غزل شمارهٔ ۱ : بیا ای جان بیا ای جان بیا فریاد رس ما را |
147 |
|
غزل شمارهٔ ۲ : جرمی ندارم بیش از این کز جان وفادارم ترا |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۳ : ای کرده خجل بتان چین را |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۴ : ای کرده در جهان غم عشقت سمر مرا |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۵ : تا بود در عشق آن دلبر گرفتاری مرا |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۶ : گر باز دگرباره ببینم مگر اورا |
139 |
|
غزل شمارهٔ ۷ : از دور بدیدم آن پری را |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۸ : جانا به جان رسید ز عشق تو کار ما |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۹ : ای غارت عشق تو جهانها |
137 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰ : ای از بنفشه ساخته گلبرگ را نقاب |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱ : خهخه به نام ایزد آن روی کیست یارب |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲ : خه از کجات پرسم چونست روزگارت |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳ : در همه عالم وفاداری کجاست |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴ : غم عشق تو از غمها نجاتست |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵ : تا دل مسکین من در کار تست |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶ : جرم رهی دوستی روی تست |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷ : دل در آن یار دلاویز آویخت |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸ : ای به دیدهٔ دریغ خاک درت |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹ : رخت مه را رخ و فرزین نهادست |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰ : گلبن عشق تو بیخار آمدست |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱ : پایم از عشق تو در سنگ آمدست |
123 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲ : کارم ز غمت به جان رسیدست |
131 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳ : حسن را از وفا چه آزارست |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴ : معشوقه به رنگ روزگارست |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵ : ز عشق تو نهانم آشکارست |
117 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶ : ای یار مرا غم تو یارست |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷ : یارب چه بلا که عشق یارست |
95 |
2 |
غزل شمارهٔ ۲۸ : هر شکن در زلف تو از مشک دالی دیگرست |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹ : امید وصل تو کاری درازست |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰ : مهرت به دل و به جان دریغست |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱ : ای برادر عشق سودایی خوشست |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲ : کار دل از آرزوی دوست به جانست |
132 |
|
غزل شمارهٔ ۳۳ : عشق تو از ملک جهان خوشترست |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۳۴ : عشق تو قضای آسمانست |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۳۵ : هرکه چون من به کفرش ایمانست |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۳۶ : مرا دانی که بیتو حال چونست |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۳۷ : جمالت بر سر خوبی کلاهست |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۳۸ : عشق تو دل را نکو پیرایهایست |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۳۹ : هرکس که غم ترا فسانهست |
69 |
|
غزل شمارهٔ ۴۰ : بازماندم در غم و تیمار او تدبیر چیست |
117 |
|
غزل شمارهٔ ۴۱ : دل بیتو به صدهزار زاریست |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۴۲ : ماه چون چهرهٔ زیبای تو نیست |
145 |
|
غزل شمارهٔ ۴۳ : از تو بریدن صنما روی نیست |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۴۴ : روی برگشتنم از روی تو نیست |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۴۵ : جانا دلم از خال سیاه تو به حالیست |
151 |
|
غزل شمارهٔ ۴۶ : عشق تو بیروی تو درد دلیست |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۴۷ : در همه مملکت مرا جانیست |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۴۸ : مکن ای دل که عشق کار تو نیست |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۴۹ : بیمهر جمال تو دلی نیست |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۵۰ : یار با من چون سر یاری نداشت |
124 |
|
غزل شمارهٔ ۵۱ : باز کی گیرم اندر آغوشت |
126 |
|
غزل شمارهٔ ۵۲ : رایت حسن تو از مه برگذشت |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۵۳ : یار ما را به هیچ برنگرفت |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۵۴ : سخت خوشی چشم بدت دورباد |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۵۵ : از بس که کشیدم از تو بیداد |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۵۶ : مرا با دلبری کاری بیفتاد |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۵۷ : هرکس که ز حال من خبر یابد |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۵۸ : جان ز رازت خبر نمییابد |
80 |
|
غزل شمارهٔ ۵۹ : در دور تو کم کسی امان یابد |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۶۰ : حسنت اندر جهان نمیگنجد |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۶۱ : یار گرد وفا نمیگردد |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۶۲ : عشق تو بر هرکه عافیت بهسر آرد |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۶۳ : یار دل در میان نمیآرد |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۶۴ : عشق هر محنتی به روی آرد |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۶۵ : زلف تو تکیه بر قمر دارد |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۶۶ : تا ماهرویم از من رخ در حجیب دارد |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۶۷ : مرا تا کی فلک رنجور دارد |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۶۸ : با قد تو قد سرو خم دارد |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۶۹ : جان نقش رخ تو بر نگین دارد |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۷۰ : یار با هرکسی سری دارد |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۷۱ : دلبر هنوز ما را از خود نمیشمارد |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۷۲ : تا کار مرا وصل تو تیمار ندارد |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۷۳ : به بیل عشق تو دل گل ندارد |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۷۴ : دلم را انده جان میندارد |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۷۵ : آرزوی روی تو جانم ببرد |
72 |
|
غزل شمارهٔ ۷۶ : بدیدم جهان را نوایی ندارد |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۷۷ : بتی دارم که یک ساعت مرا بیغم بنگذارد |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۷۸ : عشقم این بار جهان بخواهد برد |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۷۹ : حلقهٔ زلف تو بر گوش همی جان ببرد |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۸۰ : روی تو آرام دلها میبرد |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۸۱ : صبر کن ای تن که آن بیداد هجران بگذرد |
128 |
|
غزل شمارهٔ ۸۲ : عشق ترا خرد نباید شمرد |
137 |
|
غزل شمارهٔ ۸۳ : ای مانده من از جمال تو فرد |
119 |
|
غزل شمارهٔ ۸۴ : جمالش از جهان غوغا برآورد |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۸۵ : باز دستم به زیر سنگ آورد |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۸۶ : حسنش از رخ چو پرده برگیرد |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۸۷ : هر کرا با تو کار درگیرد |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۸۸ : مرا صوت نمیبندد که دل یاری دگر گیرد |
147 |
|
غزل شمارهٔ ۸۹ : نه دل کم عشق یار میگیرد |
77 |
|
غزل شمارهٔ ۹۰ : دل راه صلاح برنمیگیرد |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۹۱ : نه وعدهٔ وصلت انتظار ارزد |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۹۲ : جانا دهان تنگت صد تنگ شکر ارزد |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۹۳ : درد تو صدهزار جان ارزد |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۹۴ : از وصل تو آتش جگر خیزد |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۹۵ : چون کسی نیست که از عشق تو فریاد رسد |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۹۶ : دست در وصل یار مینرسد |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۹۷ : دردم فزود و دست به درمان نمیرسد |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۹۸ : هرچه با من کنی روا باشد |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۹۹ : نه چو شیرین لبت شکر باشد |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۰ : رنگ عاشق چو زعفران باشد |
225 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۱ : ترا کز نیکوان یاری نباشد |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۲ : مرا گر چون تو دلداری نباشد |
119 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۳ : بیعشق توام به سر نخواهد شد |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۴ : حسن تو بر ماه لشکر میکشد |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۵ : بدرود شب دوش که چون ماه برآمد |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۶ : زلفت چو به دلبری درآمد |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۷ : مرا تاثیر عشقت بر دل آمد |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۸ : با روی دلفروزت سامان بنمیماند |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۱۰۹ : جانا دلم از غمت به جان آمد |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۰ : عجب عجب که ترا یاد دوستان آمد |
124 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۱ : رخ خوبت خدای میداند |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۲ : نه در وصال تو بختم به کام دل برساند |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۳ : هرچه مرا روی تو به روی رساند |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۴ : مرا مرنجان کایزد ترا برنجاند |
126 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۵ : حسن تو گر بر همین قرار بماند |
75 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۶ : طاقت عشق تو زین بیشم نماند |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۷ : درد تو دلا نهان نماند |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۸ : در همه آفاق دلداری نماند |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۱۱۹ : عشق تو ز دل برید نتواند |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۰ : گل رخسار تو چون دسته بستند |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۱ : آن شوخ دیده دیده چو بر هم نمیزند |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۲ : هرکرا عشقت به هم برمیزند |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۳ : هرچ از وفا به جای من آن بیوفا کند |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۴ : نوبت حسن ترا لطف تو گر پنج کند |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۵ : گر وفا با جمال یار کند |
145 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۶ : معشوق دل ببرد و همی قصد دین کند |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۷ : جان وصال تو تقاضا میکند |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۸ : دل به عشقش رخ به خون تر میکند |
71 |
|
غزل شمارهٔ ۱۲۹ : حسن تو عشق من افزون میکند |
130 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۰ : یار در خوبی قیامت میکند |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۱ : زلفش اندر جور تلقین میکند |
124 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۲ : عالمی در ره تو حیرانند |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۳ : گرد ترا دل همی چنان خواهد |
127 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۴ : یارم این بار، بار میندهد |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۵ : هرکه دل بر چون تو دلداری نهد |
131 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۶ : دوش آنکه همه جهان ما بود |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۷ : من آن نیم که مرا بیتو جان تواند بود |
124 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۸ : آن روزگار کو که مرا یار یار بود |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۱۳۹ : دوش تا صبح یار در بر بود |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۰ : ای دلبر عیار ترا یار توان بود |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۱ : آنچه بر من در غم آن نامسلمان میرود |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۲ : آب جمال جمله به جوی تو میرود |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۳ : دست در روزگار مینشود |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۴ : وصلت به آب دیده میسر نمیشود |
142 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۵ : چون نیستی آنچنان که میباید |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۶ : دوستی یک دلم همی باید |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۷ : دل در هوست ز جان برآید |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۸ : ز هجران تو جانم میبرآید |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۱۴۹ : آنرا که غمت ز در درآید |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۰ : صبر با عشق بس نمیآید |
78 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۱ : درد سر دل به سر نمیآید |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۲ : یا وصل ترا عنایتی باید |
127 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۳ : ز عمرم بیتو درد دل فزاید |
65 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۴ : از نازکی که رنگ رخ یار مینماید |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۵ : چو کاری ز یارم همی برنیاید |
133 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۶ : به عمری در کفم یاری نیاید |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۷ : ز عهد تو بوی وفا مینیاید |
70 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۸ : طاقتم در فراق تو برسید |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۵۹ : غارت عشقت به دل و جان رسید |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۰ : ساقیا بادهٔ صبوح بیار |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۱ : هیچ دانی که سر صحبت ما دارد یار |
118 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۲ : سلام علیک ای جفا پیشه یار |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۳ : ای غم تو جسم را جانی دگر |
111 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۴ : دلدار به طبع گشت رام آخر |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۵ : ای شده از رخ تو تاب قمر |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۶ : ای پسر بردهٔ قلندر گیر |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۷ : دلا در عاشقی جانی زیانگیر |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۸ : ای جهان را به حضرت تو نیاز |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۱۶۹ : تختهٔ عشق برنوشتم باز |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۰ : قیامت میکنی ای کافر امروز |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۱ : جمالت عشق میافزاید امروز |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۲ : چارهٔ عشق تو نداند کس |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۳ : جانا به غریبستان چندین بنماند کس |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۴ : نگارا بر سر عهد و وفا باش |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۵ : باز دوش آن صنم بادهفروش |
104 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۶ : دوش در ره نگارم آمد پیش |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۷ : به جان آمد مرا کار از دل خویش |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۸ : کرا در شهر برگویم غم دل |
74 |
|
غزل شمارهٔ ۱۷۹ : ساقی اندر خواب شد خیز ای غلام |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۰ : مست از درم درآمد دوش آن مه تمام |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۱ : تا به مهر تو تولا کردهام |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۲ : بدو چشم تو که تا زندهام |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۳ : تا رنگ مهر از رخ روشن گرفتهام |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۴ : یعلمالله که دوستدار توام |
119 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۵ : روی ندارم که روی از تو بتابم |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۶ : کس نداند کز غمت چون سوختم |
93 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۷ : آخر در زهد و توبه دربستم |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۸ : دل از خوبان دیگر برگرفتم |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۱۸۹ : ای زلف تابدار ترا صدهزار خم |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۰ : دردا و دریغا که دل از دست بدادم |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۱ : برآنم کز تو هرگز برنگردم |
123 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۲ : ای مسلمانان ز جان سیر آمدم |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۳ : در دست غم یار دلارام بماندم |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۴ : بدان عزمم که دیگر ره به میخانه کمر بندم |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۵ : دل باز به عاشقی درافکندم |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۶ : زیر بار غمی گرفتارم |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۷ : هرچند به جای تو وفا دارم |
95 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۸ : بیا که با سر زلف تو کارها دارم |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۱۹۹ : تا به کوی تو رهگذر دارم |
94 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۰ : درد دل هر زمان فزون دارم |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۱ : عشقت اندر میان جان دارم |
129 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۲ : هرچند غم عشقت پوشیده همی دارم |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۳ : جز سر پیوند آن نگار ندارم |
122 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۴ : داری خبر که در غمت از خود خبر ندارم |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۵ : یارم تویی به عالم یار دگر ندارم |
457 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۶ : اگر نقش رخت بر جان ندارم |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۷ : نگارا جز تو دلداری ندارم |
110 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۸ : گر عزیزم بر تو گر خوارم |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۲۰۹ : بیا تا ببینی که من بر چه کارم |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۰ : عمر بیتو به سر چگونه برم |
123 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۱ : کارم به جان رسید و به جانان نمیرسم |
109 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۲ : دل رفت و این بتر بر دلبر نمیرسم |
102 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۳ : پای بر جای نیست همنفسم |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۴ : کار جهان نگر که جفای که میکشم |
86 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۵ : نو به نو هر روز باری میکشم |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۶ : ای آرزوی جانم در آرزوی آنم |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۷ : ای دوستتر از جانم زین بیش مرنجانم |
64 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۸ : جانا ز غم عشق تو امروز چنانم |
84 |
|
غزل شمارهٔ ۲۱۹ : تو دانی که من جز تو کس را ندانم |
120 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۰ : ره فراکار خود نمیدانم |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۱ : ترا من دوست میدارم ندانم چیست درمانم |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۲ : از عشقت ای شیرین صنم گرچه بر سر برمیزنم |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۳ : بیا ای راحت جانم که جان را بر تو افشانم |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۴ : من که باشم که تمنای وصال تو کنم |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۵ : باز چون در خورد همت میکنم |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۶ : تا نپنداری که دستان میکنم |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۷ : بیتو جانا زندگانی میکنم |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۸ : هر غم که ز عشق یار میبینم |
158 |
|
غزل شمارهٔ ۲۲۹ : دل را به غمت نیاز میبینم |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۰ : سر آن دارم کامروز بر یار شوم |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۱ : روز دو از عشق پشیمان شوم |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۲ : چه گویی با تو درگیرد که از بندی برون آیم |
121 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۳ : تا رخت دل اندر سر زلف تو نهادیم |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۴ : آخر به مراد دل رسیدیم |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۵ : ای روی خوب تو سبب زندگانیم |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۶ : دل بدادیم و جان نمیخواهیم |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۷ : درمان دل خود از که جویم |
127 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۸ : ای بندهٔ روی تو خداوندان |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۲۳۹ : عشق بر من سر نخواهد آمدن |
123 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۰ : عاشقی چیست مبتلا بودن |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۱ : هم مصلحت نبینی رویی به ما نمودن |
91 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۲ : آتش ای دلبر مرا بر جان مزن |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۳ : به عمری آخرم روزی وفا کن |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۴ : ای بت یغما دلم یغما مکن |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۵ : ز من حجرهٔ خویش پنهان مکن |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۶ : روی خوب خویش را پنهان مکن |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۷ : شرم دار آخر جفا چندین مکن |
146 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۸ : ز من برگشتی ای دلبر دریغا روزگار من |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۲۴۹ : ای باد صبحدم خبری ده ز یار من |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۰ : چو کرد خیمهٔ حسنت طناب خویش مکین |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۱ : ایمن ز عارض تو این خط سیاه تو |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۲ : ای قبای حسن بر بالای تو |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۳ : ترک من ای من سگ هندوی تو |
151 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۴ : ای جان من به جان تو کز آرزوی تو |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۵ : جرم رهی دوستی روی تو |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۶ : ای مردمان بگویید آرام جان من کو |
82 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۷ : ای برده دل من و جفا کرده |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۸ : ای ایزد از لطافت محضت بیافریده |
119 |
|
غزل شمارهٔ ۲۵۹ : ای رخت رشک آفتاب شده |
88 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۰ : هرگز از دل خبر نداشتهای |
126 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۱ : تا دل من بردهای قصد جفا کردهای |
100 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۲ : سهل میگیرم چو با ما کردهای |
92 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۳ : مسکین دلم به داغ جفا ریش کردهای |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۴ : بر مه از عنبر عذار آوردهای |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۵ : تا که دستم زیر سنگ آوردهای |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۶ : دامن اندر پای صبر آوردهای |
133 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۷ : زردرویم ز چرخ دندانخای |
81 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۸ : جانا به کمال صورتیای |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۲۶۹ : گر مرا روزگار یارستی |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۰ : همچون سر زلف خود شکستی |
124 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۱ : یا بدان رخ نظری بایستی |
117 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۲ : ای دیر به دست آمده بس زود برفتی |
83 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۳ : چه نازست آنکه اندر سرگرفتی |
133 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۴ : ای دل تو مرا به باد دادی |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۵ : دیدی که پای از خط فرمان برون نهادی |
89 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۶ : ای دوست به کام دشمنم کردی |
127 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۷ : گر ترا روزی ز ما یاد آمدی |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۸ : بس دلافروز و دلارام آمدی |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۲۷۹ : گر ترا طبع داوری بودی |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۰ : یاد میدار کانچه بنمودی |
85 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۱ : بیدلم ای یار همچنان که تو دیدی |
126 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۲ : دلم بردی نگارا وارمیدی |
130 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۳ : بدخویتری مگر خبر داری |
112 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۴ : روی چون ماه آسمان داری |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۵ : ما را تو به هر صفت که داری |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۶ : تو گر دوست داری مرا ور نداری |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۷ : گرفتم کز غم من غم نداری |
98 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۸ : یک دم به مراعات دلم گرم نداری |
218 |
|
غزل شمارهٔ ۲۸۹ : ندارم جز غم تو غمگساری |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۰ : ای کار غم تو غمگساری |
137 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۱ : با من اندر گرفتهای کاری |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۲ : نگفتی کزین پس کنم سازگاری |
113 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۳ : ای عاشقان گیتی یاری دهید یاری |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۴ : الحق نه دروغ محتشم یاری |
108 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۵ : گرفتم سر به پیمان درنیاری |
79 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۶ : جانا اگر به جانت بیابم گران نباشی |
99 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۷ : مرا وقتی خوشست امروز و حالی |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۸ : گر جان و دل به دست غم تو ندادمی |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۲۹۹ : گر من اندر عشق جز درد یاری دارمی |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۰ : یک زمان از غم نیاسایم همی |
90 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۱ : بختی نه بس مساعد یاری چنان که دانی |
118 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۲ : آگه نهای ز حالم ای جان و زندگانی |
107 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۳ : بنامیزد به چشم من چنانی |
97 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۴ : ای غایت عیش این جهانی |
189 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۵ : گرد ماه از مشک خرمن میزنی |
103 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۶ : دلم بردی و برگشتی زهی دلدار بیمعنی |
136 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۷ : نام وصل اندر زبانی افکنی |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۸ : سر آن داری کامروز مرا شاد کنی |
127 |
|
غزل شمارهٔ ۳۰۹ : بیگناه از من تبرا میکنی |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۰ : آخر ای جان جهان با من جفا تا کی کنی |
134 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۱ : از من ای جان روی پنهان میکنی |
114 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۲ : ناز از اندازه بیرون میکنی |
105 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۳ : باز آهنگ بلایی میکنی |
125 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۴ : دوستا گر دوستی گر دشمنی |
87 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۵ : در حسن قرین نوبهار آیی |
115 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۶ : این همه چابکی و زیبایی |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۷ : ای همه دلبری و زیبایی |
116 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۸ : خه مرحبا و اهلا آخر تو خود کجایی |
96 |
|
غزل شمارهٔ ۳۱۹ : ای روی تو آیت نکویی |
106 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۰ : ای خوبتر ز خوبی نیکوتر از نکویی |
101 |
|
غزل شمارهٔ ۳۲۱ : قرطه بگشای و زمانی بنشین بیش مگوی |
142 |
|