود صافدل از دشمن خویش 68
تک‌بیت شمارهٔ ۸۸۸ : ناکسی بین که سر از صحبت من می‌پیچد 75
تک‌بیت شمارهٔ ۸۸۹ : در دل صاف نماند اثر تیغ زبان 69
تک‌بیت شمارهٔ ۸۹۰ : نماند از سردمهریهای دوران در جگر آهم 73
تک‌بیت شمارهٔ ۸۹۱ : بر آن رخسار نازک از نگاه تند می‌لرزم 86
تک‌بیت شمارهٔ ۸۹۲ : ز خواب نیستی برجسته‌ام از شورش هستی 70
تک‌بیت شمارهٔ ۸۹۳ : من آن شکسته پر و بال طایرم چون چشم 99
تک‌بیت شمارهٔ ۸۹۴ : در آتشم که چوآب گهر ز سنگدلی 72
تک‌بیت شمارهٔ ۸۹۵ : عبث مرغ چمن بر آب و آتش می‌زند خود را 92
تک‌بیت شمارهٔ ۸۹۶ : در آن محفل که من بردارم از لب مهر خاموشی 100
تک‌بیت شمارهٔ ۸۹۷ : به پای خم برسانید مشت خاک مرا 53
تک‌بیت شمارهٔ ۸۹۸ : کشتی عقل فکندیم به دریای شراب 107
تک‌بیت شمارهٔ ۸۹۹ : از دل خستهٔ من گر خبری می‌گیری 65
تک‌بیت شمارهٔ ۹۰۰ : خراب حالی این قصرهای محکم را 105
تک‌بیت شمارهٔ ۹۰۱ : مرا ز روز قیامت غمی که هست این است 337
تک‌بیت شمارهٔ ۹۰۲ : شکسته حالی من پیش یار باید دید 66
تک‌بیت شمارهٔ ۹۰۳ : بنمایید بجز آینه و آب، کسی 93
تک‌بیت شمارهٔ ۹۰۴ : هر جا که کند گرد غم از دور سیاهی 93
تک‌بیت شمارهٔ ۹۰۵ : از قید فلک بر زده دامن بگریزید 73
تک‌بیت شمارهٔ ۹۰۶ : ماتمکدهٔ خاک ،سزاوار وطن نیست 125
تک‌بیت شمارهٔ ۹۰۷ : احوال من مپرس، که با صد هزار درد 82
تک‌بیت شمارهٔ ۹۰۸ : نیست از خونابه نوشان هیچ کس جز من به جا 57
تک‌بیت شمارهٔ ۹۰۹ : آه ازین شورش که ناز دولت بیدار را 77
تک‌بیت شمارهٔ ۹۱۰ : مدتی سجادهٔ تقوی به دوش انداختی 89
تک‌بیت شمارهٔ ۹۱۱ : گلشن از نازک نهالان یک تن سیمین شده است 113
تک‌بیت شمارهٔ ۹۱۲ : میدان تیغ بازی برق است روزگار 74
تک‌بیت شمارهٔ ۹۱۳ : فریب زندگی تلخ داد دایه مرا 105
تک‌بیت شمارهٔ ۹۱۴ : زندگی با هوشیاری زیر گردون مشکل است 88
تک‌بیت شمارهٔ ۹۱۵ : می‌زنم بر کوچهٔ دیوانگی در این بهار 74
تک‌بیت شمارهٔ ۹۱۶ : یوسف ما در ترازو چند باشد همچو سنگ؟ 86
تک‌بیت شمارهٔ ۹۱۷ : چه ماتم است ندانم نهفته در دل خاک؟ 84
تک‌بیت شمارهٔ ۹۱۸ : صحبت صافدلان برق صفت در گذرست 108
تک‌بیت شمارهٔ ۹۱۹ : شاهی و عمر ابد هر دو به یک کس ندهند 56
تک‌بیت شمارهٔ ۹۲۰ : به هر روش که توانی خراب کن تن را 72
تک‌بیت شمارهٔ ۹۲۱ : عاجز بود ز حفظ عنان دست رعشه دار 79
تک‌بیت شمارهٔ ۹۲۲ : یارب مرا ز پرتو منت نگاه دار 83
تک‌بیت شمارهٔ ۹۲۳ : پیر مغان ز توبه ترا منع اگر کند 80
تک‌بیت شمارهٔ ۹۲۴ : در زیر خرقه شیشهٔ می را نگاه دار 58
تک‌بیت شمارهٔ ۹۲۵ : شب را اگر از مرده دلی زنده نداری 69
تک‌بیت شمارهٔ ۹۲۶ : به شکر این که شدی پیشوای گرمروان 87
تک‌بیت شمارهٔ ۹۲۷ : حاصل این مزرع ویران بجز تشویش نیست 56
تک‌بیت شمارهٔ ۹۲۸ : نسخهٔ مغلوط عالم قابل اصلاح نیست 50
تک‌بیت شمارهٔ ۹۲۹ : جان قدسی در تن خاکی دو روزی بیش نیست 74
تک‌بیت شمارهٔ ۹۳۰ : کاش در زندگی از خاک مرا برمی داشت 95
تک‌بیت شمارهٔ ۹۳۱ : عقل پیری ز من ایام جوانی مطلب 97
تک‌بیت شمارهٔ ۹۳۲ : از فروغ لاله آتش زیر پا دارد بهار 78
تک‌بیت شمارهٔ ۹۳۳ : گر به جرم سینه صافی سنگبارانت کنند 119
تک‌بیت شمارهٔ ۹۳۴ : خبر حسرت آغوش تهیدست مرا 67
تک‌بیت شمارهٔ ۹۳۵ : به پیری، گفتم از دامان دنیا دست بردارم 83
تک‌بیت شمارهٔ ۹۳۶ : چون زمین نرم از من گرد بر می‌آورند 295
تک‌بیت شمارهٔ ۹۳۷ : پیران تلاش رزق فزون از جوان کنند 71
تک‌بیت شمارهٔ ۹۳۸ : مانند آب چشمه ز کاوش فزون شود 81
تک‌بیت شمارهٔ ۹۳۹ : دارد نظر به خانه خرابان همیشه عشق 74
تک‌بیت شمارهٔ ۹۴۰ : فروغ عاریت بانور ذاتی برنمی‌آید 78
تک‌بیت شمارهٔ ۹۴۱ : چراغ مسجد از تاریکی میخانه افروزد 87
تک‌بیت شمارهٔ ۹۴۲ : زندان به روزگار شود دلنشین و ما 83
تک‌بیت شمارهٔ ۹۴۳ : از سنگلاخ دنیا، ای شیشه بار بگذر 66
تک‌بیت شمارهٔ ۹۴۴ : هنگام بازگشت است، نه وقت سیر و گشت است 71
تک‌بیت شمارهٔ ۹۴۵ : صبح آگاهی شود گفتم مرا موی سفید 75
تک‌بیت شمارهٔ ۹۴۶ : بغیر عشق که از کار برده دست و دلم 61
تک‌بیت شمارهٔ ۹۴۷ : لامکانی شو که تبدیل مکان آب و گل 180
تک‌بیت شمارهٔ ۹۴۸ : به گفتگو نرود کار عشق پیش و مرا 91
تک‌بیت شمارهٔ ۹۴۹ : ز حرف سرد ناصح غفلتم افزود بر غفلت 87
تک‌بیت شمارهٔ ۹۵۰ : فرصت نمی‌دهد که بشویم ز دیده خواب 83
تک‌بیت شمارهٔ ۹۵۱ : دل می‌شود سیاه ز فانوس بی چراغ 69
تک‌بیت شمارهٔ ۹۵۲ : صبح است ساقیا می چون آفتاب گیر 90
تک‌بیت شمارهٔ ۹۵۳ : ذوقی است جانفشانی یاران به اتفاق 90
تک‌بیت شمارهٔ ۹۵۴ : جز گوشهٔ قناعت ازین خاکدان مگیر 80
تک‌بیت شمارهٔ ۹۵۵ : اشکم ز دل به چهره دویدن گرفت باز 97
تک‌بیت شمارهٔ ۹۵۶ : نبضی که بود از رگ خواب آرمیده‌تر 85
تک‌بیت شمارهٔ ۹۵۷ : رنگ من کرده به بال وپر عنقا پرواز 77
تک‌بیت شمارهٔ ۹۵۸ : زاهد خشک کجا، گریهٔ مستانه کجا؟ 66
تک‌بیت شمارهٔ ۹۵۹ : صافی و تیرگی آب ز سرچشمه بود 171 1
تک‌بیت شمارهٔ ۹۶۰ : کدام آبله پا عزم این بیابان کرد؟ 96
تک‌بیت شمارهٔ ۹۶۱ : روزی که آه من به هواداری تو خاست 68
تک‌بیت شمارهٔ ۹۶۲ : بدار عزت موی سفید پیران را 74
تک‌بیت شمارهٔ ۹۶۳ : درین جهان نبود فرصت کمر بستن 59
تک‌بیت شمارهٔ ۹۶۴ : از سر مژگان، نگاه حسرت ما نگذرد 109
تک‌بیت شمارهٔ ۹۶۵ : از دل آگاه، در عالم، همین نام است و بس 83
تک‌بیت شمارهٔ ۹۶۶ : چون نگردم گرد سر تا پای او چون گردباد؟ 103
تک‌بیت شمارهٔ ۹۶۷ : بید مجنونیم، برگ ما زبان خامشی است 79
تک‌بیت شمارهٔ ۹۶۸ : از دشمنان خود نتوان بود بی خبر 65
تک‌بیت شمارهٔ ۹۶۹ : سنگ و گوهر، دیده حیران میزان را یکی است 67
تک‌بیت شمارهٔ ۹۷۰ : در دیار ما که جان از بهر مردن می‌دهند 87
تک‌بیت شمارهٔ ۹۷۱ : ز گاهواره تسلیم کن سفینهٔ خویش 87
تک‌بیت شمارهٔ ۹۷۲ : ای شاخ گل، به صحبت بلبل سری بکش 84
تک‌بیت شمارهٔ ۹۷۳ : در جبههٔ گشادهٔ گلها نگاه کن 52
تک‌بیت شمارهٔ ۹۷۴ : آب روان عمر ز استاده خوشترست 73
تک‌بیت شمارهٔ ۹۷۵ : زینت ظاهر چه کار آید دل افسرده را؟ 119
تک‌بیت شمارهٔ ۹۷۶ : شمع بر خاک شهیدان گر نباشد گو مباش 97
تک‌بیت شمارهٔ ۹۷۷ : ای صبح مزن خندهٔ بیجا، شب وصل است 92
تک‌بیت شمارهٔ ۹۷۸ : یاد از نگاه گیر طریق سلوک را 87
تک‌بیت شمارهٔ ۹۷۹ : صحبت شبهای میخواران ندارد بازگو 100
تک‌بیت شمارهٔ ۹۸۰ : بی محبت مگذران عمر عزیز خویش را 99
تک‌بیت شمارهٔ ۹۸۱ : نرمی ز حد مبر که چو دندان مار ریخت 145
تک‌بیت شمارهٔ ۹۸۲ : چون تاک اگرچه پای ادب کج نهاده‌ایم 76
تک‌بیت شمارهٔ ۹۸۳ : ای آن که پای کوه به دامن شکسته‌ای 74
تک‌بیت شمارهٔ ۹۸۴ : گرانی می‌کند بر خاطرش یادم، نمی‌دانم 95
تک‌بیت شمارهٔ ۹۸۵ : ز انقلاب جهان بی‌بران نمی‌لرزند 62
تک‌بیت شمارهٔ ۹۸۶ : برهمن از حضور بت، دل آسوده‌ای دارد 80
تک‌بیت شمارهٔ ۹۸۷ : عیار گفتگوی او نمی‌دانم، همین دانم 87
تک‌بیت شمارهٔ ۹۸۸ : به آب می‌برد و تشنه باز می‌آرد 94
تک‌بیت شمارهٔ ۹۸۹ : به زور، چهرهٔ خود را شکفته می‌دارم 73
تک‌بیت شمارهٔ ۹۹۰ : به عزم رفتن از گلزار چون قامت برافرازد 103
تک‌بیت شمارهٔ ۹۹۱ : به آه سرد من آن شاخ گل سر در نمی‌آرد 96
تک‌بیت شمارهٔ ۹۹۲ : دل بی طاقتی چون طفل بدخو در بغل دارم 292 2
تک‌بیت شمارهٔ ۹۹۳ : بازی جنت مخور، کز بهر عبرت بس بود 69
تک‌بیت شمارهٔ ۹۹۴ : می‌کند مستی گوارا تلخی ایام را 107
تک‌بیت شمارهٔ ۹۹۵ : ساحلی نیست به از شستن دست از جانش 95
تک‌بیت شمارهٔ ۹۹۶ : آن که در آینه بیتاب شد از طلعت خویش 88
تک‌بیت شمارهٔ ۹۹۷ : حاصل من چو مه نو ز کمانخانه چرخ 72
تک‌بیت شمارهٔ ۹۹۸ : چون هر چه وقف گشت بزودی شود خراب 91
تک‌بیت شمارهٔ ۹۹۹ : هر چند تا جریم، فرومایه نیستیم 58
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۰۰ : در دبستان وجود از تیره بختی چون قلم 97
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۰۱ : کاش می دیدی به چشم عاشقان رخسار خویش 100
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۰۲ : حرف سبک نمی بردم از قرار خویش 94
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۰۳ : ای که می‌جویی گشاد کار خود از آسمان 130
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۰۴ : آغوشم از کشاکش حسرت چو گل درید 106
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۰۵ : نکند باد خزان رحم به مجموعهٔ گل 96
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۰۶ : از گهر سنجی این جوهریان نزدیک است 95
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۰۷ : ریخت از رعشه خجلت به زمین ساغر خویش 83
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۰۸ : خود کرده‌ام به شکوه‌تر خصم جان خویش 54
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۰۹ : جمع سازد برگ عیش از بهر تاراج خزان 80
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۱۰ : چون سرو در مقام رضا ایستاده‌ام 84
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۱۱ : دایم به خون گرم شفق غوطه می‌خورم 98
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۱۲ : از بیقراری دل اندوهگین خویش 72
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۱۳ : چو یوسفم که به چاه افتد از کنار پدر 76
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۱۴ : چو زلف ماتمیان درهم است کار جهان 79
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۱۵ : بر دشمنان شمردم، عیب نهانی خویش 94
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۱۶ : نیم به خاطر صحرا چو گردباد گران 67
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۱۷ : در دشت با سرابم، در بحر یار آبم 78
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۱۸ : ز حال دل خبرم نیست، اینقدر دانم 86
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۱۹ : چه سود ازین که بلندست دامن فانوس؟ 90
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۲۰ : چو برگ غنچهٔ نشکفته ما گرفته دلان 76
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۲۱ : ای دیدهٔ گلچین به ادب باش که شبنم 96
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۲۲ : از برگ سفر نیست تهی دامن یک گل 79
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۲۳ : تیره بختی لازم طبع بلند افتاده است 68
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۲۴ : صحبت ناجنس، آتش را به فریاد آورد 132
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۲۵ : از ظلمت وجود که می‌برد ره برون؟ 89
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۲۶ : حیف فرهاد که با آنهمه شیرین‌کاری 88
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۲۷ : گر چه افسانه بود باعث شیرینی خواب 104
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۲۸ : به زور عقل گذشتن ز خود میسر نیست 103
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۲۹ : پاکدامانی است باغ دلگشا آزاده را 81
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۳۰ : کشتی بی‌ناخدا را بادبان لطف خداست 94
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۳۱ : تو فکر نامهٔ خود کن که می‌پرستان را 99
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۳۲ : در وصال از حسرت سرشار من دارد خبر 66
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۳۳ : از طلوع و از غروب مهر روشن شد که چرخ 99
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۳۴ : غافل به ماندگان نظر از رفتگان کند 80
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۳۵ : از هجر شکوه با در و دیوار می‌کنم 81
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۳۶ : در زهد من نهفته بود رغبت شراب 82
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۳۷ : عالم خاک از وجود تازه رویان مفلس است 60
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۳۸ : بال و پر همند حریفان سست عهد 88
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۳۹ : در جام لاله و قدح گل غریب بود 79
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۴۰ : خندهٔ کبک از ترحم هایهای گریه شد 79
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۴۱ : همچنان در جستجوی رزق خود سرگشته‌ام 61
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۴۲ : نفس رسید به پایان و در قلمرو خاک 85
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۴۳ : علاج کودک بدخو ز دایه می‌آید 65
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۴۴ : نمی‌روم قدمی راه بی اشارهٔ دل 67
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۴۵ : گلی که آفت پژمردگی نمی‌بیند 89
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۴۶ : هر که از حلقهٔ ارباب ریا سالم جست 83
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۴۷ : جسم در دامن جان بیهده آویخته است 75
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۴۸ : چه سود ازین که چو یوسف عزیز خواهم شد؟ 65
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۴۹ : کجاست نیستی جاودان، که بیزارم 75
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۵۰ : خاکساری ز شکایت دهنم دوخته است 85
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۵۱ : منم آن لاله که از نعمت الوان جهان 74
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۵۲ : ازسبکباران راه عشق خجلت می‌کشم 79
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۵۳ : بر گرانباری من رحم کن ای سیل فنا 94
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۵۴ : تانظر از گل رخسار تو برداشته‌ام 65
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۵۵ : چون به داغ غربت من دل نسوزد سنگ را؟ 71
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۵۶ : از بهشت افتاد بیرون آدم و خندان نشد 83
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۵۷ : تیشه فرهاد گردیده است هر مو بر تنم 80
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۵۸ : با همه مشکل گشایی خاک باشد رزق من 59
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۵۹ : هیچ کس را دل نمی‌سوزد به من چون آفتاب 91
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۶۰ : ز سردمهری احباب، در ریاض جهان 63
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۶۱ : کسی به خاک چو من گوهری نیندازد 75
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۶۲ : به پای قافله رفتن ز من نمی‌آید 97
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۶۳ : چو بید اگر چه درین باغ بی برآمده‌ام 76
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۶۴ : همان به خاک برابر چو نور خورشیدم 69
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۶۵ : چون قلم، شد تنگ بر من از سیه‌کاری جهان 55
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۶۶ : بر زمین ناید ز شادی پای من چون گردباد 91
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۶۷ : از حریم قرب، چون سنگم به دور انداخته است 84
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۶۸ : سال‌ها در پرده دل خون خود را خورده‌ام 59
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۶۹ : مرد مصاف در همه جا یافت می‌شود 81
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۷۰ : بر روی نازبالش گل تکیه می‌کند 107
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۷۱ : حسن در زندان همان بر مسند فرماندهی است 87
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۷۲ : از جور روزگار ندارم شکایتی 87
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۷۳ : از بس که بی گمان به در دل رسیده‌ام 73
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۷۴ : دیدن یک روی آتشناک را صد دل کم است 87
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۷۵ : غم به قدر غمگسار از آسمان نازل شود 107
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۷۶ : با گرانقدری سبک در دیده‌هایم چون نماز 70
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۷۷ : خشکسال زهد نم در جوی من نگذاشته است 77
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۷۸ : سودای زلف، سلسله جنبان گفتگوست 60
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۷۹ : در مذاق من، شراب تلخ، آب زندگی است 87
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۸۰ : نومید نیم از کرم پیر خرابات 65
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۸۱ : چشم گشایش از خلق، نبود به هیچ بابم 58
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۸۲ : محرمی نیست در آفاق به محرومی من 87
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۸۳ : مکن ای شمع با من سرکشی، کز پاکدامانی 91
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۸۴ : گر شوی با خبر از سوز دل بیتابم 74
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۸۵ : نگردید از سفیدیهای مو آیینه‌ام روشن 63
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۸۶ : چهرهٔ یوسف ز سیلی گرمی بازار یافت 61
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۸۷ : چه شبها روز کردم در شبستان سر زلفش 82
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۸۸ : به تکلیف بهاران شاخسارم غنچه می‌بندد 85
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۸۹ : از خود مرا برون بر، تا کی در این خرابات 89
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۹۰ : چه با من می‌تواند شورش روز جزا کردن؟ 77
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۹۱ : تهی شود به لبم نارسیده رطل گران 72
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۹۲ : جدا چو دست سبو از سرم نمی‌گردد 92
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۹۳ : از جام بیخودی کرد، ساقی خدا پرستم 69
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۹۴ : راهی که راهزن زد، یک چند امن باشد 83
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۹۵ : دلتنگ از ملامت اغیار نیستم 82
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۹۶ : دیوانه‌ام که بر سر من جنگ می‌شود 93
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۹۷ : رزق می‌آید به پای خویش تا دندان به جاست 40
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۹۸ : نشتر از نامردمی در پردهٔ چشمم شکست 91
تک‌بیت شمارهٔ ۱۰۹۹ : بی نیاز از خلق از دست دعای خود شدم 82
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۰۰ : من که روشن بود چشم نوبهار از دیدنم 86
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۰۱ : نرمی ره شد چون مخمل تار و پود خواب من 56
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۰۲ : عاقبت زد بر زمینم آن که از روی نیاز 101
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۰۳ : تمام از گردش چشم تو شد کار من ای ساقی 60
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۰۴ : ز همراهان کسی نگرفت شمعی پیش راه من 105
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۰۵ : هنوزم از دهان چون صبح بوی شیر می‌آمد 78
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۰۶ : من آن روزی که برگ شادمانی داشتم چون گل 81
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۰۷ : بود از موی سفید امید بیداری مرا 73
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۰۸ : عالم بیخبری بود بهشت آبادم 89
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۰۹ : از دم تیغ که هر دم به سرم می‌بارد 75
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۱۰ : عنانداری نمی‌آمد ز من سیل بهاران را 82
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۱۱ : منم آن غنچه غافل که ز بی‌حوصلگی 97
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۱۲ : چو نقش پا گزیدم خاکساری تا شوم ایمن 64
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۱۳ : من که بودم گردباد این بیابان، عاقبت 114
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۱۴ : از خاکیان ز صافی طینت جدا شدم 67
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۱۵ : درین قلمرو آفت، ز ناتوانیها 70
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۱۶ : فیض در بیخبری بود چو هشیار شدم 83
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۱۷ : اول ز رشک محرمیم سرمه داغ بود 87
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۱۸ : عشق بر هر کس که زور آورد، من گشتم خراب 105
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۱۹ : چون ماه مصر، قیمت من خواست عذر من 68
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۲۰ : بزرگان می‌کنند از تلخرویی سرمه در کارم 80
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۲۱ : مرا بیزار کرد از اهل دولت، دیدن دربان 78
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۲۲ : منه انگشت بر حرفم، اگر درد سخن داری 73
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۲۳ : ز راستی نبود شاخه‌های بی بر را 57
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۲۴ : چو مینای پر از می فتنه‌ها دارم به زیر سر 79
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۲۵ : شود بار دلم آن را که از دل بار بردارم 67
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۲۶ : نظر برداشت شبنم در هوای آفتاب از گل 70
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۲۷ : که می‌گوید پری در دیدهٔ مردم نمی‌آید؟ 70
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۲۸ : شراب کهنه در پیری مرا دارد جوان دایم 86
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۲۹ : نمی‌باید سلاحی تیزدستان شجاعت را 72
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۳۰ : تماشای بهشت از خلوتم بیرون نمی‌آرد 84
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۳۱ : ز اکسیر قناعت می‌شمارم نعمت الوان 78
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۳۲ : امیدم به بی دست و پایی است، ورنه 79
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۳۳ : سپندست کز جا جهد، جا نماید 77
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۳۴ : گویند به هم مردم عالم گلهٔ خویش 86
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۳۵ : نگاه گرم را سر ده به جانم تا دلی دارم 87
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۳۶ : از من خبر دوری این راه مپرسید 95
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۳۷ : جگر سنگ به نومیدی من می‌سوزد 82
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۳۸ : می‌کنم در کار ساحل این کهن تابوت را 75
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۳۹ : تا به کی بر دل ز غیرت زخم پنهانی خورم 92
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۴۰ : چه نسبت است به مژگان مرا نمی‌دانم 105
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۴۱ : عزیزی خواری و خواری عزیزی بار می‌آورد 88
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۴۲ : کمان بال و پر پرواز گردد تیر بی پر را 116
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۴۳ : نخوابیده است با کین کسی هرگز دل صافم 73
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۴۴ : ز خال گوشهٔ ابروی یار می‌ترسم 76
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۴۵ : ز رنگ و بوی جهان قانعم به بی‌برگی 71
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۴۶ : فتح بابی نشد از کعبه و بتخانه مرا 105
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۴۷ : چند در دایرهٔ مردم عاقل باشم 68
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۴۸ : چون گوهر گرامی آدم درین بساط 87
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۴۹ : هستی موهوم موج سرابی بیش نیست 83
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۵۰ : از غم دنیا و عقبی یک نفس فارغ نیم 104
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۵۱ : دست و پا گم می‌کنم زان نرگس نیلوفری 75
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۵۲ : دلی خالی ز غیبت در حضورم می‌توان کردن 122
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۵۳ : در عالم ایجاد من آن طفل یتیمم 75
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۵۴ : ز جوی شیر کردم تلخ بر خود خواب شیرین را 71
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۵۵ : کیست جز آینه و آب درین قحط‌آباد 77
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۵۶ : در آشیان به خیال تو آنقدر ماندم 105
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۵۷ : نسازد لن ترانی چون کلیم از طور نومیدم 839
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۵۸ : به میزان قیامت، بیش کم، کم بیش می‌آید 74
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۵۹ : گل من از خمیر شیشه و جام است پنداری 68
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۶۰ : ربوده است ز من اختیار، جذبهٔ بحر 80
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۶۱ : بیداری دولت به سبکروحی من نیست 63
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۶۲ : در هر که ترا دیده، به حسرت نگرانم 71
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۶۳ : نه ذوق بودن و نه روی بازگردیدن 83
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۶۴ : شوم به خانه مردم، نخوانده چون مهمان؟ 80
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۶۵ : به عشق پاک کردم صرف عمر خود، ندانستم 101
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۶۶ : بعد ایامی که گلها از سفر باز آمدند 85
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۶۷ : گر می‌زنم به هم کف افسوس، دور نیست 75
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۶۸ : می‌کند چرخ ستمگر به شکرخنده حساب 93
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۶۹ : خانه‌ای از خانه آیینه دارم پاکتر 85
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۷۰ : آه کز بی حاصلیها نیست در خرمن مرا 73
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۷۱ : رخنه در کار ز تسبیح فزون است مرا 81
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۷۲ : گوشه‌ای کو، که دل از فکر سفر جمع کنم 83
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۷۳ : من که نتوانم گلیم خود برآوردن ز آب 78
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۷۴ : دعوی گردن فرازی با اسیری چو کنم؟ 83
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۷۵ : روشندلی نمانده درین باغ و بوستان 72
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۷۶ : چگونه پیش رخ نازک تو آه کنم؟ 87
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۷۷ : نیست یک جبهه واکرده درین وحشتگاه 64
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۷۸ : من نه آنم که تراوش کند از من گله‌ای 652
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۷۹ : دردها کم شود از گفتن و دردی که مراست 79
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۸۰ : بر فقیران پیشدستی کردن از انصاف نیست 80
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۸۱ : از بس نشان دوری این ره شنیده‌ام 89
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۸۲ : ابرام در شکستن من اینقدر چرا؟ 108
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۸۳ : خنده و جان بر لبم یکبار می‌آید چو برق 74
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۸۴ : می‌دهم جان در بهای حسن تا در پرده است 76
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۸۵ : نخل صنوبرم که درین باغ دلفریب 57
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۸۶ : مرا ز سیر چمن غم، ترا نشاط رسد 50
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۸۷ : چو عکس چهره خود در پیاله می‌بینم 86
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۸۸ : همان ریزند خار از ناسپاسیها به چشم من 72
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۸۹ : ز ناکامی گل از همصحبتان یار می‌چینم 72
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۹۰ : هر مصلحت عقل، کم از کوه غمی نیست 82
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۹۱ : درین ریاض من آن شبنم گرانجانم 84
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۹۲ : فکر شنبه تلخ دارد جمعه را بر کودکان 63
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۹۳ : ناتمامان، چون مه نو، یاد من خواهند کرد 83
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۹۴ : ز من کناره کند موج اگر حباب شوم 76
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۹۵ : نزدیک من میا که ز خود دور می‌شوم 82
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۹۶ : از دیده هرچه رفت، ز دل دور می‌شود 70
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۹۷ : شکایتی است که مردم ز یکدگر دارند 84
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۹۸ : چندان که درین دایره چون چشم پریدم 64
تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۹۹ : به سیم قلب یوسف را نمی‌گیرند از اخوان 91
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۰۰ : زنده می‌سوزد برای مرده در هندوستان 83
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۰۱ : داغ آن دریانوردانم که چون زنجیر موج 103
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۰۲ : شود جهان لب پرخنده‌ای، اگر مردم 74
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۰۳ : شدند جمع دل و زلف از آشنایی هم 90
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۰۴ : فریب مهربانی خوردم از گردون، ندانستم 156
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۰۵ : چون سرو گذشتم ز ثمر تا شوم آزاد 86
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۰۶ : نیست ما را در وفاداری به مردم نسبتی 94
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۰۷ : از چشم زخم تو به مبادا شکسته دل 95
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۰۸ : بر حواس خویش، راه آرزوها بسته‌ایم 66
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۰۹ : با دست رعشه دار، چو شبنم درین چمن 70
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۱۰ : باور که می‌کند، که درین بحر چون حباب 65
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۱۱ : چون کمان و تیر، در وحشت سرای روزگار 84
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۱۲ : ما نام خود ز صفحه دلها سترده‌ایم 80
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۱۳ : ما توبه را به طاعت پیمانه برده‌ایم 63
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۱۴ : خمها چو فیل مست سر خود گرفته‌اند 83
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۱۵ : از صبح پرده سوز، خدایا نگاه دار 69
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۱۶ : کوچه گرد آستین چون اشک حسرت نیستیم 81
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۱۷ : صلح از فلک به دیدهٔ بیدار کرده‌ایم 79
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۱۸ : زیبا و زشت در نظر ما یکی شده است 91
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۱۹ : گل را به رو اگر نشناسیم عیب نیست 71
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۲۰ : نومید نیستیم ز احسان نوبهار 63
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۲۱ : نیست طول عمر را کیفیت عرض حیات 60
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۲۲ : عمر اگر باشد، تماشای اثر خواهید کرد 75
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۲۳ : کس زبان چشم خوبان را نمی‌داند چو ما 104
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۲۴ : گرچه خاکیم پذیرای دل و جان شده‌ایم 95
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۲۵ : نیست یک نقطهٔ بیکار درین صفحهٔ خاک 178
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۲۶ : پرده بردار ز رخسار خود ای صبح امید 112
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۲۷ : نیستیم از جلوهٔ باران رحمت ناامید 87
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۲۸ : ما چو سرواز راستی دامن به بار افشانده‌ایم 75
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۲۹ : نیست غیر از بحر، چون سیلاب، ما را منزلی 69
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۳۰ : دست ماگیر ای سبک جولان، که چون نقش قدم 83
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۳۱ : یوسف مصر وجودیم از عزیزیها، ولیک 78
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۳۲ : هر تلخیی که قسمت ما کرده است چرخ 80
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۳۳ : زین بیابان گرمتر از ما کسی نگذشته است 97
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۳۴ : خواه در مصر غریبی، خواه در کنج وطن 93
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۳۵ : حسرت ما را به عمر رفته، چون برگ خزان 77
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۳۶ : چون میوه پخته گشت، گرانی برد ز باغ 88
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۳۷ : نیفشانم چو یوسف تا ز دامن گرد تهمت را 64
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۳۸ : بی عزیزان، مرگ پابرجاست عمر جاودان 98
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۳۹ : یک جبهه گشاده ندیدیم در جهان 75
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۴۰ : ماداغ توبه بر دل ساغر گذاشتیم 75
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۴۱ : هر کسی تخمی به خاک افشاند و ما دیوانگان 159
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۴۲ : بر دانهٔ ناپخته دویدیم چو آدم 92
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۴۳ : نفسی چند که در غم گذراندن ستم است 80
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۴۴ : ستم به خویش ز کوتاهی زبان کردیم 79
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۴۵ : بنای خانه بدوشی بلند کردهٔ ماست 62
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۴۶ : آستین بر هر چه افشاندیم، دست ما گرفت 69
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۴۷ : ما سیه بختان تفاوت را قلم بر سر زدیم 79
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۴۸ : نیست ممکن از پشیمانی کسی نقصان کند 73
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۴۹ : خط به اوراق جهان، دیده و نادیده زدیم 71
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۵۰ : هر دم از ماتم برگی نتوان آه کشید 101
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۵۱ : حاصل ما ز عزیزان سفر کردهٔ خویش 88
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۵۲ : دستش به چیدن سر ما کار تیغ کرد 68
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۵۳ : کم نشد در سربلندی فیض ما چون آفتاب 60
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۵۴ : آسودگی کنج قفس کرد تلافی 69
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۵۵ : دست کوتاه ز دامان گل و پا در گل 153
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۵۶ : داغ عشق تو ز اندازهٔ ما افزون است 72
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۵۷ : از حادثه لرزند به خود قصر نشینان 65
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۵۸ : در تلافی، میوهٔ شیرین به دامن می‌دهیم 84
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۵۹ : دست کرم ز رشتهٔ تسبیح برده‌ایم 58
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۶۰ : نه دین ما به جا و نه دنیای ما تمام 106
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۶۱ : منعمان گر پیش مهمان نعمت الوان کشند 85
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۶۲ : یوسف به زر قلب فروشان دگرانند 91
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۶۳ : عنان گسسته‌تر از سیل در بیابانیم 81
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۶۴ : نظر به عالم بالاست ما ضعیفان را 74
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۶۵ : چه فتاده است بر آییم چو یوسف از چاه؟ 84
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۶۶ : چیده‌ایم از دو جهان دامن الفت چون سرو 81
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۶۷ : دارم عقیق صبر به زیر زبان خویش 124
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۶۸ : دیوانه‌ام ولیک بغیر از دو زلف یار 69
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۶۹ : چون صبح، خنده با جگر چاک می‌زنیم 80
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۷۰ : بیاض گردن او گر به دست ما افتد 141
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۷۱ : دشمن خانگی آدم خاکی است زمین 123
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۷۲ : پیش ازان کز یکدگر ریزیم چون قصر حباب 75
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۷۳ : لذت نمانده است در آیندهٔ حیات 89
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۷۴ : خضر با عمر ابد پوشیده جولان می‌کند 156
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۷۵ : طاعت ما نیست غیر از شستن دست از جهان 238
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۷۶ : آن سوخته جانم که اگر چون شرر از خلق 56
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۷۷ : آن طفل یتیمم که شکسته است سبویم 69
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۷۸ : وفا و مردمی از روزگار دارم چشم 83
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۷۹ : دیگران از دوری ظاهر اگر از دل روند 77
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۸۰ : سرما در قدم دار فنا افتاده است 89
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۸۱ : ما نه زان بیخبرانیم که هشیار شویم 93
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۸۲ : همان از طاعت من بوی کیفیت نمی‌آید 71
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۸۳ : ما را گزیده است ز بس تلخی خمار 69
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۸۴ : سودای آب حیوان، بیم زیان ندارد 77
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۸۵ : کار جهان تمامی، هرگز نمی‌پذیرد 79
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۸۶ : زان چهرهٔ عرقناک، زنهار بر حذر باش 79
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۸۷ : ایام نوجوانی، غافل مشو ز فرصت 69
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۸۸ : همیشه داغ دل دردمند من تازه است 73
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۸۹ : دو چشم شوخ تو با یکدیگر نمی‌سازند 63
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۹۰ : خفته را گر خفتگان بیدار نتوانند کرد 118
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۹۱ : گر نخواهی پشت پا زد بر جهان، پایی بکوب 90
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۹۲ : گر به بیداری غرور حسن مانع می‌شود 77
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۹۳ : پیش ازین، بر رفتگان افسوس می‌خوردند خلق 64
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۹۴ : نیست آسان خون نعمتهای الوان ریختن 72
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۹۵ : سال‌ها گل در گریبان ریختی چون نوبهار 66
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۹۶ : چو گل با روی خندان صرف کن گر خرده‌ای داری 86
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۹۷ : هیچ همدردی نمی‌یابم سزای خویشتن 75
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۹۸ : این چنین زیر و زبر عالم نمی‌ماند مدام 1705
تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۹۹ : بوسی که ز کنج لب ساقی نگرفتم 69
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۰۰ : چون دست برآرم به گرفتن، که ز غیرت 73
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۰۱ : ز اخوان راضیم تا دیدم انصاف خریداران 121
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۰۲ : از دست نوازش تپش دل نشود کم 89
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۰۳ : خط پاکی ز سیلاب فنا دارد وجود ما 67
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۰۴ : گریزد لشکر خواب گران از قطرهٔ آبی 82
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۰۵ : نمانده از شب آن زلف گر چه پاسی بیش 82
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۰۶ : گرفتم این که نظر باز می‌توان کردن 78
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۰۷ : جای شادی نیست زیر این سپهر نیلگون 87
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۰۸ : قسمت خود بین نمی‌گردد زلال زندگی 109
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۰۹ : زین بیابان می‌برم خود را برون چون گردباد 81
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۱۰ : چون سیاهی شد ز مو، هشیار می‌باید شدن 99
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۱۱ : داشتم چون سرو از آزادگی امیدها 70
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۱۲ : هر گنه عذری و هر تقصیر دارد توبه‌ای 74
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۱۳ : دلم ز کنج قفس تا گرفت، دانستم 107
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۱۴ : خوش است فصل بهاران شراب نوشیدن 97
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۱۵ : کنون که شیشهٔ می‌مالک الرقاب شده است 70
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۱۶ : نیست جز پای خم امروز درین وحشتگاه 77
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۱۷ : در عشق پیش بینی، سنگ ره وصال است 90
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۱۸ : بیستون را الم مردن فرهاد گداخت 99
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۱۹ : ندارم محرمی چون کوهکن تا درد دل گویم 73
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۲۰ : جهان بهشت شد از نوبهار، باده بیار 85
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۲۱ : چه می‌پرسی ز من کیفیت حسن بهاران را؟ 87
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۲۲ : انصاف نیست آیهٔ رحمت شود عذاب 77
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۲۳ : خاکم به چشم در نگه واپسین مزن 81
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۲۴ : ز صد هزار پسر، همچو ماه مصر یکی 88
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۲۵ : ز عمر، قسمت ما نیست جز زمان وداع 105
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۲۶ : درین دو هفته که ابر بهار در گذرست 68
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۲۷ : دل را به آتش نفس گرم آب کن 83
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۲۸ : از زخم سنگ نیست در بسته را گزیر 103
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۲۹ : از آب زندگی به شراب التفات کن 66
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۳۰ : فریب شهرت کاذب مخور چو بیدردان 88
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۳۱ : این راه دور، بیش ز یک نعره‌وار نیست 92
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۳۲ : هر چند ز ما هیچکسان کار نیاید 83
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۳۳ : به خاکمال حوادث بساز زیر فلک 80
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۳۴ : منمای به کوته نظران چهرهٔ خود را 82
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۳۵ : عمر عزیز را به می‌ناب صرف کن 50
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۳۶ : سر جوش عمر را گذراندی به درد می 54
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۳۷ : هر کس که زر به زر دهد اهل بصیرت است 94
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۳۸ : سرمه را هم محرم چشم سیاه خود مکن 81
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۳۹ : قبلهٔ من! عکس در شرع حیا نامحرم است 62
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۴۰ : به استخاره اگر توبه کرده‌ای زاهد 100
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۴۱ : ز باده توبه در ایام نوبهار مکن 85
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۴۲ : در قلزمی که ابر کرم موج می‌زند 71
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۴۳ : از خود برون نرفته هوای سفر مکن 83
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۴۴ : ساقیا صبح است می از شیشه در پیمانه کن 97
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۴۵ : می‌رود فیض صبوح از دست، تا دم می‌زنی 61
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۴۶ : از شتاب عمر گفتم غفلت من کم شود 71
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۴۷ : صبح بیداری شود گفتم مرا موی سفید 65
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۴۸ : نباشم چون ز همزانویی آیینه در آتش؟ 94
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۴۹ : یک دل نشد گشاده ز گفت و شنید من 71
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۵۰ : مرگ هیهات است سازد از فراموشان مرا 115
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۵۱ : به یک خمیازهٔ گل طی شد ایام بهار من 77
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۵۲ : در حسرت یک مصرع پرواز بلندست 94
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۵۳ : گفتم از پیری شود بند علایق سست‌تر 85
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۵۴ : یک دل غمگین، جهانی را مکدر می‌کند 79
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۵۵ : با خرابیهای ظاهر، دلنشین افتاده‌ام 72
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۵۶ : جوانی برد با خود آنچه می‌آمد به کار از من 69
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۵۷ : بجز کسب هوا از من دگر کاری نمی‌آید 66
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۵۸ : به خاک افتم ز تخت سلطنت چون در خمار افتم 73
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۵۹ : دیدهٔ بیدار انجم محو شد در خواب روز 82
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۶۰ : اندیشه از شکست ندارم، که همچو موج 82
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۶۱ : کشاکش رگ جان من اختیاری نیست 68
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۶۲ : بر لب چاه زنخدان تشنه لب استاده‌ام 87
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۶۳ : با کمال ناگواریها گوارا کرده است 126
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۶۴ : خون می‌خورد کریم ز مهمان سیر چشم 69
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۶۵ : گردون سفله لقمهٔ روزی حساب کرد 64
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۶۶ : بر حریر عافیت نتوان مرا در خواب کرد 80
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۶۷ : به نسیمی ز هم اوراق دلم می‌ریزد 81
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۶۸ : ازان خورند به تلخی شراب ناب مرا 82
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۶۹ : خراب حالی ازین بیشتر نمی‌باشد 74
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۷۰ : عاقبت پیر خرابات ز بی‌پروایی 100
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۷۱ : ز گریه‌ای که مرا در گلو گره گردد 89
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۷۲ : من و سیری ز عقیق لب خوبان، هیهات 87
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۷۳ : می‌شود نخل برومند سبکبار از سنگ 72
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۷۴ : رفتی و رفت روشنی از چشم و دل مرا 87
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۷۵ : یک ساعت است گرمی هنگامهٔ هوس 75
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۷۶ : هر تمنایی که پختم زیر گردون، خام شد 122
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۷۷ : دست تا بر ساز زد مطرب، دل ما خون گریست 93
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۷۸ : غم ز محنت خانهٔ من شاد می‌آید برون 60
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۷۹ : هر کجا تدبیر می‌چیند بساط مصلحت 72
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۸۰ : از حوادث هر که را سنگی به مینا می‌خورد 70
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۸۱ : چون نظر بر حاصل عمر عزیزان می‌کنم 82
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۸۲ : نالهٔ ناقوس دارد هر سر مو بر تنم 82
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۸۳ : داغ بر دل شدم از انجمن یار برون 99
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۸۴ : مرا هر کس که بیرون می‌کشد از گوشهٔ خلوت 75
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۸۵ : زنده شد عالمی از خندهٔ جان پرور او 80
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۸۶ : بر سیه بختی ارباب سخن می‌گرید 135
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۸۷ : نشاهٔ بادهٔ گلرنگ به تخت است مدام 66
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۸۸ : گر بداند که چه شورست درین عالم خاک 82
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۸۹ : آنقدر خون ز لب لعل تو در دل دارم 93
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۹۰ : هر که داند که خبرها همه در بیخبری است 108
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۹۱ : دلیل راحت ملک عدم همین کافی است 99
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۹۲ : کسی که می‌نهد از حد خود قدم بیرون 77
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۹۳ : ز آسمان کهنسال چشم جود مدار 54
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۹۴ : بر لب ساغر ازان بوسهٔ سیراب زنند 68
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۹۵ : زلیخا همتی در عرصهٔ عالم نمی‌یابد 63
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۹۶ : پردهٔ عصمت ندارد تاب دست انداز شوق 75
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۹۷ : از زاهدان خشک مجو پیچ و تاب عشق 110
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۹۸ : خون مرا به گردن او گر ندیده‌ای 84
تک‌بیت شمارهٔ ۱۳۹۹ : گر ندیدی شاخ گل را با خزان آمیخته 90
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۰۰ : دامن فانوس آن وسعت ندارد، ور نه من 101
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۰۱ : از سکندر صفحهٔ آیینه‌ای بر جای ماند 86
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۰۲ : آدم مسکین به یک خامی که در فردوس کرد 114
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۰۳ : ما ز بوی پیرهن قانع به یاد یوسفیم 117
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۰۴ : طومار درد و داغ عزیزان رفته است 98
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۰۵ : طلبکار تو دارد اضطرابی در جهانگردی 92
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۰۶ : نمی‌دانم کجا آن شاخ گل را دیده‌ام صائب 96
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۰۷ : من نیستم حریف زبانت، مگر زنم 95
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۰۸ : هرگز نبود رسم ترا خواب صبحگاه 92
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۰۹ : من آن زمان چون قلم سر ز سجده بردارم 100
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۱۰ : مکرر بر سر بالین شبنم آفتاب آمد 74
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۱۱ : به قسمت راضیم ای سنگدل، دیگر چه می‌خواهی 97
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۱۲ : چه آرزوی شهادت کنم، که سوخته است 84
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۱۳ : خاطرت از شکوهٔ ما کی پریشان می‌شود؟ 97
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۱۴ : درین راه به دل نزدیک، گمراهی نمی‌باشد 83
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۱۵ : خواهی حنای پا کن و خواهی نگار دست 74
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۱۶ : ذوق وصال می‌گزد از دور پشت دست 67
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۱۷ : به بی برگان چنان ای شاخ گل مستانه می‌خندی 77
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۱۸ : دایم به روی دست دعا جلوه می‌کنی 83
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۱۹ : حق ما افتادگان را کی توان پامال کرد؟ 79
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۲۰ : شادم به مرگ خود که هلاک تو می‌شوم 123
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۲۱ : در جبههٔ ستارهٔ من این فروغ نیست 61
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۲۲ : خبر به آینه می‌گیرم از نفس هر دم 56
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۲۳ : سایهٔ بال هما خواب گران می‌آرد 76
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۲۴ : بیخودان، از جستجو در وصل فارغ نیستند 66
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۲۵ : مرا ز خضر طریقت نصیحتی یادست 71
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۲۶ : چاه این بادیه از نقش قدم بیشترست 69
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۲۷ : چو غنچه دست و رخی تازه کن به شبنم اشک 73
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۲۸ : حرف گفتن در میان عشق و دل انصاف نیست 74
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۲۹ : من بسته‌ام لب طمع، اما نگار من 108
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۳۰ : باغ و بهار چشم و دل قانع من است 70
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۳۱ : خصم درونی از برون، بارست بر دل بیشتر 106
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۳۲ : چون شبنم روشن گهر، با خار و گل یکرنگ شو 83
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۳۳ : زنهار در دار فنا، انگور خود ضایع مکن 78
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۳۴ : از جهان آب و گل بگذر سبک چون گردباد 60
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۳۵ : از چراغی می‌توان افروخت چندین شمع را 111
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۳۶ : در کهنسالی ز مرگ ناگهان غافل مشو 66
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۳۷ : مشرق خمیازه می‌سازد دهن را حرف پوچ 99
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۳۸ : روزگار زندگانی را به غفلت مگذران 111
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۳۹ : سوگند می‌دهم به سر زلف خود ترا 65
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۴۰ : نیست در پایان عمر از رعشه پیران را گزیر 57
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۴۱ : هست در قبضهٔ تقدیر، گشاد دل تنگ 64
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۴۲ : مرگ بی‌منت، گواراتر ز آب زندگی است 81
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۴۳ : چون لاله گرچه چشم و چراغم بهار را 98
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۴۴ : نگردد چون کف افسوس هر برگ نهال من؟ 87
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۴۵ : مژگان من نشد خشک، تا شد جدا ز رویت 71
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۴۶ : دلگیر نیست از تن، جانهای زنگ بسته 85
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۴۷ : ز پیری می‌کند برگ سفر یک یک حواس من 71
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۴۸ : دو دولت است که یکبار آرزو دارم: 77
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۴۹ : به آب روی خود در منتهای عمر می‌لرزم 95
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۵۰ : سر بر تن من نیست ز آشفته دماغی 95
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۵۱ : دیوان ما و خود را، مفکن به روز محشر 71
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۵۲ : از پا فتادگانیم، در زیر پا نظر کن 69
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۵۳ : بیگانگی ز حد رفت، ساقی می صفاده 88
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۵۴ : به یاد هر چه خوری، می همان نشاط دهد 62
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۵۵ : نمی‌دهی قدح بی شمار اگر ساقی 80
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۵۶ : اکنون که شد سفید مرا چشم انتظار 93
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۵۷ : بعد عمری چون صدف گر قطرهٔ آبی خورم 82
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۵۸ : از هجر و وصل نیست گشایش دل مرا 104
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۵۹ : کیفیت است مطلب از عمر، نه درازی 409
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۶۰ : هر چند برآوردهٔ آن جان جهانم 59
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۶۱ : ز استادن آب روان سبز گردد 83
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۶۲ : به دست تهی می‌گشایم گرهها 109
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۶۳ : خوشا رهنوردی که چون صبح صادق 97
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۶۴ : گرد سفر ز خویش فشاندند همرهان 90
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۶۵ : ای زلف یار، اینقدر از ما کناره چیست؟ 67
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۶۶ : کهنه دیوار ترا دارد دو عالم در میان 84
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۶۷ : بر نمی‌خیزد به صرصر نقشم از دامان خاک 81
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۶۸ : پیراهنی که می‌طلبی از نسیم مصر 97
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۶۹ : کیستم من، مشت خار در محیط افتاده‌ای 82
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۷۰ : با جگر خوردن قناعت کن که این مهمانسرا 116
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۷۱ : بر روی هم هر آنچه گذاری وبال توست 75
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۷۲ : شکر توام ز تیغ زبان موج می‌زند 74
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۷۳ : بسیار آشنا به نظر جلوه می‌کنی 76
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۷۴ : در پلهٔ غرور تو دل گر چه بی بهاست 80
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۷۵ : در شکست ماست حکمتها، که چون کشتی شکست 172
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۷۶ : مشو زنهار ایمن از خمار بادهٔ عشرت 97
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۷۷ : ز ناله‌های غریبانه منع ما نکنی 77
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۷۸ : از تندباد حادثه شمع مرا بخر 95
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۷۹ : من آن روزی که چون شبنم عزیز این چمن بودم 87
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۸۰ : ای آینه، در روی زمین دیدنیی نیست 82
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۸۱ : در کنج قفس چند کنی بال فشانی؟ 89
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۸۲ : دو روزی نیست افزون عمر ایام برومندی 57
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۸۳ : به فکر چارهٔ ما هیچ صاحبدل نمی‌افتد 76
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۸۴ : مرا از زندگانی سیر کرد از لقمهٔ اول 91
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۸۵ : چنان از موج رحمت شد زمین و آسمان خالی 84
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۸۶ : در گلشن حسن تو خلل راه ندارد 72
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۸۷ : از صحبت باد سحر ای غنچهٔ بی دل 84
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۸۸ : چون گره شد به گلو لقمهٔ غم، باده طلب 92
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۸۹ : ای عقیق از من لب تشنه فراموش مکن 122
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۹۰ : ای گل شوخ که مغرور بهاران شده‌ای 75
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۹۱ : ما به امید عطای تو چنین بیکاریم 164
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۹۲ : نخل امید تو آن روز شود صاحب برگ 70
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۹۳ : عمر چون قافله ریگ روان در گذرست 68
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۹۴ : رحم کن بر دل بی‌طاقت ما ای قاصد 93
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۹۵ : این دزدها تمام شریکند با عسس 83
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۹۶ : به امید رهایی با تو حال خویش می‌گفتم 93
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۹۷ : تویی در دیده‌ام چون نور و محرومم ز دیدارت 119
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۹۸ : ز حرف حق درین ایام باطل بوی خون آید 98
تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۹۹ : ریزش اشک مرا نیست محرک در کار 93
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۰۰ : لب نهادم به لب یار و سپردم جان را 91
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۰۱ : چشم بیداری است هر کوکب درین وحشت سرا 93
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۰۲ : عمر با صد ساله الفت بیوفایی کرد و رفت 95
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۰۳ : نیست غیر از گوشهٔ دل در جهان آب و گل 55
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۰۴ : در جهان آگهی خضری دچار من نشد 78
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۰۵ : غم بی حاصلی خویش نخوردی یک بار 81
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۰۶ : چنان گرم از بساط خاک بگذر 79
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۰۷ : سوز پنهانی چو شمع آخر گریبانم گرفت 62
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۰۸ : کثرت و تفرقه در عالم گفتار بود 88
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۰۹ : سینه باغی است که گلشن شود از خاموشی 84
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۱۰ : هر چه از دل می‌خورم، از روزیم کم می‌کنند 95
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۱۱ : آن که آخر سر به صحرا داد بی بال و پرم 77
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۱۲ : نیست جز داغ عزیزان حاصل پایندگی 56
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۱۳ : همچو شمع صبح می‌لرزد به جان خویشتن 86
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۱۴ : شد از فشار گردون، موی سفید و سر زد 76
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۱۵ : زینهار از لاله رخساران به دیدن صلح کن 72
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۱۶ : ز دست راست ندانستمی اگر چپ را 74
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۱۷ : زبان شکوه اگر همچو خار داشتمی 87
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۱۸ : همسایهٔ وجود نباشد اگر عدم 63
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۱۹ : همچو بوی گل که در آغوش گل از گل جداست 179
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۲۰ : پیش و پس اوراق خزان نیم نفس نیست 82
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۲۱ : از دور نیفتد قدح بزم مکافات 83
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۲۲ : طومار زندگی را، طی می‌کند به یک شب 74
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۲۳ : از باده توبه کردن مشکل بود، وگرنه 90
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۲۴ : چند در خواب رود عمر تو ای بی پروا؟ 85
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۲۵ : برگ عشرت مکن ای غنچه که ایام بهار 98
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۲۶ : پیش از آن دم که کند خاک تو را در دل خون 94
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۲۷ : زمین، سرای مصیبت بود، تو می‌خواهی 79
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۲۸ : نیستی گردون، ولی بر عادت گردون تو هم 87
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۲۹ : زیر سپهر، خواب فراغت چه می‌کنی؟ 56
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۳۰ : ای عقل شیشه بار که گل بر تو سنگ بود 58
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۳۱ : تعمیر خانه‌ای که بود در گذار سیل 83
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۳۲ : در سپند من سودازده آتش مزنید 72
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۳۳ : دل نبندند عزیزان جهان در وطنی 71
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۳۴ : خاطر از وضع مکرر زود در هم می‌شود 78
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۳۵ : می‌خورد شهر به هم، گر تو ستمگر یک روز 85
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۳۶ : کمند زلف در گردن گذشتی روزی از صحرا 154
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۳۷ : جان هواپرستان، در فکر عاقبت نیست 90
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۳۸ : صنوبر با تهیدستی به دست آورد صد دل را 88
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۳۹ : مشو از نالهٔ افسوس غافل چون جرس، یاری 68
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۴۰ : چنان در خانهٔ آیینه محو دیدن خویشی 94
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۴۱ : چشمی نچراندیم در این باغ چو شبنم 98
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۴۲ : با موی سفید اشک ندامت نفشاندیم 82